شنبه 26 آبان 1403 - 16 Nov 2024
تاریخ انتشار: 1398/12/07 11:00
کد خبر: 180

مصاحبه ای جذاب با ساناز سعیدی ساناز محبوب سینما

ساناز سعیدی، بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر است.

به گزارش ستاره پارسی؛ ساناز سعیدی متولد ۲۴ فروردین ۱۳۶۸است.ساناز سعیدی متولد شده در تهران است.ساناز سعیدی بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر است.ساناز سعیدی  دارای لیسانس معماری است.

 

گفت و گو خواندنی با ساناز سعیدی ستاره جدید سینما 

ساناز سعیدی بازیگر اخیر سینمای کشور ایران هست که با بازی در نقش ناهید سریال نفس خوش درخشید و آینده درخشانی برای او پیش بینی می‌شود.

ساناز سعیدی، بازیگر سریال نفس که اولین حضور خود را در سریال تلویزیونی تجربه می کند، معتقد هست: ناهید شخصیتی سطحی‌نگر هست که در پروسه فراز و نشیب‌های «نفس» به زندگی عمیق‌تر می‌نگرد.

مصاحبه خواندنی با ساناز سعیدی ستاره جدید سینما

به نقل از روابط عمومی سریال «نفس»، ساناز سعیدی بازیگر جوان «نفس» که با این سریال رمضانی اولین نقش اصلی خود را در تلویزیون تجربه کرده هست، درمورد سوابق کاری خود گفت: من پیش از «نفس» با چهار نمایش، روی صحنه رفته بودم.

همین طور سکانس‌های کوتاهی را در فیلم‌های کوتاه و سینمایی نقش بازی کرده بودم و در قسمت اول سریال «پریا» نقش نازی را مقابل عمار تفتی را ایفا کردم که نامه مبنی بر مبتلا بودن او به ایدز را به منزل‌اش می‌اندازد.

همزمان با بازی در کارهای گوناگون، دوره بازیگری را نیز در آموزشگاه بازیگری آقای تارخ سپری و نقش‌های مختلفی کار کرده بودم. اما ناهید سریال «نفس» اولین نقش قدرتمند و تاثیرگذاری بود که مرا به چالش کشید.

وی افزود: این روزها مردم در کوچه و خیابان نسبت به من محبت و لطف دارند.

طبیعتا این اتفاق، شاد کننده هست، اما می دانم که مقطعی هست، بنابراین شاد می شوم، اما میدانم باید تلاش کنم، آموزش ببینم و نقش‌های مختلفی را ایفا کنم. چرا که بیش از درگیر بودن در حال و هوای این روزها، ماندگار شدن در این حرفه برایم اهمیت دارد.

نتیجه تصویری برای ساناز سعیدی

 

این بازیگر درمورد نحوه پیوستنش به پروژه توضیح داد: زمانی که سریال برای جذب بازیگر فراخوان داده بود، در اواخر سال ۹۳ من کاراکتر اصلی نمایش «گمشده در یانکرز» از نیل سایمون یعنی نقش عمه ای ۴۰ ساله راکه کودک صفت بود بازی می‌کردم.

داورانی که نمایش را دیده بودند، اسم مرا در لیست برگزیدگان داوری جشن بازیگر با عنوان «جوانان خوش آتیه می‌آیند» ثبت کرده بودند.

نتیجه تصویری برای ساناز سعیدی

 

 

وقتی برای تست رفتم، فهمیدم تا آن موقع افراد زیادی برای نقش ناهید آمده بودند.

به شکر خدا من به المان های ذهنی آقای سامان درمورد این نقش نزدیکتر بودم و آن گونه شد که ایشان هم لطف کردند و این فرصت را در اختیارم گذاشتند.

 

فیلمنامه راکه خواندم به بیش از ۱۰۰ سوال درمورد ناهید جواب دادم

سعیدی تأکید کرد: آن زمان من در رشته تحصیلی خودم یعنی معماری در یک شرکت مشغول کار بودم. یکی دو هفته از تستم قبل بود که مرا برای تست گریم و تست لباس خواستند.

من در آموزشگاه به صورت نظری این را آموخته بودم که چطور یک کاراکتر را بسازم و به آن نزدیک شوم، به نحوی که با من فاصله نداشته باشد

 

اما کار جالبی که آقای سامان انجام دادند این بود که بعد از قبولی من در تست گریم و تست لباس از من خواسته شد فیلمنامه را بخوانم و به بیش از ۱۰۰ سوال درمورد کاراکتر پاسخ بدهم؛ سوالاتی کاربردی و دیدنی که باعث می شد دنیای ذهنی ناهید، رفتارها، شرایط زندگی، خانواده، سلایق، علایق، شغل، اهداف و… وی را بشناسم.

با جواب دادن به این سوالات و گپ و گفتی که با هم درمورد شخصیت ناهید داشتیم، به دریافت درستی از فیلمنامه و شخصیت اصلی آن رسیدم.

نتیجه تصویری برای ساناز سعیدی

 

از کلاس نقاشی و دوره پرستاری تا حضور در آژانس های هواپیمایی در دوره پیش ساخت

بازیگر نقش اصلی «نفس» ادامه داد: در چند ماهی که کار در مرحله پیش ساخت بود من به کلاس نقاشی رفتم، آموزش رنگ روغن دیدم، دوره‌های پرستاری می دیدم و در بیمارستان‌ها حاضر میشدم تا به عواطف و احساسات ناهید نزدیک شوم و وی را زندگی کنم.

 

نتیجه تصویری برای ساناز سعیدی

 

حتی به آژانس‌های هواپیمایی می‌رفتم تا با محیط کار در آنجا آشنا شوم و تمام طول پیش ساخت مشغول تمرین بودم. اغلب هم به دفتر می رفتم و با آقای سامان درمورد شیوه اجرایی نقش بحث میکردیم.

همواره نقطه نظرات و پیشنهاداتی داشتم که گاهی درست بود و گاهی کارگردان با انها مخالف بود.

آن گونه بود که با تمام وجود خودم را در اختیار فیلمنامه گذاشتم. آقای سامان هم زحمت زیادی برای هدایت من کشیدند و مرا به نقش نزدیک کردند.

مصاحبه خواندنی با ساناز سعیدی ستاره جدید سینما

وی تأکید کرد: زمانی اکثر به این هدایت درست پی بردم که سریال را از تلویزیون دیدم. فکر میکنم هرآنچه لازمه این نقش هست در بازی من وجود دارد.

ناهید دختر یک مرد ارتشی هست که در خانواده ای با مقررات خاص بزرگ شده و خلاهایی در زندگی دارد. مثلا خلا نداشتن مادر که در طول داستان اولین محرک او برای بعضی گزینه ها میشود.

نتیجه تصویری برای ساناز سعیدی

 

همین طور او خواهر یا برادر ندارد و تنها و درونگرا هست و تنها دغدغه اش رسیدن به داریوش ست، در سرش سودای خارج رفتن و شوهر پولدار و اتومبیل مفید داشتن هست. در کل انسانی نپخته در معرض تغییر و رشد هست و فراز و نشیب ها و اتفاقات فیلمنامه بنا هست وی را تغییر بدهد و انسان عمیق تری از او بسازد.

 

یک اشتباه هم در فضاسازی و راکورد زمانی ندادیم

سعیدی تصریح کرد: آقای سامان برای من در طول کار هم کارگردان بودند هم پدر.

وقتی سکانس های خاصی را بازی میکردم که به ویژه احساساتی می شدم، دیگر بحث کارگردانی مطرح نبود و ایشان برای من پدری می‌کردند.

از طرف دیگر یکی از ویژگی های او که برای من خیلی محترم هست، دقت شدیدش به ظرایف و جزییات هست. آقای سامان اصلا آدم کلی نگری نیست.

 

ما در لوکیشن هایی کار می‌کردیم که خیابانهای سطح شهر استان تهران فعلی بود اما گروه برای این که به فضای پیش از انقلاب نزدیک شویم، دست به بازسازی کوچه ها و خیابان‌ها می زدند و فکر نمیکنم تا به حال در فضاسازی و راکورد زمانی یک اشتباه هم رخ داده باشد چرا که نگاهی به شدت دقیق و جزئی بر کار وجود داشت.

 

این بازیگر جوان با بیان این که جلوی دوربین جلیل سامان بودن لذت بخش هست، یادآور شد: در طول کار خیالم راحت بود هر اتفاقی که می‌افتد خیلی درست هست و منی که برای هر کار ساده ای، دچار وسواس هستم، در این سریال خودم را به کارگردان سپردم. چرا که او از هیچ چیزی به سادگی نمی گذشت.

 

تمام دیالوگ ها فکر شده و بسیار پرمحتوا، پرمفهوم و چند پهلو بود و ورای متن فیلمنامه، دنیایی از احساسات، عواطف و کشمکش بین آدم‌ها و کشمکش با خودشان وجود دارد.

سامان فردی هست که دقیق و عمیق میبیند و آدم عمیقی هست.

 

به خودم قول دادم ناهید را قضاوت نکنم

وی درمورد ارتباطی که با فضای سریال و مباحث مربوط به فعالیتهای مجاهدین خلق برقرار میکرده، توضیح داد: من متولد ۲۴ فروردین سال ۶۸ هستم و آن زمان را تجربه نکرده بودم، نبودم و ندیده بودم، بنابراین خیلی از اتفاقاتی که در فیلمنامه می افتاد و کارهای آدمها برایم عجیب بود.

 

روز اول به خودم قول دادم ناهید را قضاوت نکنم و فقط وی را باور و درک کنم، آن هم در همه ی مراحلی که انتخابی می کند و تصمیمی میگیرد.

این دختر معمولی در ابتدا هنوز آن قدر هوش اجتماعی پیدا نکرده که انسان ها را بشناسد.

او دختری ساده و معصوم هست و در تقابل خیر و شیر قرار نگرفته و این تجربیات هست که وی را پخته می کند، باعث می‌شود وجه دیگری از خودش بروز دهد و قوه تحلیل او رشد کند و شناختش دقیق تر شود.

سعیدی ادامه داد: او در اولین قسمت‌ها به درخواست های روزبه که در چارچوب ویژگی های اخلاقی او نیست تن می‌دهد و دست به انتخابهایی میزند.

او همواره در طول داستان مردد هست، وجه عاشقی خودش را می شناسد و دوستش دارد اما نمیداند کارهایش درست هست یا نیست.

نتیجه تصویری برای ساناز سعیدی

 

ناهید خوددار و تودار هست اما وقتی می‌خواهد عشقش را بروز دهد به پست مردی می‌خورد که از او میخواهد منطقی باشد و احساساتش را بروز ندهد.

او هم برای آنکه سرنوشت همسر سابق روزبه را پیدا نکند و این مرد را برای خودش نگه دارد، می پذیرد. حتی خیلی ساده اشاره می کند من هم می‌توانم به گروه شما بیایم؟ در حالیکه از آینده بی خبر هست.

 

نقشی که مرا به چالش کشید

وی تصریح کرد: ناهید نقشی بود که مرا به چالش کشید و چه بسیار روزهایی که با کارگردان درمورد او بحث میکردم. آقای سامان هم همواره با صبر و حوصله مرا همراهی و به من کتاب معرفی می‌کردند.

با خواندن بعضی زندگی نامه ها بود که متوجه شدم چنین اتفاقاتی کاملا حقیقت دارد. مطالعه کتابها مرا برای بازسازی عواطف و احساساتی که هرگز تجربه نکرده بودم کمک کرد.

 

سعیدی اضافه کرد: فکر می‌کنم هدف اصلی فیلمنامه نمایش مراحل رشد ناهید در پروسه گزینش ها و تصمیماتش هست؛ شخصیتی که زندگی پرفراز و نشیبی دارد و کم کم بُعدهای مختلفی از خودش را می شناسد و بخش های دیگری از وجودش هویدا میشود و گرچه که او برای شناخت نسبت به خودش بهایی هم پرداخت می کند

 

این بازیگر درمورد تلاشی که برای درک فضای آن زمان داشته نیز گفت: درمورد مجاهدین و خصوصا زن هایی که در آن دوره انقلاب فعالیت داشتند مطالعه کردم تا بدانم دغدغه هایشان چه بوده، چه اهدافی دنبال می کرده اند و چه دردسرهایی داشتند.

از جمله چند رمان خواندم که یکی از انها «ساعت چهار آن روز» نوشته مهین محتاج بود.

 

این رمان به خصوص در سکانسی که ناهید توسط ساواک بازداشت می‌شود، خیلی به من کمک کرد. پیش از انقلاب همۀ گروهک ها از مجاهدین و فداییان گرفته تا حزب توده در یک راستا بودند اما زمانی که انقلاب شد هر شخصی مسیر خودش را رفت، ایدئولوژی هایشان تغییر کرد و مثلا مجاهدین به به منافقین تبدیل شدند.

از آنجایی که شخصیت روزبه در گروه مجاهدین هست، نمیتوانم توضیحات بیشتری بدهم چون قصه لو می‌رود.

 

وی در بخش های پایانی سخنانش با بیان این که کار کردن با جلیل سامان تجربه ای هست که در خاطرات مفید و تکرار نشدنی او ثبت میشود، اظهار کرد: او منبع آرامش هست و کار کردن با یک انسان عمیق و آرام بسیار لذت بخش هست.

همین طور دلم میخواهد از تک تک عوامل سریال تشکر کنم. افرادی که برای این سریال زحمت کشیدند و هر روزی که سر صحنه می رفتم شاهد لحظه به لحظه تلاش هایشان بودم.

 

این بازیگر در پایان گفت: در این پروژه این افتخار نصیب من شد در کنار بازیگرانی کار کنم که کمترین سابقه کاری شان ۲۰ سال بود. به هر حال لطفی هست که خدا در حق من کرده هست.

می دانم اگر کاراکتر ناهیدی ساخته شده، فقط به واسطه ساناز سعیدی نبوده و حاصل تلاش یک گروه زحمتکش و حرفه ای بوده هست

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://setareparsi.com/d/v3ewv3