چهارشنبه 30 آبان 1403 - 20 Nov 2024
تاریخ انتشار: 1402/01/23 08:34
نقد و برسی | نقد و برسی فیلم | نقد و برسی فیلم یک صبح زیبا | نقد و برسی فیلم One Fine Morning
کد خبر: 15094

نقد و برسی فیلم یک صبح زیبا (One Fine Morning) | یک صبح زیبا فیلمی درام روانشناسانه

یک صبح زیبا درامی روانشناسانه با ایده‌هایی از ابعاد روانی زنان است. فیلمی آهسته، روان، تلخ و شیرین که در جریحه‌دار کردن احساس مخاطب‌اش خوب عمل می‌کند. با نقد این فیلم همراه ما باشید.

فیلم "یک صبح زیبا"، به کارگردانی میا هانسن لووه، درامی انسانی و زنانه است که با الهام از بیماری پدرش ساخته شده است. این فیلم همانند اثر قبلی این کارگردان به نام "جزیره برگمان"، که در جشنواره کن به‌نمایش درآمد، توجه منتقدان را به خود جلب کرده است. هر دو فیلم در فضایی آرام و بدون تنش اتفاق می‌افتند. در این فضا، کشمکش‌ها درونی موجود هستند و همه‌ی آنچه که رخ می‌دهد از روان و روحیات آدم‌هایشان سرچشمه می‌گیرد. شخصیت‌های این فیلم کوتاه می‌آیند، زیاد حرف نمی‌زنند و در تنهایی خود، راه‌شان را ادامه می‌دهند.

 

فیلم One Fine Morning

 

زنان مسیر مشترکی برای روایت این دو فیلم هستند که دنیاهایشان به‌عنوان نقطه فوکوسی برای فیلمساز کار می‌کند. آن‌ها در این دو قصه موفق‌اند، جنبه‌های قدرتمندی از خود نشان می‌دهند اما دنیاهایشان توسط مردها محاصره شده و به خطر افتاده است. یک صبح زیبا ادامه‌ی جهانی است که میا هانسن در جزیره برگمان خلق کرد. روایتی از عشق، تنهایی، خیانت و ادامه دادن. One Fine Morning، فیلمی است که احساس مخاطب را نشان می‌گیرد و او را به دنیایی می‌برد که ملموس است و قابل درک. روایتی دردآلود و واقعی از زندگی. پرتره‌ای از آدم‌هایی که تحت کنترل ناخودآگاه خود رنج می‌کشند و می‌خندند.

 

در ادامه بخش‌هایی از داستان فیلم لو می‌رود

 

فیلم One Fine Morning

 

داستان فیلم در پاریس امروزی اتفاق می‌افتد، جائی که ساندرا در محاصره‌ی دردهای انسانی قرار گرفته و مجبور است به زندگی خود ادامه دهد. او به تنهایی از دخترش مراقبت می‌کند و برای پدری که به یک بیماری نادر عصبی مبتلا شده به دنبال آسایشگاه می‌گردد. ساندرا موهایش کوتاه است، تیشرت و کلاه می‌پوشد، کار می‌کند و همیشه با یک کوله‌پشتی در حال رفت‌وآمد است. اما اوضاع وقتی برای او بهم می‌ریزد که رابطه‌‌ی مخفیانه‌ای را با کلمان شروع می‌کند. One Fine Morning یک مکاشفه‌ی آرام است، داستانی ظریف، انسانی و تکان‌دهنده از واقعیت‌های زندگی که ناگزیرانه به‌سراغ‌مان می‌آیند.

این فیلم قبل از هر چیز روایتی روانشناسانه از زنانگی و عشق است. ساندرا مادری تنهاست که چند سال پیش همسرش را از دست داده و به سرکوب آنچه که یونگ «بُعد معشوقه» می‌خوانداش پرداخته است. در نیمه‌های ابتدایی فیلم و در بستر پلان‌های اروتیک ساندرا اعتراف می‌کند که از زنانگی چیزی را به‌یاد نمی‌آورد. کلمانت دلیل سرکوب این همه زیبایی را می‌پرسد و همین ملاقات‌ها و وابستگی‌ها دلیلی می‌شود تا ساندرا به جست‌وجوی قسمتی از روان‌اش برآید که کاملا با آن غریبه شده و پس‌اش زده است. او دیگر زمانِ همراهی با کلمان پیراهن می‌پوشد، می‌خندد و خودش را به یاد می‌آورد. 

ساندرا با پس‌زدن غریزه‌های جنسی و کهن‌الگوی معشوقه‌گری به‌سمت مادرانگی، تسلی‌بخشی و نیرودهندگی پیش‌رفته است. بیش از هرکسی برای پدرش نگران است و تنها اوست که برای جورج اشک می‌ریزد. ساندرا هوای همه را دارد، برای خانواده‌اش تلاش می‌کند و زندگی را از دریچه‌ی آن‌ها می‌بیند. این شخصیت علاوه براینکه برای دخترش مادر است، کامیابی کامل خود را در گرو نگهداری از دیگران قرار می‌دهد و کوچکترین اعتراضی نیز ندارد. قوی بودن کهن‌الگوی مادرانگی، او را به‌ سمت انفعالی کشانده که از چیزی شکایت نکند و بر دیگر جنبه‌های روانش سرپوش نهد.

 

فیلم One Fine Morning

 

 برای جورج، لیلا از همه‌چیز و همه‌کس مهمتر است، او ساندرا را با لیلا اشتباه می‌گیرد و دائما نام همسر دوم‌اش را صدا می‌زند. ساندرا اما شکایتی از این وضعیت ندارد و گاهی تنها بغض می‌کند. حتی زمانی‌که کلمانت ترک‌اش می‌کند و دوباره بازمی‌گردد، باز هم سکوت می‌کند و سعادت مرد محبوب‌اش را بر حال خوب خود مقدم می‌بیند. مخاطب گاهی از ساندرا عصبانی می‌شود و گاهی نیز دلش برای او می‌سوزد. این محبت و از خودگذشتگی افراطی قهرمان قصه، شرایطی فراهم می‌آورد تا مردان زندگی‌اش، او را نادیده بگیرند و در ناخودآگاه خود تنها کهن‌الگویی از مادرانگی این شخصیت را درک کنند، حتی کلمانتی که ساندرا را، معشوقه می‌بیند. 

رفتار مردان زندگی ساندرا و مرگ همسرش، او را تبدیل به زنی کرده که تنها باید مردانگی و مادرانگی‌اش زندگی کند. ساندرا هرچه از سمت پدر و کلمانت طرد می‌شود، مجبور است قوی‌تر باشد و جنبه‌های مردانه‌اش را بروز دهد، کار کند، لباس‌های نه‌چندان زنانه بپوشد و مدام در حال فعالیت باشد. وقتی که او از سمت پدر امیداش را از دست می‌دهد، با کلمانت ملاقات می‌کند. ساندرا او را جوابی برای گره‌های روانی خودش می‌بیند و بعد از مدت‌ها راهی برای برون‌ریزی خصوصیات کهن‌الگوی معشوقه می‌یابد. برای همین است که او نسبت به مرد محبوب‌اش خصوصیات مادرانگی می‌گیرد، کوتاه می‌آید و همیشه در دسترس است تا کلمانت را برای خود نگه دارد. این عقده چنان در ساندرا نمایان است که بیشترین تمایل به رابطه را از سمت او شاهداش هستیم. این شخصیت دیگر قادر نیست یک بار دیگر از سمت جنس مرد رها شود، برای همین او در مقابل رفتارهای کلمانت کوتاه می‌آید.

ساندرا بنا بر دیدگاه کارل یونگ، شخصیتی آسیب‌دیده، منفعل همراه با ایده‌هایی از ترس است.  او برای محافظت از خود جنبه‌هایی از وجودش را پس‌ زده و شبیه دیگر زنان این قصه نیست. مادر ساندرا برخلاف دخترش، برای حفظ آنچه در غریزه‌اش نهادینه شده از جورج جدا می‌شود و دوباره ازدواج می‌کند. او لباس‌های زنانه می‌پوشد و تا حدودی نیز به کهن‌الگوی مادرانگی وفادار است. لیلا همسر دوم جورج اما زنی منفعت‌طلب است. او دخالتی در نگهداری همسرش ندارد و حتی جدا نیز زندگی می‌کند. کهن‌الگوهای وجودی او بر ایده‌هایی غیر از مادرانگی سوار شده‌اند. او معشوقه است اما با درصدی کمتر تا بتواند منافع خود را حفظ کند.

 

فیلم One Fine Morning

 

کلمانت برای ساندرا داستان یکی از ماموریت‌هایش را تعریف می‌کند: فکی عصبانی که در تعقیب‌ قایق‌شان بوده است. ساندرا به دنبال این اتفاق کابوسی ناراحت‌کننده می‌بیند، فکی خشمگین که در دریا نعره می‌زند. فیلمساز در ابتدای فیلم و با نمایش این خواب، جنبه‌ی روانشناسانه‌ی اثرش را برملا می‌کند. دریا نماد زنانگی و مادرانگی در سیطره‌ی موجودی از نمادهای دنیای مردانگی است. زنانگی قهرمان قصه قرار است تبدیل به قلمروی مردانگی شود. ساندرا برای فرار از تنهایی، همه‌ی آنچه که کهن‌الگوی «زن» می‌خوانیمش را در اختیار پدر و مرد محبوب‌اش قرار خواهد داد.

در لایه‌های ابتدایی روایت همه‌چیز خوب پیش می‌رود اما وقتی که به شخصیت ساندرا دقیق می‌شویم، قطعه‌ای از پازل پرداختی‌اش را نمی‌یابیم. هرآنچه که هم‌اکنون بر سر او آمده خاستگاهی در گذشته داشته است. اگر او زنانگی‌ خود را مخفی می‌کند، دلیل‌اش جائی بین رابطه‌‌ی عاطفی‌ ساندرا با پدر و مادر خود در کودکی برمی‌گردد.

اگر ساندرا برای همه یک مادر است، بخشی از این نابهنجاری را می‌توان در ترس‌هایش یافت. فیلمساز اما به عمق روان و روابط گذشته‌ی این کارکتر وارد نمی‌شود و ترجیح می‌دهد که شخصیت‌اش را در سطح لایه‌ی اول نگه دارد. از جنبه‌ی دیگری نیز، فیلم بخشی از روایت دراماتیک خود را براساس ایده‌‌ی روابط انسانی شخصیت‌هایش می‌چیند. آدم‌هایی که رابطه‌هایشان در حد ایده‌ی اولیه باقی مانده و داستان زیادی را از خود نشان نمی‌دهند. One Fine Morning، فیلمی به‌ظاهر ساده اما با محتوایی پیچیده است. اثری که برخلاف ماهیت لایه‌های روانی‌اش آرام پیش می‌رود. این نمایش گاهی کم می‌آورد و گاهی قدرتمند ظاهر می‌شود.


کپی لینک کوتاه خبر: https://setareparsi.com/d/4y8jxe