جمعه 25 آبان 1403 - 15 Nov 2024
تاریخ انتشار: 1398/12/15 14:30
کد خبر: 370

مصاحبه ای جذاب با میلاد کی مرام بازیگر محبوب

میلاد کِیْ مَرام بازیگر سینما، و تئاتر است.

به گزارش ستاره پارسی؛ میلاد کِیْ مَرام بازیگر سینما، و تئاتر است.میلاد کی مرام متولد ۴ اردیبهشت 1364 است.میلاد کی مرام در بندر انزلی متولد شده است.میلاد کی مرام  از شاگردان مسعود کیمیایی است. به گفته  میلاد کی مرام  او از شاگردان اول کلاس مسعود کیمیایی است.وی عضو باشگاه والیبال هنرمندان است .

 

گفتگو و مصاحبه با میلاد کی مرام

می‌گویند بازیگری را به صورت آکادمیک از کلاس‌های آقای کیمیایی شروع کردید؟

  آره من همان سرایدار مدرسه کیمیایی هستم که توی موتورخانه اش زندگی می کردم با افتخار می گویم که برای هدف هر کاری می کردم، نه هر کاری… شرفم را نفروختم… بی شرفی نکردم، اتفاقا با هیچکس دوست نشدم، دوستی نداشتم، آدمی که می خواهد دوست شود باید پول داشته باشد، من پول نداشتم، هیچی نداشتم صفر، صفر…

من کار هنری را از شهرم (بندر انزلی) شروع کردم. از ابتدا به تئاتر علاقه‌مند بودم و در 16 سالگی با نمایش «شب نشینی در جهنم» به کارگردانی مهرداد رایانی مخصوص جایزه بهترین بازیگر تئاتر منطقه‌ای فجر را دریافت کردم و در‌‌ همان شهرستان دو تجربه تصویری هم داشتم که آقایان پاک‌سرشت و معینی لطف کردند و به من اعتماد کردند.

بعداز این‌که به تهران آمدم، سعی کردم بازیگری را به‌صورت آکادمیک یاد بگیرم، همه جا رفتم، مثل کلاس‌های کارنامه یا کلاس‌های آقای سمندریان. در ‌‌نهایت کلاس‌های آقای کیمیایی را انتخاب کردم. در دوره اول کلاس‌های آقای کیمیایی، شاگرد اول کلاس‌هایشان شدم و این آشنایی سر آغاز اتفاق خوبی بود، چرا که توانستم در فیلم «رئیس» در گروه کارگردانی باشم. مسعود کیمیایی جدا از این‌که الفبای سینما را به من آموخت، یک درس مهم به من داد و آن درس درست زندگی کردن بود.

نگاه من به زندگی را تغییر داد ونگاه درست به پیرامونم را به من یاد داد. بعد از مدتی شروع کردم در یک رستوران کار کردن و یک شب وقتی خانم گلاب آدینه آمده بودند از رستوران شام بخرند در مورد علاقه‌ام به بازیگری با او حرف زدم و خانم آدینه هم آن زمان در تدارک ساخت مجموعه‌ای به نام «خواستگاران» برای شبکه یک بودند و به من گفتند: «بیا و برای بازیگری تست بده» من تست دادم و به جای یک نقش، ۲۱ نقش در این سریال اپیزودیک بازی کردم. بودن در این سریال دریچه جدیدی در زندگی من بود که به خاطر این اتفاق همیشه سپاسگزار خانم آدینه هستم.

 

پس بعد از فیلم «رئیس» ارتباط شما با مسعود کیمیایی قطع شد.

نه به این صورت، در حقیقت پیشنهادی برای حضور در فیلم‌هایشان نداشتم تا این‌که برای فیلم «متروپل» برای بازی در یکی از نقش‌های اصلی پیشنهاد دادند، قرارداد هم بستم، اما بخت با من یار نبود که در این فیلم حضور داشته باشم. همیشه دوست داشتم ادای دینی به استادم بکنم و متأسفانه چون ساخت این فیلم همزمان با تصویر‌برداری سریال «بچه‌های نسبتاً بد» شد نتوانستم هماهنگی انجام بدهم، این کم سعادتی من بود و امیدوارم روزی برسد که بتوانم مقابل دوربین او باشم.

 

از وقتی که قدم در مسیر حرفه‌ای بازیگری گذاشتید تا به امروز تا چه حد نظر منتقدان برایت تعیین‌کننده بوده است؟

 

خیلی زیاد و فکر کنم از انتخاب‌هایم مشخص باشد. بعد از بازی در فیلم «کوچه ملی» منتقدان من را به مسیر خاصی هدایت کردند و عده‌ای هم معتقد بودند که من به درد بازی درفیلم‌هایی از جنس فیلم‌های مسعود کیمیایی یا سینمای معترض می‌خوردم. اما خب! من از ایستایی بدم می‌آید و همیشه دلم می‌خواهد کاری را انجام بدهم که تا به حال انجام ندادم. در زندگی شخصی‌ام هم همین شکل هستم؛ درست به سمت چیزی می‌روم که از آن می‌ترسم یا تجربه‌اش نکرده‌ام.

این جسارت به موفقیت هر آدمی کمک می‌کند و خدا کمکم کرده که این قدرت ریسک و جسارت همراه من هم باشد. تا اینجا که کارهایم هربار، با رویه قبلی متفاوت بوده و در حال حاضر هم که مشغول بازی در فیلم «خط ویژه» هستم که کاملاً با نقش‌های قبلی من متفاوت است.همیشه سعی می‌کنم خودم را تکرار نکنم و کارنامه متفاوتی داشته باشم. همه این تلاش‌ها برای این است که برای کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها از خودم ذهنیت ثابت نسازم.

 

برخی ازمنتقدان معتقدند که بعضی از بازیگران خودشان را تکرار می‌کنند.

دقیقاً همینطور است، متأسفانه برخی از بازیگران ما در یک قالب ماندند و معدود بازیگرانی هستند که سعی می‌کنند کارهای متفاوتی انجام بدهند. پذیرای انتقادات هستم و دوست دارم ایراد‌هایم گفته شود؛ به آن‌ها فکر کنم و این ایراد‌ها را درست کنم.

 

در جایی گفته بودید که بازی در سینما و تلویزیون برای شما متفاوت است. تفاوت این دو مدیوم از نگاه شما چیست؟

فکر می‌کنم باید به این موضوع در زمان بهتری پرداخت، اما یکی از دلایل کوچک آن این است که اصولاً مخاطب این دو مدیوم با هم متفاوت است، در تلویزیون بیشتر از نماهای بسته استفاده می‌شود در صورتی که در سینما اینطور نیست اما بعید می‌دانم در جنس بازی بازیگر، این دو مدیوم تفاوتی ایجاد کند. اصولاً مخاطب این دو مدیوم با هم متفاوت است. در تلویزیون برای مردم بازی می‌کنید، علاوه بر این‌که ما در تلویزیون محدودیت‌هایی داریم که نمی‌توانیم آن‌ها را وارد بازی‌مان کنیم اما در سینما شرایط فرق می‌کند و خیلی چیزهای دیگر دخیل است.

میلاد کی مرام

این شرایط سینما را ترجیح می‌دهید یا تلویزیون را؟

برای من کار خوب اولویت دارد. ترجیح من سینما است اما شاید سیروس مقدم تصمیم بگیرد سریال «بچه‌های نسبتاً بد۲» را کلید بزند و مطمئناً نمی‌توانم به او پاسخ منفی دهم و یکسری کارگردان‌های خاص که دوست دارم با آن‌ها تجربه همکاری داشته باشم.

 

چرا اصولاً کارهای سینما با کیفیت‌تر از تلویزیون است؟

به نظر من کار‌شناسی بیشتری روی یک فیلم سینمایی می‌شود. وقت بیشتری روی فیلمنامه آن یا انتخاب بازیگران می‌شود و با دقت و صبر بیشتری کارمی شود، اما در تلویزیون این اتفاق نمی‌افتد. اما من خودم را خط کشی نمی‌کنم، شاید یک تئا‌تر یا یک فیلم کوتاه خوب، بتواند من را ارضا کند. من کارهایی که از انجامشان لذت می‌برم احساس رضایت می‌کنم وهر اتفاقی که من را به لذت برساند هدف‌های کوتاه مدت زندگی من می‌شود.

 

همکاری با سیروس مقدم چطور اتفاق افتاد؟

سیروس مقدم قهرمان تلویزیون است. تا وقتی کسی با او کار نکند متوجه منظور من نمی‌شود، سریال‌های او پر طرفدار‌ترین سریال‌های تلویزیون است و این نشان می‌دهد که کارش را بلد است، اسم او هر بازیگری را برای حضور در کارش تحریک می‌کند، بسیاری از بازیگران حال حاضرسینمای ایران که خوش می‌درخشند با سیروس مقدم همکاری داشته‌اند مثل  شهاب حسینی  که من یکی از طرفداران بازی او هستم، او یکی از بهترین بازی‌های سال‌های ابتدایی بازیگری‌اش در سریال «پلیس جوان» بود.

 

یا خیلی از بازیگران حرفه‌ای سینما که حداقل یک‌بار در کارهای ایشان حضور داشتند.سیروس مقدم آنقدر اعتماد به نفس می‌دهد که در کنارش احساس آرامش می‌کنی، از طرفی فیلمنامه خوب پیمان عباسی من را بیشتر سر ذوق آورد، شخصیت «سمیر» بسیار متفاوت بود و دوست داشتم آن را طوری ایفا کنم که میلاد کی مرام دوست دارد نه جوری که تا حالا دیدیم. شاید بازی در این نقش را به هر کس دیگری غیر از من پیشنهاد می‌دادند جور دیگری می‌شد. نمی‌گویم خوب یا بد! شاید بهتر از چیزی می‌شد که من بازی کردم اما به این شکل در نمی‌آمد، سعی کردم خاص خودم این شخصیت را پرداخت کنم. «سمیر» شخصیتی بود که دراماتیزه شده بود. بازی در این نقش به من کمک می‌کرد که نقاط مختلف بازی‌ام را نشان بدهم و این برای هر بازیگری ارزشمند است. ساخت ۲۶ قسمت سریال در دو ماه جز کار کردن با سیروس مقدم اتفاق نمی‌افتد.

میلاد کی مرام

شهرت تا به امروز چه اثری روی زندگی شخصی تو گذاشته است؟

من همیشه از خدا خواستم اگر می‌خواهد چیزی به من بدهد اول جنبه داشتن آن را به من ارزانی کند خواه شهرت یا هر چیز دیگر. این اتفاق با سریال «نابرده رنج» و «بچه‌های نسبتاً بد» برای من افتاد. نتیجه این است که بعد از مدتی توقع مردم از تو بالا می‌رود و نمی‌توانی از مردم دور باشی و آن‌ها دوست دارند تو را ببینند. این کارم را سخت می‌کند چون سعی می‌کنم کم بازی کنم.

 

چند روز پیش سر صحنه فیلمبرداری فیلم «خط ویژه» چند جوان موتور سوار من را در خیابان دیدند و گفتند: «کل محل ما مثل سبیلای«سمیر»، تو سریال «بچه‌های نسبتاً بد» گذاشتن، چرا سیبیلاتو زدی؟» شنیدن این جمله یه حال خوبی به من می‌دهد و شاید مردم دوست دارند از الان به بعد من را در این قالب شخصیت بیشتر ببینند و این را به حرف‌های قبلم بر می‌گردانم که بسیاری از مردم دوست دارند بازیگرهایی را که در یک نقش خاص به شهرت می‌رسند در قالب‌‌ همان شخصیت ببینند مثلاً هر وقت هوس دیدن یک جوان عاصی را می‌کنیم سریع به یاد حامد بهداد می‌افتیم در صورتی که حامد بهداد یک بازیگر است که از عهده بازی در هر نقشی بر می‌آید. من بازی در فیلم «خط ویژه» را به این دلیل انتخاب کردم که نقش متفاوتی بازی کنم.

 

تا به حال این شهرت باعث آزارتان هم شده است؟

چند روز پیش برای خرید یک کت به یک پاساژ رفتم. ساعت ۲ بعد از ظهر رفتم و ساعت ۸ شب از آنجا بیرون آمدم و یک جایی نمی‌دانی باید جواب محبت مردم را چطور بدهی. من استدلالی در زندگی‌ام دارم و این‌که همیشه می‌گویم: «کسی که دلش با خدا باشه از این چیزا نمی‌ترسه» من حرفی را از پدرم به یادگار دارم که سرمشق زندگی‌ام است که می‌گویم: «خدایا هر چیزی که تو رو ازم دور می‌کنه ازم بگیر.» اگر دلت با خدا باشد هیچ اتفاق نمی‌افتد.

 

بازیگری شغل عجیبی است، یک بازیگر به دلیل موقعیتی که دارد گاهی تبدیل به یک الگو در جامعه می‌شود که تمام رفتار و حرکاتش زیر ذره بین است. به نظر شما هم بازیگری با شغل‌های دیگر متفاوت است؟

این اتفاق فقط به بازیگری مربوط نمی‌شود تمام افراد مشهور با این اتفاق روبه‌رو هستند، شهرت یکسری عواقب دارد که اگر جنبه آن‌ها را نداشته باشی زود ازآن خسته می‌شوی.

 

یعنی هیچ وقت تا به حال سعی نکردید از شهرت استفاده کنید؟ مثلاً در یک صف طولانی از دیگران جلو بزنید؟

از اول زرنگ بودم، وقتی می‌رفتم نانوایی سعی می‌کردم دفعه اول با نانوا رفیق شوم که روزهای بعد زود‌تر کارم راه بیفتد(با خنده) اما گاهی اوقات دوستان لطف دارند و کارت را سریع انجام می‌دهند که اگر بخواهی در مقابل لطفشان مقاومت کنی ممکن است فکر کنند خودت را می‌گیری. اما هیچ آدمی نیست که از شهرت و رانت استفاده نکند. شهرت مسئولیت ما را بیشتر می‌کند و فقط باید مراقب رفتارمان باشیم چون خواه یا ناخواه مردم از رفتارهای ما الگو‌برداری می‌کنند.

میلاد کی مرام

چیزی هست که از آن بترسید؟

مثلاً از ارتفاع! خدا بیامرزد پیمان ابدی را. نخستین بار من با او جامپینگ کردم با این‌که ترسم ریخت اما هنوزم از فکر کردن به آن ارتفاع می‌ترسم. چیزهایی که من را می‌ترساند معنوی است، اما چیزی که من را ناراحت می‌کند، قضاوت کردن است که متأسفانه شغل اصلی خیلی از مردم شده است خصوصاً در حرفه ما که عجیب و غریب وجود دارد.

 

شاید کسی نظرش را می‌گوید و شما فکر می‌کنید قضاوت می‌کند.

فکر کنید من مثلاً نظر می‌دهم که این سیب خوشمزه است. خب، می‌توانم نظرم را برای خودم نگه دارم اما وقتی سعی کنی نظرت را به همه القا کنی دیگر اسمش قضاوت است.

 

چه پدیده اجتماعی دیگری تو را اذیت می‌کند؟

چیزی که اصولاً ناراحتم می‌کند این است که برخی احترام را با علم اشتباه می‌گیرند. احترام بر مبنای کسوت است. قطعاً کسی که سن و سال بیشتری دارد باید به او احترام گذاشت، اما این دلیل نمی‌شود منی که با ۲۸ سال سن ۱۲ سال در کار هنری بوده‌ام و کسی که ۳ سال است قدم دراین راه گذاشته است علمش از من کمتر باشد. معتقدم در سینما کسی جای کس دیگری را نمی‌گیرد. من هر کمکی از دستم بر بیاید برای آدم‌هایی که دوست دارند وارد این حرفه شوند انجام می‌دهم. متأسفانه یک ذره تعداد آدم‌های بی‌عقده در سینمای ما کم شده است.

 

خیلی از بازیگران ما در انجام کارهای خیریه پیشقدم هستند و برخی فکر می‌کنند انجام این کار‌ها ریا کاری است، نظر شما چیست؟

من هم کار خیر انجام می‌دهم اما برای دلم کار می‌کنم. یکی از شرط‌های من برای مصاحبه معرفی انجمن حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (محک) است این‌که به واسطه حرف زدن من از این انجمن مردم آنجا را بشناسند و کمک کنند اما این کار را با اعتقادم و دلم انجام می‌دهم.

 

چرا از تئا‌تر فاصله گرفتید؟

اگر کار خوبی پیشنهاد شود حتماً انجام می‌دهم. کارم را از تئا‌تر آغاز کردم و وجب به وجب صحنه را می‌شناسم

 

. به گفته میلاد کی مرام او  از شاگردان اول کلاس مسعود کیمیایی است.وی عضو باشگاه والیبال هنرمندان است 

 

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://setareparsi.com/d/54y9m3