فرهاد حشمتی عقدایی با نام هنری فرهاد آئیش زاده ۲۷ شهریور ۱۳۳۱ است.فرهاد آئیش در شمیران متولد شده است.فرهاد آئیش بازیگر، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و نیز بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است.فرهاد آئیش پس از مدتی پرداختن به عکاسی به تئاتر گروید.فرهاد آئیش سالهایی از زندگیاش را در شهرهای سانفرانسیسکو، واشینگتن، بوستون و برلین گذراند و در این مدت به کارگردانی و بازی در بیش از ۳۰ نمایشنامه به زبانهای فارسی و انگلیسی پرداخت.
فرهاد آئیش بازیگر 68 ساله کشورمان در خانواده ای فرهنگی متولد شده است.او مادرش مدیر مدرسه بود و در 7 سالگی متاسفانه پدرش را از دست داد. این هنرمند صالتا اهل شهر عقدا، یزد است ولی در شمیران تهران بدنیا آمده است.
این بازیگر برای اولین بار درباره پدرش که از دنیا رفته است حقایقی عنوان کرد و گفت: آنطور که شنیدم پدرم مرد عجیبی بوده و در عین حال خودخواه! پدرم مرد مشکوکی بوده و من رابطه خوبی با او ندارم؛ او مادرم را اذیت و دچار رنجش کرده و یادم میآید وقتی که یک روز تصمیم گرفتم او را ببخشم و عکسهایش را به دیوار اتاقم زدم و میخواستم تلاش کنم او را دوست داشته باشم؛ خواهرم با دیدن آن عکسها با تصمیمم مخالفت کرد و گفت او آدم خوبی نبوده است.
در کودکی خیلی کارهای عجیب و غریب نمی کردم و به همین دلیل مادرم اجازه می داد در کوچه بازی کنم. به هر حال فضای آن دوره با حالا تفاوت داشت. جالب است آن موقع کوچه معنا داشت، بچه ها با هم بزرگ می شدند و پدر و مادرها رابطه خانوادگی با هم داشتند، بنابراین هر محله ای هویت خاص خودش را داشت. برعکس امروز که کوچه و محله تقریبا حذف شده، به خصوص برای خانواده هایی که در آپارتمان زندگی می کنند، خیلی غم انگیز و خطرناک است.
آقای آئیش فارغ التحصیل فیلمسازی از دانشگاه انگلستان و عکاسی از آمریکاست.
ازدواج
فرهاد آئیش سال هاست با خانوم مائده طهماسبی ازدواج کرده است.
نحوه آشنایی
در زمان دانشجویی و اجرای یک از برنامه های تئاتری در آلمان با مائده طهماسبی آشنا شد و این رابطه سه سالی به درازا کشید.
آقای آئیش در این باره میگویند: یکی از روزها ساعت 5 صبح به وقت آلمان به مائده زنگ زده و گفتم تو جفت من هستی و باید با من ازدواج کنی.
مائده طهماسبی متولد 1336 در بابل، بازیگر است.
فارغ التحصیل فوق لیسانس خبرنگاری با گرایش تئاتر و علوم سیاسی است، پدرش دکتری و رئیس بیمارستان بود، برای خواندن معماری به آلمان نزد دایی اش رفت.آنجا در کنار تحصیل متن می نوشت و بازی می کرد.
مهریه خانوم طهماسبی 5 سکه است.
این زوج هنری فرزندی ندارند.
فرهاد آئیش: ترسی هست از بچه دار شدن و من و همسرم هم تمام دوره آزادیهایی که در زندگیمان داشته و داریم را با بچه نداشتن در دوران پیری تاخت زده ایم.
این آزادی ها قیمتی دارد و قیمت آن بچه دار نشدن است.
بعد از عدم قبولی در کنکور با کمک مادرش بدون بلد بودن زبان خارجی با 500 پوند راهی کشور انگلستان شد، آنجا در یک رستوران ایرانی کار پیدا کرد و سپس کلاس زبان رفت.
بازگشت به ایران پس از سال ها
فرهاد آئیش بعد از 27 سال از سالهای زندگیاش را که در شهرهای سانفرانسیسکو، واشینگتن، بوستون و برلین گذرانده بود و بازی در بیش از 30 نمایش و کارگردانی در نهایت در سال 1376 وقتی 45 ساله بود به ایران بازگشت .
زمانی عاشق موسیقی کلاسیک بودم و بعدترها به موسیقی جاز علاقمند شدم. موسیقی سنتی گوش نمی کنم چون صبر ندارم برای این نوع موسیقی. در موسیقی سنتی باید مدتی را صبر کرد تا کار به اوج برسد و من چون صبر ندارم موسیقی سنتی گوش نمی کنم اما هر وقت این نوع موسیقی را می شنوم به تزکیه می رسم.
من گوشت نمی خورم و فکر می کنم خوب نیست آدمی یک سری موجودات را نگه داشته و به آنها حسابی برسد و بعد سرشان را ببرد برای خوردن خودش! این را به یکی از دوستانم که از شکار متنفر بود هم گفتم!!
یشتر غذاهای شرقی می خورم مثلا غذاهای چینی، تایلندی و ژاپنی؛ این غذاها پر از سبزیجات هستند و ادویه ای که به آنها می زنی برآمده از زیبایی شناسی بصری آنهاست.
من به اتفاق مائده همه جای آمریکا را سفر کردیم و این سفر یکی از جذاب ترین سفرهایی بود که با هم داشتیم. یادم است به ماشنیم کاروان وصل کردم و سفر طولانی خود را شروع کردیم. نمی توانم بگویم کدام سفر بهتر بوده. همین سفرهای داخلی که می روم به کردستان و کویر خیلی خوب است و معتقدم سفر واقعا آدم را پخته می کند و جلوه جدیدی از زندگی را به تو نشان می دهد. من عاشق سفر کردن هستم. یادم است در دوران مجردی ام یک بار نزدیک ۲ ماه به اتفاق یکی از دوستانم در یک چشمه در بلندی یک کوه زندگی کردیم.
تئااتر را دوست داریم در زمان خلوت نویسندگی می کنم، کار در سینما و تلویزیون برایم فرقی نمی کنم مهم چالش نقش است و اصولا کمدی را بیشتر دوست دارم.
مادرم، دایی ام و خاله ام در عرض سه ماه فوت کردند و همین به ناگاه گیجم کرد. البته قبل از مرگ مادرم و وقتی که او بیمار شد و در بستر افتاد تقریبا این گیجی به سراغم آمده بود اما وقتی او را از دست دادم و بعد هم ناگاه خاله و دایی ام کوچ ابدی کردند من هم رفتم در گیجی....
این کارگردان تئاتر با اعلام اینکه به مرگ زیاد فکر میکند بیان کرد: من با مرگ رابطه عاشقانهای دارم همانطور که با زندگی رابطهام عاشقانه است. به مرگ و خودکشی فکر میکنم ؛ اما خودکشی از سر خوشی.
پس از مهاجرت در دانشگاه رشته عکاسی و سینما قبول شد، بخاطر ساخت فیلم کوتاه بورسیه تحصیلی گرفت و در بخش لابراتوار عکاسی دانشگاه استخدام شد و به مدت 16 سال کار کرد.
سپس از طریق یکی از اساتید خود به گروه نمایش معرفی شد و ده ها بازی و کارگردانی انجام داد.
فرهاد آئیش با انتشار تصویر خود و رامبد جوان نوشت : شمیران سوپر
فرهاد آئیش با انتشار تصویر خود و همسرش نوشت : برنامه تلویزیونى (دستپخت هاى خودمانى) ، ١٣٩۶/١/٧
فرهاد آئیش با انتشار تصویر خود ، پژمان جمشیدی و امیرمهد ژوله نوشت : دیوار به دیوار
چمدان تئاتر شهر زمستان 1394
بهار 1395 اقتباس از کوبو آبه
سقراط حمیدرضا نعیمی حمیدرضا نعیمی تالار وحدت پاییز و زمستان 1392
بهار 1393
بهار 1394
تابستان 1395
کرگدن اوژن یونسکو تئاتر شهر زمستان 1387
پنجره ها پاییز 1384
آیا شما خانمی با مانتوی آبی دیده اید؟ رحیم نوروزی رحیم نوروزی بهار 1384
شام آخر تئاتر شهر پاییز 1380
پاییز 1379
شام اول پاییز 1380 اقتباسی از «آوازه خوان طاس» نوشتهٔ اوژن یونسکو
هنر داوود رشیدی یاسمینا رضا تابستان 1380
تقصیر و 32 دقیقه از ماجرا تابستان 1379
دختر گلفروش پروانه مژده زمستان 1378
یک رابطه ساده تابستان 1378
گزارش به آکادمی مائده طهماسبی تابستان 1378
شب روی سنگفرش خیس هادی مرزبان زمستان
هفت شب با مهمانی ناخوانده پاییز 1373
چمدان تابستان 1371
نمایشنامه خوانی فرهاد آئیش
سقوط سعید اکبریان احمد کاوری بهار 1384
پارسیفال مائده طهماسبی تانکر دورست پاییز 1382
صندوق کوبو آبه تابستان 1380
1395 یک دزدی عاشقانه امیرشهاب رضویان
1391 آینه شمعدون بهرام بهرامیان
هیس! دخترها فریاد نمی زنند پوران درخشنده
1390 چک کاظم راست گفتار
یک عاشقانه ساده سامان مقدم
1389 پریناز بهرام بهرامیان
پوپک و مش ماشاالله فرزاد موتمن
1387 زندگی با چشمان بسته رسول صدرعاملی
1385 در شهر خبری نیست، هست سیدرضا خطیبی
نصف مال من، نصف مال تو وحید نیکخواه آزاد
خواستگار محترم داوود موثقی
عاشق افشین شرکت بازیگردان
1382 شکلات افشین شرکت
مکس سامان مقدم
1381 عروس خوش قدم کاظم راست گفتار
عطش سامان مقدم بازیگردان
1380 سیندرلا بیژن بیرنگ
عزیزم من کوک نیستم محمدرضا هنرمند
نورا محمود شولیزاده
1379 شب های تهران داریوش فرهنگ
1395 دیواربه دیوار در نقش «سرهنگ دلپاک»
1393 پرده نشین در نقش «حاج آقا شهیدی»
1392 باغ سرهنگ در نقش «باغبان باغ سرهنگ»
1391–1392 کلاه پهلوی در نقش «سرپاس مختاری»
همهٔ خانواده من داریوش فرهنگ در نوروز 1392 پخش شد.
1390 سه پنج دو در نقش «حشمت خان» / شبکه تهران
1389 از پذیرفتن خانواده معذوریم شبکه تهران
1388 لطفاً دور نزنیم
شمس العماره در نقش «مش رحمت»
1387 تله تئاتر «خرده جنایت های زن و شوهری» شبکه 4
1387 تله تئاتر «هنر»
1387 تله فیلم «اتوبان»
1386 تله فیلم «این خلوت تنهایی»
1386 تله تئاتر «خانواده تت» مائده طهماسبی نویسنده:«ایشتوان ارکنی»
1386 تله تئاتر «شام آخر»
1386 تله فیلم «پریش» کاظم معصومی
1385 کتابفروشی هدهد
تله تئاتر «یغمای با شکوه خورشید»
1384 تله تئاتر «ببر گرازدندان»
1383 باجناغ ها شبکه تهران
1382 بانکی ها مهدی مظلومی بازیگردان شبکه 2
تله تئاتر «نکراسف» در نقش «نکراسف»
1381 بدون شرح
1380–1379 داستان یک شهر
1379–1378 قطار ابدی
1377 سلام کوچولو1377