نگار جواهریان بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان 22 دی ماه 1361 در تهران متولد شد. نگار جواهریان تحصیلاتش را در زمینه طراحی صحنه و لباس ادامه داد. نگار جواهریان همسر رامبد جوان بازیگر کشورمان است که سال 95 ازدواجش را با رامبد جوان جشن گرفت. نگار جواهریان همسر سوم رامبد جوان است جشن عروسی نگار جواهریان در یونان و با حضور چند تن از هنرمندان برگزار شد. نگار جواهریان و همسرش رامبد جوان بعد از حدود سه سال زندگی مشترک صاحب دختری به نام نوردخت شدند.
سریال خاتون امروزه یکی از محبوب ترین سریالهای سینمای خانگی به شمار میآید گه نگار جواهریان در نقش خاتون به ایفای نقش پرداخته است. این بازیگر کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته است و در این سریال در کنار بازیگران مطرحی همچون شبنم مقدمی، اشکان خطیبی و بابک حمیدیان به هنرنمایی پرداخته است.
سریال خاتون یکی از جدیدترین سریال های شبکه نمایش خانگی است که چند قسمت از آن پخش شده است. در جدیدترین قسمت پخش شده از آن، در صحنه ای برای این که پاهای نگار جواهریان سانسور شود، به شکل مضحکی با یک گیاه گرافیکی روی آن را پوشانده اند!ساخت موسیقی این سریال را «کیهان کلهر» بر عهده داشت. «روزی روزگاری، ایران» نام موسیقی سریال خاتون است که در پراگ ضبط شده است. ۲. سریال خاتون حتی پیش از پخش، بر سر زبان ها افتاد.
جدای از اینکه سریال خاتون، اولین تجربه سریالی تینا پاکروان است، جالب اینجاست که تاکنون در کارنامه پربار مهران مدیری سریال تاریخی وجود نداشته و این اولین تجربه مهران مدیری در یک سریال تاریخی است. مهران مدیری ایفاگری نقش «جهانگیر روزبه» را برعهده دارد. او مردی زیرک، فرصت طلب و انگلوفیل است که گمان می کند دنیا بر کاکل انگلیسی ها می چرخد. جهانگیر روزبه، دایی جون انگلیسی خاتون است.
نگار جواهریان در قسمتی از سریال خاتون فرزندش را از دست می دهد و با همسرش اشکان خطیبی در روز خاکسپاری درگیر می شوند و از او کتک میخورد.
نگار جواهریانفهیمه اکبر» یک شخصیت حقیقی است که با نقش آفرینی غزل شاکری دوباره جان گرفته است. فهیمه اکبر، خواننده و نویسنده ای مبارز در عصر خودش بود که در بسیاری از انجمن ها و سازمان های خیریه و مجامع زنان فعالیت داشت. او همچنین مسئول کمیسیون هنری جمعیت راه نو بود.اما فهیمه اکبر تنها شخصیت حقیقی این سریال نیست؛ آیدا ماهیانی هم نقش (باربارا کُوالسکارا )برعهده دارد. در سال ۱۳۲۱ تعداد بسیاری از زنان، دختران، کودکان و مردان مسن و بیمار لهستانی از اردوگاه های سیبری بنا به توافقی به ایران در حال اشغال متفقین منتقل شده بودند که «باربارا کوالسکا» یکی از این زنان بوده است
نگار جواهریان بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان 22 دی ماه 1361 در تهران متولد شد.این بانوی بازیگر تحصیلاتش را در زمینه طراحی صحنه و لباس ادامه داد و مدرک او کارشناسی این رشته است.حسن جواهریان پدر نگار جواهریان است که در مهندس ساختمان بود و به دلیل علاقه ویژه ای که به تئاتر و دنیای نمایش داشت مدام به همراه خانواده به تئاتر میرفت و یکی از سهام داران سینما تئاتر تهران بود.
نگار جواهریانپدر نگار جواهریان 27 مهرماه سال 96 بعد از تحمل مدتی رنج بیماری درگذشت و نگار جواهریان که وابستگی زیادی به پدرش داشت در غم از دست دادن پدرش به سوگ نشست.نگار جواهریان دو خواهر به نام های نازنین و نگین و یک برادر دارد و مادر و خواهر او و بسیاری از بستگانش ساکن مونترال کانادا هستند.
نگار جواهریان همسر رامبد جوان بازیگر کشورمان است که سال 95 ازدواجش را با رامبد جوان جشن گرفت.این بانوی هنرمند همسر سوم رامبد جوان است و جشن عروسی آنها در یونان و با حضور چند تن از هنرمندان برگزار شد.ازدواج نگار جواهریان و رامبد جوان هم به مانند بسیاری از هنرمندان بی حاشیه نبود و شایعات پیرامون زندگی مشترک این زوج شکل گرفت و خبر از جدایی آنها میداد اما با انتشار عکسی دو نفره از این زوج این جریان خاتمه یافت.
رامبد جوان همسر نگار جواهریان در یک برنامه درخصوص صحبت کردن درباره حریم خصوصی زندگی اش گفت:دوست ندارم درباره زندگی خصوصی ام روی آنتن رسانه ملی حرف بزنم، اگر می خواستم حرف بزنم به جای خانه در خیابان زندگی میکردم. دوست ندارم کسی درباره زندگی خصوصی ام از من سوال بپرسد. زندگی خودم است مال خودم است. زندگی خصوصی من زندگی خصوصی من است و هر اتفاقی که در زندگی من افتاده به خود من و آدم هایی که در زندگی ام هستند ربط دارد .
اسفندماه سال 98 بود که نگار جواهریان با حضور در یک مراسم و در حین صحبت به ماجرای باردار بودنش اشاره کرد و این خبر چند روز بعد توسط رامبد جوان تایید شد و آخرین روزهای تیرماه سال 98 بود که سپند امیرسلیمانی خبر از تولد دختر این زوج هنرمند داد و بعد از آن رامبد جوان با انتشار پستی از پدر شدنش نوشت.نگار جواهریان و همسرش رامبد جوان بعد از حدود سه سال زندگی مشترک صاحب دختری به نام نوردخت شدند.
نگار جواهریان (متولد ۲۲ دی ۱۳۶۱ در تهران) هنرپیشه سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. او در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت جایزه سیمرغ بلورین در رشته بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم طلا و مس شد. وی در چهاردهمین جشن خانه سینما نیز برای فیلم طلا و مس تندیس بهترین بازیگر زن نقش اول را دریافت کرد. وی در فیلم کمپ ایکس ری (۲۰۱۴) یه جای کریستین استوارت حرف زده است.
نگار جواهریان: این سوال شاید شبیه این باشد که از من بپرسی چه شکلی هستم؛ اصولا تصویری که آدم از خودش دارد کمی مخدوش است. انگار چشمم را ببندم و قیافهام را تصور کنم، همیشه این تصویر مخدوش است. این تصویر همراه میشود با خاطرات و مجموعهای از نشانهها، غم و شادیهایی که در زندگی فرد تاثیر گذاشته است. بنابراین راجع به کار هم این طور است؛ من واقعا نمیتوانم تعریفی از نگار جواهریان در بازیگری قایل شوم. اگر بخواهم تعریفی برای این اسم و فامیل داشته باشم شفاف نیست چون با همه چیزهایی که از کودکی تا الا ن همراهم بوده قاطی شده است.
به خصوص از 14-13سالگی که من به مدرسه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان رفتم و این حرفه را یادگرفتم. 15سالگی هم با رفتن روی سن تئاتر شهر کار حرفهای خودم را شروع کردم. بنابراین همه اینها مثل یک فیلم از جلوی چشمم رد میشود. فریم به فریم تمام این سالها جلوی چشمم میآید و نمیشود درباره آن یک جمله گفت.
نگار جواهریاندر دو، سه سال گذشته با اینکه همان روند سابق را طی کردید، بیشتر دیده شدید، به نظرتان چطور این اتفاق افتاده است؟
بخشی از آن به شرایطی که در اختیار شما قرار داده میشود بر میگردد در حالی که من همان راه را میروم. از سال 77 که کارم را شروع کردم، تا الان همان راه را رفتهام؛ حساسیتهایم همانهاست که بود، هدف و معیارهایم تغییر نکرده، لذتهایم همینطور؛ اما روزهایی پیش میآید که به تو فرصت دیده شدن داده میشود که البته برای این اتفاق باید خیلی چیزها کنار هم قرار بگیرد.
مثلا نقشی در فیلمنامهای به تو فرصت میدهد که هر آنچه آرامآرام در طی سالها به دست آوردهای، کنار هم قرار بگیرد و اتفاق خوبی شکل بگیرد. همیشه در فیلمنامهها نقشهایی هستند که باید دیده شوند؛ یعنی همه عناصر فیلمنامه در جهتی است که آن نقش دیده شود، بعد آن فیلمنامه به دست گروه و کارگردانی قرار بگیرد که مسیر تو را میروند و بعد آن فیلم در زمانی نمایش داده شود که دیده بشود. شاید باید برگردیم به طلا و مس. نقشی که در طلا و مس بود، طوری بود که اگر تو کمی کارت را بلد باشی و کار و هدفت جدی باشد، باید بتوانی از پسش بر بیایی و باید دیده شوی. منظورم این نیست که باید تشویق میشد، ولی میشد حدس زد که پتانسیل دیده شدن را دارد. میخواهم بگویم که اتفاقا وقتی داشتم طلا و مس را در زمستان 87 بازی میکردم، واقعا به اینها فکر نمیکردم. چون سالیان سال بود که مشغول کار بودم و دیگر به این فکر نمیکردم که این نقشی است که قرار است با آن دیده شوم.
نمیگویم که ناامید بودم، میگویم که من دارم راه خودم را میروم و دیگر به نتیجه فکر نمیکنم. البته از خدایم بود که دیده شود ولی اگر هم نشد من نمیتوانم این راه را ول کنم. حداقل از 13سالگی که درگیرش شدم، دیگر نمیتوانم فکر کنم روزی ولش میکنم. بنابراین در زمان فیلمبرداری طلا و مس به این فکر نمیکردم که سال بعد قرار است این فیلم در یک جو رقابتی نمایش داده شود و جایزه هم بگیرد، یا حتی تاثیرش روی تماشاگرها چقدر خواهد بود. آن موقع درگیر این بودم که ام.اس چیست، همسر یک روحانی بودن چه دغدغههایی دارد و جایی برای فکر کردن به این نتیجهها نبود. بعد هم من عموما این طور هستم که در زمان کار خیلی به این چیزها فکر نمیکنم چون مسیر برایم مهم است البته نگرانیهایم در لحظه بسیار زیاد است.
نه نیست. برایم در نقش این مهم است که درگیرم کند، حتی اگر یک سکانس یا یک پلان باشد. مثلا نقش رویا، نونهالی در خانهای روی آب فقط دو سکانس بود ولی ببینید چقدر این نقش به یادماندنی و تاثیرگذار بود. یک باری را در خودش دارد که میتواند تو را زیر و رو کند. البته این را هم نمیشود فراموش کرد که در سینمای ما خیلی کم پیش میآید که نقشهای کوچک یک باری را جابهجا کنند. این یک اتفاق خیلی ایدهآل است. نقشهای کوچک این روزها برای دیده شدن نقش یک ساخته میشوند. شاید برای همین است که برای آدمها نقش یک جذاب است، مسلما برای من هم هست ولی نه آنقدر که بخواهم فقط آن را بازی کنم. خیلی وقتها بوده که نقشهای کوتاه را در کنار نقش یک گذاشتهام و آن را ترجیح دادهام.
ستاره یعنی چه؟ من اگر بخواهم در سینمای بعد از انقلاب چند تا ستاره بشمارم، به نظرم یک نفر است و آن هدیه تهرانی است و من جز او به کس دیگری ستاره نمیگویم. دلیلش هم این است که به نظرم ستاره یعنی کسی که نشود در هر ژانری از خبرهای داغش گذشت؛ او یک آیکون است و لزوما فقط بازیگری نیست. به نظرم هدیه تهرانی یک ستاره است، چون حتی با اینکه چند سالی است کار نمیکند، اما هنوز خبرساز است و کارنامه کاری او هم بسیار درخشان است. او میتواند تبدیل به شمایلی شود که حتی بعد از چند سال کار نکردن بتواند تیتر یک روزنامهها شود. بازیگرها میتوانند زندگی خصوصی جذابی نداشته باشند، اما هر حرکتی از ستاره باید جذاب باشد. ستاره یعنی این. حالا بیا ستاره را از بازیگر جدا کنیم، یک بازیگر میتواند هیچ کدام از اینها را نداشته باشد، چون بازیگری یک راه است. بنابراین من ستاره که قطعا نیستم و فکر نمیکنم که هیچ وقت هم بشوم. البته هرگز هم چنین چیزی در ذهن من نبوده است. ستاره بودن خیلی جذاب است اما من ستاره نیستم. من به چیزهای دیگری فکر کردهام. چیزهای دیگری پارامتر من بوده است و آن راه ستاره شدن را نرفتهام.
اگر چنین هدفی داشتم باید درباره آن فکر میکردم و اصلا راهم عوض میشد. تو زمانی نقشی را در فیلمی بازی میکنی که میدانی دیده نمیشود ولی نقش درخشانی است.شاید نمیخواهد که داشته باشد. شاید در عرصههایی مثل فوتبال و سیاست موقعیت ستاره شدن بیشتر باشد. به نظرم در سینما این موقعیت نیست اما در سطح سینمایی خودمان بعد از انقلاب هدیه تهرانی را داریم و قبل از انقلاب فردین. البته این مشکلات فقط از سینما ناشی نمیشود از بحث اعتقادی و فرهنگی بگیر و...