نباید اجرا شود» در پاسخ به این ادبیات باید بگویم الان شمایی که این جملات را نوشتهای، با کسی که اجبارهای اجتماعی را در سطح جامعه ایجاد کرده، چه تفاوتی دارید؟! شما هم میتوانید نظرتان را بگویید که بسیار هم محترم است. من هم به عنوان مخاطب این جملات، نظر شما را یا میپذیرم یا نه.»
عجیب این که حتی در فضای تئاتر هم که اساسش گفتوگو است، توانایی گفتوگو نداریم و نمیتوانیم با یکدیگر صحبت کنیم و صحبت طرف مقابل را بشنویم.
آدینه میگوید: «به مردم عادی که کارشان هنر نیست، خردهای نمیگیرم اما از دوستان تئاتریمان تعجب میکنم. از سال ۱۹۶۱ که روز جهانی تئاتر نامگذاری شد، تا همین حالا تمام بزرگان تئاتر جهان که پیام روز جهانی تئاتر را نوشتهاند، همه از مزایا و فواید تئاتر نوشتهاند ولی در هیچ یک از پیامهای آنان، یک مورد نمیبینید که درباره اجرا نشدن تئاتر در شرایط خاص مانند زمانی که ظلمی اتفاق میافتد یا به هنگام جنگ و تهاجم و... توصیه کرده باشد. از سال ۱۹۶۱ تا به حال که جهان گل و بلبل نبوده، در همین مدت چقدر جنگها، کشتارها و انواع و اقسام بلایای اجتماعی رخ داده و هرسال بر اساس آن واقعه، پیام روز جهانی تئاتر را نوشتهاند اما در هیچ یک از این پیامها گفته نشده تئاتریها وقتی ظلمی میبینید، دست از کار بکشید. همه تئاتریها روز جهانی تئاتر را به یکدیگر تبریک میگویند و از این بزرگان نقل قول میآورند. حالا چه شد که همه آن سخنان فراموش شده و خود بچههای تئاتر هم میگویند نه نباید کار کرد. این تناقض، برایم بسیار عجیب است.»