فرناز رهنما زاده ۲۷ مهر ۱۳۶۰ است.فرناز رهنما متولد اصفهان است.فرناز رهنما بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران است.از کارهای معروف فرناز رهنما میتوان به بازی در سریال ساختمان پزشکان و همچنین فیلم بعد از ظهر سگی اشاره کرد.فرناز رهنما در دانشگاه هنر و معماری در رشته بازیگری تئاتر تحصیل کردهاست.
فرناز رهنما بازیگر 39 ساله کشورمان اصالتی اصفهانی دارد.
فرناز فارغ التحصیل لیسانس رشته نمایش از دانشگاه هنر و معماری است.
این بانوی هنرمند سالهاست با کیارش اعتمادی آهنگساز ازدواج کرده است.
فرناز رهنما از ماجرای آشنایشان اینگونه می گوید:
وقتی بیست ساله بودیم با هم آشنا شدیم و از آشنایی مان حدود پانزده سال می گذرد و شش سال است که ازدواج کرده ایم. من در دانشگاه هنر و معماری در رشته نمایش مشغول تحصیل بودم و با برادر همسرم که در همان دانشگاه نقاشی می خواندند به عنوان هم دانشگاهی آشنا بودم و همین، منجر به آشنایی با کیارش شد. مراسم ازدواج مان تقریبا ساده برگزار شد و جالب است بدانید بعد از کلی دوندگی، هزینه و برنامه ریزی در مراسم عروسی مان برق قطع شد و در نهایت چند شمعدان به دادمان رسید. (می خندد)
مدیر سالن به ما اطمینان داده بود موتور برق دارد اما با قطع برق متوجه شدیم موتور برقی در کار نیست. یادم هست خیلی ناراحت شدم و خواستم عصبانیتم را بروز دهم ولی بعد فکر کردم خب، اتفاقی است که افتاده و کاری اش نمی شود کرد. (می خندد) من و کیارش با هم بزرگ شدیم و از سنین ابتدای جوانی از رویاها و آرزوهای هم خبر داشتیم. در این سال ها شاهد بودیم که چطور رویاهای مان با بزرگتر شدن خودمان بزرگتر شدند؛ مثلا در بیست سالگی خواسته هایی داشتیم که به تازگی به آنها رسیده ام و امروز هم خواسته هایی داریم که شاید در آینده به آنها برسیم. اینکه در کنار هم شاهد تلاش مان برای رسیدن به آرزوهایمان و شاهد رشد و ترقی یکدیگر بودیم خیلی لذت بخش است.
فرناز رهنما:سعی کردیم سفر ماه عسل مان را طوری تنظیم کنیم که بتوانیم به عروسی دوستم که قرار بود در ترکیه برگزار شود برسیم. برای صبح روز عروسی بلیت تهیه کردیم و به فرودگاه رفتیم و در کافه تریای فرودگاه جلوی یک ساعت بسیار بزرگ نشستیم که اتفاقا جلوی آن عکس هم گرفته ایم. جالب اینکه با وجود نشستن در کنار ساعت به آن بزرگی متوجه گذشت زمان نشدیم و با خیال راحت چای می خوردیم و عکس می گرفتیم تا اینکه به خودمان آمدیم و دیدیم یک ربع به پرواز مانده و ما از پرواز جا مانده ایم. (می خندد)
کیارش اعتمادی:نکته اش همان ساعت است. (می خندد) زیر ساعت به آن بزرگی نشسته بودیم و متوجه نشدیم که زمان پروازمان نزدیک است و تنها یک ربع مانده متوجه شدیم و دیگر دیر شده بود.
فرناز رهنما:بارهای مان را هم تحویل داده بودیم ولی آنقدر دیر کرده بودیم که چمدان ها را از هواپیما بیرون انداخته بودند. (می خندد) بالاخره با بدبختی برای ساعتی دیگر بلیت خریدیم و با چند پرواز در نهایت به دقایق پایانی عروسی یعنی زمانی که مهمانان داشتند با عروس و داماد خداحافظی می کردند به سالن رسیدیم. (می خندد)
فرناز رهنما:کیارش شخصیتی آرام دارد و من هم با اینکه اینقدرها آدم آرامی نیستم اما در طی این سال ها داشتن آرامش را از او یاد گرفته ام. همسرم همیشه در مواجهه با مشکلات خونسرد است و می گوید:« چیزی نیست، این هم می گذره و با هم حلش می کنیم» و همین لحن آرامش بخش باعث می شود مشکلات بزرگ هم آسان شود.
کیارش اعتمادی:شغلم به طور کلی آهنگسازی مستقل است و در ساخت آلبوم های موسیقی بی کلام و سبک های ترکیبی همکاری دارم. همچنین در زمینه موسیقی فیلم و تئاتر فعالیت دارم و تدریس موسیقی هم می کنم. اما ساز اصلی ام گیتار الکتریک است.
فرناز رهنما:استودیوی موسیقی کیارش در خانه خودمان است و به همین خاطر همیشه در خانه ما صدای موسیقی شنیده می شود. اتفاقا به تازگی متوجه شدم چقدر به این نواها عادت کرده ام و برایم داشتن خانه ای که همیشه پر باشد از صدای موسیقی دوست داشتنی است. چون مدتی بود به خاطر جابجایی استودیو، بسیاری از لوازم از منزل ما خارج شد و دیگر صدای ساز در خانه مان نمی پیچید و من دلم برای همه آن نواها تنگ شده بود. البته خوشبختانه دوباره وسایل استودیو به خانه مان برگشت و همچنان نوای موسیقی بخشی جدانشدنی از زندگی مان است.
او آدم حساس و مهربانیست او میگوید: همیشه دوست دارم عالم و آدم ازم راضی باشد و بتونم راضی نگهشون دارم، چون رضایت همگان قطعا ممکن نیست دچار عذاب وجدان و دلشوره می شوم که نکنه از من ناراحت بشند
کفش و عطر از خریدهای مورد علاقه ام هستند.
هم خیلی خرید می کنم و هم نه، ممکن است طی سه – چهار ماه مثلا چند تیکه خرید داشته باشم و گاهی هم ممکن هست چند ماه بگذرد و برای خودم چیزی خرید نکنم.
همیشه سعی می کنم در طول هفته حتما زمانی را برای کافه گردی و رفتن به رستوران با همسرم و با چند از دوستانم اختصاصی بدهم
به شدت علاقمند و اهل مسافرت هستم
اگر فرصت کنم حتما برای مسافرت برنامه ریزی می کنم این علاقه به حدی است که دوست دارم همیشه در سفر باشم و کنارش گاهی هم به خانه برگردیم و زندگی کنیم
من از نوجوانی ورزش را ترک نکردم.
با همسرم در یک ورزش مشترک فعالیت می کنیم، ووشو ورزش رزمی و جذابی است که با هم به آن مشغولی هستیم.
از تفریحات مورد علاقه او و همسرش آشپزی مشترک است.
شایعه مهاجرت و پیوستن به شبکه Gem
خانوم رهنما بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص شایعه مهاجرت و پیوستن وی به شبکه جم در گفت و گویی این خبر را تکذیب کرد و گفت : قطعا این خبر صحت ندارد.
فرناز رهنما همچنین در گفت وگویی دیگر نیز گفته است: این خبرها همه جوک و شوخی است و امکان ندارد این اتفاق بیفتد.
او ادامه داد: کاملا این خبر را تکذیب میکنم. من سر خونه زندگیم هستم و امکان ندارد چنین اشتباهی را انجام بدم. در حال حاضر هم به کارهای شخصیم می رسم و سر کار جدیدی نیستم.
گفتنی است؛ به نظر می رسد مهاجرت تعدادی از بازیگران برای برخی از رسانهها شرایطی را فراهم کرده که بتواند با انتشار چنین اخباری هر از چند گاهی به شایعات دامن بزنند. این بار این شایعه برای فرناز رهنما از بازیگران سینما و تلویزیون اتفاق افتاده که این بازیگر با تکذیب خبر، آتش این شایعات را خاموش کرد.
من با خانوم بهاره رهنما نسبت فامیلی ندارم
خانواده ایشون اهل اراک و خانواده من اهل اصفهان هستند، حتی تلفظ نام خانوادگی ما نیز تفاوت هایی در خواندن با کسره و فتحه دارد اما با این تفاوت ها دوستان خوبی هستیم
خانوم رهنما سال 1379 وقتی 19 ساله بود تصمیم گرفت وارد بازیگری شود، پدرش به شدت مشوق اش بود و با انتخاب رشته تئاتر راه درست برای ورود به این عرصه را انتخاب کرد.
دوره ای هم در کلاس های بازیگری حمید سمندریان شرکت کرد.
فعالیت جدی اش از سال 1384 در 24 سالگی با نمایش چشم اندازی از پل شروع شد.
فرناز با سریال ساختمان پزشکان در سال 89 به کارگردانی سروش صحت دیده شد.
یک، دو، یک (مانیا اکبری، ۱۳۸۹)
چیزهایی هست که نمی دانی (فردین صاحبالزمانی، ۱۳۸۹)
بعد از ظهر سگی (مصطفی کیایی، ۱۳۸۸)
اقلیما (محمدمهدی عسگرپور، ۱۳۸۵)
بچه مهندس (علی غفاری، ۱۳۹۹)
هشت و نیم دقیقه (شهرام شاهحسینی، ۱۳۹۵)
یادداشتهای یک زن خانهدار (مسعود کرامتی، ۱۳۹۴)
هفت سنگ (علیرضا بذرافشان، رمضان ۱۳۹۳)
ساختمان پزشکان (سروش صحت، ۱۳۸۹)
مأمور بدرقه (سعید سلطانی، رمضان ۱۳۸۷)
زیر زمین (علیرضا افخمی، رمضان ۱۳۸۵)
بررسی یک پرونده (علاءالدین رحیمی، ۱۳۸۱)
کام ماهی (آرش سنجابی، ۱۳۹۵ - فیلم ویدئویی)
سوگند (فربد شکرایی، ۱۳۹۲)
نیرنگ (مهرداد خوشبخت، ۱۳۸۷)
روبات (مهرداد خوشبخت، ۱۳۸۶)
مهر بیپایان (محسن منشیزاده، ۱۳۸۸)
روشنایی دریا (حسن لفافیان، ۱۳۸۷)
بانوی آوازخوان (۱۳۹۸، تئاتر شهر)
تبرئه (۱۳۹۸، تماشاخانه ایرانشهر)
حادثه در ویشی (۱۳۹۵، تماشاخانه ایرانشهر)
تقدیر بازان (۱۳۹۴، پخش از مرکز موسیقی بتهوون)
آرسنیک و تور کهنه (۱۳۹۳، تماشاخانه ایرانشهر)
پس از سقوط (۱۳۹۰، تماشاخانه ایرانشهر)
آمادئوس (۱۳۸۸، تئاتر شهر)
دوازده (۱۳۸۷، تئاتر شهر)
تبرئه (۱۳۸۶، تئاترشهر)
چشم اندازی از پل (۱۳۸۴، سالن اصلی تئاتر شهر)
در وادی (۱۳۸۲، حوزه هنری)