مریم امیرجلالی زاده ۲۹ آذر ۱۳۲۶ است.مریم امیرجلالی در تهران متولد شده است.مریم امیرجلالی هنرپیشه سینما و تلویزیون ایران است. شهرت مریم امیرجلالی بیشتر به خاطر بازی در مجموعههای طنز سالهای دهه ۸۰ خورشیدی میباشد.مریم امیرجلالی به عنوان خواننده با گروه موسیقی «بیان» نیز همکاری داشتهاست.
استاد محمدعلی کشاورز در ۲۵خرداد ۹۹ دار فانی را وداع گفت و جامعه هنری را داغدار کرد. برخی از هنرمندان در همان شب ابتدایی برای عرض تسلیت به منزل اینشان رفتند. مریم امیر جلالی نیز به منزل مرحوم کشاورز رفت. در ادامه در ستاره پارسی گریه مریم امیرجلالی در خانه استاد کشاورز می بینید
گریه مریم امیرجلالی در خانه استاد کشاورز
در این ویدئو مشاهده میکنید که مریم امیر جلالی در منزل استاد کشاورز حضور پیدا کرد
ویدئو ناراحتی مریم امیرجلالی در خانه مرحوم کشاورز
جزئیات بیشتر درباره قدردانی رهبر انقلاب از روحیه بالا و امیدبخش مرحوم کشاورز
چندی پیش رهبر انقلاب پس از خواندن مصاحبه یکی از روزنامهها با مرحوم محمدعلی کشاورز، از روحیه بالای او قدردانی کردند.
مدتی پیش روزنامه جامجم به مناسبت نودمین سالگرد تولد مرحوم محمدعلی کشاورز، مصاحبهای با وی انجام داد که در شماره روز ۲۶ فروردین ۹۹ این روزنامه منتشر شد.
رهبر انقلاب پس از مطالعه این گفتگو به یکی از اعضای دفترشان سپردند تا با این بازیگر پیشکسوت تماس تلفنی گرفته شود و ضمن جویا شدن احوال او از روحیه بالا و امیدبخش این بازیگر پیشکسوت قدردانی شود.
مرحوم کشاورز نیز در پاسخ، ضمن درخواست ابلاغ سلامش به رهبر انقلاب، از توجه و تفقد ایشان تقدیر و تشکر کرده بود. مجله اینترنتی نگار با انتشار تصویرنوشتهای در کانال رسمی تلگرام خود، این خبر را بازنشر داد که در ادامه آن را مشاهده میکنید
محمد علی کشاورز بازیگر پیشکسوت کشورمان روز یکشنبه ۲۵ خرداد ماه ۹۹ چهره در خاک کشید و جامعه هنری را در سوگ فرو برد. محمد علی کشاورز در طول حیات خود تنها یک بار ازدواج کرده و این ازدواج بعد از مدتی به طلاق انجامیده. گفته می شود که کشاور در سال ۱۳۴۹ و در حالی که ۴۰ سال داشته با مونا طاهری آشنا می شود اما کمی بعد این ازدواج به جدایی منجر می گردد.
شروع فعالیت بازیگری مریم امیرجلالی:
آشنایی او با مینا جعفرزاده و همسرش بهمن زرین پور باعث شد وارد دنیای هنر شود. امیرجلالی سال ۱۳۷۳ وارد کارهای هنری شده و اولین بار در سریال زیرگنبد کبود به کارگردانی آقای بهمن زرین پور ایفای نقش کرد.
این بازیگر،قبل از شروع بازیگری کارمند وزرات بازرگانی بود او به عنوان رییس تمرکز حساب ها در شهر و روستا مشغول بوده و همزمان با انتشارات خوارزمی به عنوان مدیر مالی و در شرکتهای ساختمانی سنگ و ستون نیز که در سال 1378 بازنشسته شد.
بازی مریم امیرجلالی در سریال خانه بدوش رضا عطاران در سال 1383 مورد استقبال مردم قرار گرفت و از وی چهره شناخته شده ای ساخت.
خوانندگی و کنسرت مریم امیرجلالی:
مریم امیرجلالی به موسیقی بسیار علاقه مند می باشد و تا کنون چندین کنسرت حضور داشته و رسما او را باید یک خواننده بدانیم.
نظر مریم امیرجلالی در خصوص سنش
من نود سالم است و دوست دارم آرایش کنم !
امیرجلالی در بخشی از گفتگو با واکنشی تند عنوان کرد که دوست ندارد درباره سنش صحبت کند و این مساله کاملا شخصی است و به هیچ کسی ربطی ندارد.
او همچنین ادامه داد: سن من یک راز است که در شناسنامه من ثبت شده و فقط خودم باید بدانم و به هیچ احدی ارتباط پیدا نمیکند. چرا ما عادت کردیم مدام سرمان در زندگی این و آن باشد! به من میگویند خانم سنی از شما گذشته است چرا آرایش میکنید؟ خانم و آقای محترم من دوست دارم آرایش کنم و این به خودم مربوط است. من آراستگی را دوست دارم صبح که از خواب بلند میشوم موهایم را شانه میکنم لباس مرتب میپوشم چون من را از بچگی عادت دادند که خوب بخورم، خوب بپوشم و خوب بگردم
مریم امیرجلالی درخصوص فعالیت های خود در عرصه بازیگری درسال ۹۷ گفت: نه تنها امسال که سال گذشته هم پیشنهاد خوبی نداشته ام. من دو سال است که هیچ کاری نکرده ام. متاسفانه در عرصه بازیگری کار نیست یا اگر باشد برای امثال من نیست. وی در همین راستا ادامه داد:
من یک زمانی بازیگر پرکاری بودم و سالانه پیشنهادات بسیاری داشتم اما آن زمانها رابطه و لابی و پول در بین نبود. آن موقع بازیگر بر اساس توانایی و هنرش انتخاب می شد اما امروزه توانایی و هنر بازیگر مرده است و همه ی چیز را رابطه و رفاقت مشخص می کند.
بازیگر سریال چارخونه لابی بازی در سینما را نابودکننده این هنر خواند و افزود: متاسفانه همه ی افراد در سینما براساس روابط انتخاب میشوند و نتیجه آن آثاری می شود که به هیچ عنوان قابل دیدن نیست. مردم با من در تماس هستند و هیچکدام از تولیدات امروز راضی نیستند.
ماجرای حضور مریم امیرجلالی در پارتی چیست؟
وی درخصوص حضور بازیگران تازه کار دراین عرصه ادامه داد: من ناراحت نمیشوم که بازیگران ناشناخته به سینما میآیند اما کاش شرایطی فراهم شود تا همه ی بتوانند کار کنند. نه این که به واسطه حضور آن ها تعداد کثیری از بازیگران خانه نشین شوند. امیرجلالی درباره شایعه ای که برای وی در فضای مجازی ساخته شده بود تاکید کرد:
اخیراً شایعه ای ساختند که مریم امیرجلالی در مهمانی شبانهای در سعادت آباد دستگیر شده است. در صورتی که اصلاً من اهل این چیزها نیستم. من حتی میهمانی خانوادگی هم به زحمت میروم چه برسد به جایی بروم که آبرویم به خطر بیفتد.
بازیگر سریال متهم گریخت در همین راستا اضافه کرد: من بازیگری نبوده و نیستم که بخواهم با رفتن به دورهمی و میهمانی های شبانه نقش بدست آورم. تا به امروز هم هیچوقت اینکارها را انجام نداده ام و اگر کاری به من پیشنهاد شده به خاطر توانایی من بوده است. بازیگر فیلم “چراغ قرمز” با اشاره به چگونگی ورودش به بازیگری ادامه داد: همه ی میدانند که من ناخواسته وارد سینما شدم و کار خودرا میکردم.
مصاحبه با مریم امیرجلالی
وی در همین رابطه اذعان کرد: خوشبختانه هیچوقت بازیگری نبودم که برای نقش برای کارگردان کادو بفرستم و همین حالا هم ناراحت نیستم که بیکارم. نه تنها من بلکه خیلی از بازیگران امروز کنار گذاشته شدند و کسی از انها حرفی نمی زند. امیرجلالی با اشاره به تماشای بازی های تیم ملی ایران در جام جهانی روسیه خاطرنشان کرد:
جشن تولد مریم امیر جلالی
اینروزها بیکارم ودر خانه میمانم بهمین خاطر تنها چیزی که مرا سر ذوق می آورد حضور تیم ملی فوتبال در جام جهانی ۲۰۱۸ است. من نخستین بازی را پیشبینی کردم که ایران به پیروزی میرسد که همین طور شد ودر خصوص بازی دوم هم گفتم که بازی را میبازیم که درست از آب در آمد. از نظر من ایران در بازی آخر مقابل پرتغال یک هیچ بازی را میبازد اما واقعاً امیدوارم اینطور نشود.
اما چرا مریم امیر جلالی این روزها کم کار شده است؟
با نگاهی به کارهای موفق این بازیگر درسالهای گذشته و حضور کمرنگش در سه، چهار سال اخیر، بر آن شدیم تا گفتوگویی با خانم امیرجلالی داشته باشیم و از حال اینروزها و دلیل کمکار شدنش جویا شویم. شما در دورهای یکی از پرکارترین بازیگران سریالهای طنز مناسبتی بودید، اما از ۴، ۵ سال اخیر تا به امروز دیگر کمتر شاهد حضورتان در مجموعههای تلویزیونی هستیم،
دلیل این اتفاق چیست؟
نخستین دلیل آن به دستهها و گروههایی بازمیگردد که دراین سالها شکل گرفته و هر شخصی فقط به افراد گروه خودش نگاه می کند و اگر قرار است برای فیلم یا سریالی بازیگر انتخاب کند، سراغ انها میرود و کاری ندارد که بازیگران مستعد دیگری هم برای ایفای آن نقش وجود دارند یا نه. شکل دیگر کار هم این شده که فیلمنامهای باکیفیت پایین نوشته میشود و براساس آن گروهی تشکیل میدهند.
از بین دخترخاله و پسرخاله و اقوام و آشنایان کستی «گروهی» را میبندند و کار بیمحتوا و بیسر و تهی رابهعنوان سریال میسازند و روی آنتن می برند. سالهای قبل فرهنگ و وجدان بیشتر از امروز بودو افراد دوست داشتند اگر فیلمنامهای را کار می کنند برای مردم جذابیت داشته باشد و از بازیگرانی استفاده کنند که مخاطبان به آن ها علاقهمند هستند ولی اینروزها اینطور نیست.
رابطهها طوری شده که من و امثال من که با کسی معاشرت نداریم، از عرصه کنار گذاشته شدهایم. اگر به سریالهای سالهای پیش نگاه کنید، می بینید چه تعداد از بازیگران توانای ما بدلیل همین عدم رابطه با گروههای شکل گرفته، خانهنشین شدهاند و برایشان سوال است که چرا ما بکار دعوت نمیشویم اما خانم و آقای فلانی مدام در آثار مختلف حضور دارند.
چه دلیلی وجوددارد که مریم امیرجلالی اینروزها کمکار شده است؟
مساله دیگری که درسالهای اخیر به چشم میخورد، برخورد دوگانه فیلمسازان با بازیگران است. سال گذشته من دو تله فیلم بازی کردم که وقتی خروجی آنرا دیدم واقعا خودم ناراحت شدم. بهدلیل این که اخیرا مد شده دیگر فیلمنامهای بهدست بازیگر نمی دهند بلکه داستان را تعریف میکنند و وقتی کار کلید خورد، متن را روزبهروز دراختیار شما قرار میدهند.
متنی که با انچه در ابتدا برایتان ترسیم کردهاند، کاملا متفاوت است و وقتی خروجی کار را میبینید، متوجه میشوید با حرفی که روز اول گفته شده، کاملا تفاوت دارد. این عدم صداقت محدود به اینبخش نمیشود. مثلاً می گویند فلان بازیگر نقش مقابل شما را بازی میکند اما وقتی قرارداد بستید، شخص دیگری را روبهرویتان می بینید و زمانی که اعتراض میکنید، میگویند آن فرد مشکلی برایش پیش آمده و ما بازیگر دیگری را انتخاب کردیم.
مریم امیر جلالی به همراه نوه اش
متاسفانه بهمین اسانی بشما دروغ میگویند ودر جاییکه قرارداد بستهاید، کار دیگری از دستتان برنمیآید مگر این که تا آخر راه را بروید. درنهایت هم وقتی مردم شما را در خیابان می بینند اعتراض میکنند که چرا در چنین کاری بازی کرده اید؟! در حالیکه من نوعی، دراین جریان مقصر نیستم، از کجا باید میدانستم که اینقدر به من دروغ گفته شده. بهمین دلیل هم تعدادی از کارها را از ابتدا قبول نمیکنم تا خاطره خوب مردم از کارهای موفق سالهای پیشم را از بین نبرم.
محاسبه تان از کارهای مناسبتی که درسالهای اخیر ساخته میشود، چیست؟
راستش چند سالی میشود که دیگر برای مجموعههای مناسبتی از من دعوت بکار نشده و هیچ خبر موثقی از این آثار ندارم. اما امسال کاری را انجام دادیم که کار بینهایت خوبی بود چون یک کست فوقحرفهای داشت ودر ابتدا به ما گفتند اینکار در ماه رمضان پخش می شود و من هم به عشق مردم آنرا پذیرفتم اما در نهایت وقتی زمان پخش سریال رسید، باز کارهای از ما بهتران روی آنتن رفت.
سرنوشت آن سریال چه شد؟
نمیدانم هنوز مشخص نشده. اگر آقایان مسئولی که آنجا نشستهاند کار را دوست داشته باشند قبول میکنند و اگر دوست نداشتند، رد می کنند. این مهم نیست که کار خوب شده یا نه و چقدر انرژی صرف کار شده، مهم این است آن آدمی که زمان گذاشته، کست خوب جمع کرده و… ارتباطاتی دارد یا نه. اگر مثل من این ارتباطات را نداشته باشد که هیچ اما اگر داشت، بحث آن جداست.
چه اقداماتی می تواند به این وضعیت نابسامان کمک کند؟
بهنظرم مسئولانی که مدام از ماهواره بد می گویند باید فکری به حال این وضعیت کنند و سیاستی را پیش بگیرند که سریالهای خوب و جذاب با بازیگران توانا ساخته شود تا دوباره تلویزیون رونق سالهای گذشتهاش را پیدا کند. اگر بیاخلاقیها و ارتباطات نادرست برداشته شود، می توانیم امیدوار باشیم که روزهای خوب به تلویزیون و بازیگران آن بازگردد. دریک جمله، باید به توانایی بازیگران و فیلمنامههای خوب توجه کنیم تا موفق شویم.
با رفتن رضا عطاران از تلویزیون تعدادی از بازیگران کارهای طنز ما، از جمله خود شما کمکار شدند. فکر می کنید این دو موضوع به هم ارتباطی دارند یا دلایل دیگری دراین روند موثر بوده؟
وقتی کارگردان با انرژی سر کار می آید و بازیگرانش را بادقت انتخاب می کند، یقینا کارش خروجی خوبی دارد. من با آقای عطاران هیچ رفت و آمدی نداشتم اما این کارگردان تشخیص داد برای چند کارش من را انتخاب کند. یکی از ویژگیهای آقای عطاران این بود که درکنار تکتک بازیگران میایستاد و به پیشنهادهای آن ها گوش میکرد و هر کدام را مناسب می دید، میپذیرفت.
رابطه آن چنانی بین کارگردان و بازیگر و… وجود نداشت و فضا سالم و دوستانه بود بهمین دلیل خروجی کار هم خوب و پرمخاطب میشد. اما با رفتن آقای عطاران من بازیگر باید با کارگردانی کار کنم که اصلا نمی داند طنز چیست و اگر پیشنهادی در کار بدهم، به او برمیخورد که تو بازیگر چرا به من کارگردان حرفی می زنی و همه ی چیز منم منم شده، در حالیکه فضای کار با رضا عطاران از این منم منمها خالی بود!
او انتخاب بازیگران را براساس تواناییهایشان انجام میداد و فیلمنامه خوب انتخاب می کرد و همه ی ما با جان و دل کار میکردیم. اما هم اکنون که سر پروژهای حاضر می شوم اصلا به دل خودم هم نمی نشیند چون یک متن بیمحتوا دست آدم میدهند و به زور شکلک میخواهند تا مردم را بخندانند و بهشخصه با این وضعیت موافق نیستم. آقای عطاران وقتی دید فیلمنامه باید از موانع متعدد رد شود ودر نهایت مشخص نیست چه متنی را میخواهند به تصویب برسانند.
و ازآن طرف در انتخاب بازیگر هم دستش باز نیست و افرادی که را گفته میشود، باید دعوت بکار کند، دراین شرایط دیگر حاضر به ادامه فعالیت نشد. این حرفها را از روی غرض نمیزنم، چیزی بوده که در کار دیدهام ودر موردش صحبت میکنم. و درنهایت این اجبارها، کاری ساخته میشود که بیمحتواست و مردم هم با آن ارتباط برقرار نمی کنند ودر خیابان به ما گله میکنند که چرا اینکار را انجام دادهاید؟
منبع: پرشین وی