علی اصغر شادروان کارگردان باسابقه سینمای ایران که به تازگی و پس از سالها دوری از عرصه کارگردانی برای فیلمنامهای با عنوان «آن زن از باران آمد» از سازمان سینمایی پروانه ساخت دریافت کرده است، آقای شادروان کارگردان درباره فعالیتهای اخیر خود گفت: در حال حاضر مشغول تصویربرداری این فیلم هستم که تمام عوامل آن از هنرمندان بومی خوزستان هستند.در مورد فیلمی که به تازگی کارگردانی میکند گفت: داستانی اجتماعی دارد که در فضایی معمایی و پلیسی روایت میشود.
تجربه های شادروان کارگردان
این کارگردان با اشاره به تجربههای قبلی خود در زمینه کارگردانی در دهههای گذشته ادامه داد: فیلم «تیرباران» را هم من در فضایی پلیسی ساخته بودم. هرچند داستان فیلم درباره زندگی شهید اندرزگو بود اما ساختار روایی آن از جنس تعلیق و معما بود. تماشاگران سینما نه فقط در ایران که در همه جای دنیا از کارهای پلیسی و معمایی استقبال میکنند. اکثر فیلمهای موفق خارجی هم در فضای پلیسی هستند و به همین دلیل هم من سراغ این فضا رفتهام. در عین اینکه داستان فیلم حول محور خانواده روایت میشود و توطئههایی را روایت میکند که شاید در اطراف هر یک از آدمها از سوی نزدیکانشان وجود داشته باشد.
وی با تأکید بر اینکه تمام فیلم «آن زن از باران آمد» در استان خوزستان تصویربرداری میشود، گفت: حدود ۷۰ درصد این فیلم در فضایی بسته روایت میشود و این مسئله کار ساخت آن را بسیار سخت کرده است. رفتن سراغ این فرم از داستان یک ریسک بود اما تلاش کردم در نوع دکوپاژی که در نظر میگیرم و میزانسنهایی که طراحی میشود، به نوعی عمل کنیم که مخاطب با روایت فیلم درگیر شود.
«یوسف هور» چرا بعد از ۱۰ سال هنوز اکران نشده است؟
شادروان درباره دوری خود از عرصه کارگردانی هم توضیح داد: من البته دو سه سال پیش و قبل از فراگیری ویروس کرونا، فیلم دیگری را با عنوان «باغ گلسرخ» را مقابل دوربین بردم که در حال حاضر هم آماده نمایش است اما برای دریافت پروانه نمایش آن اقدام نکردهام. احساس کردم در دوران کرونا فضای مناسبی برای اکران فیلم نیست و سرمایهاش تلف میشود. به همین دلیل برای اکران آن دست نگه داشتیم. قبل از آن هم در سال ۹۱ فیلم «یوسف هور» را ساخته بودم که هرچند پروانه نمایش برایش صادر شد اما آن هم هنوز اکران نشده است.
«یوسف هور» درباره زندگی شهید علی هاشمی است دلیل اصلی تأخیر در اکران این فیلم هم اختلافی بود که میان اعضای خانواده این شهید و یکی از نهادهای نظامی مربوطه بهوجود آمد. معتقدم آن فیلم یک فیلم مخاطبپسند است و در صورتی که اکران شود، مورد استقبال قرار میگیرد
این کارگردان سینما درباره دلایل اکران نشدن «یوسف هور» گفت: این فیلم درباره زندگی شهید علی هاشمی است دلیل اصلی تأخیر در اکران این فیلم هم اختلافی بود که میان اعضای خانواده این شهید و یکی از نهادهای نظامی مربوطه بهوجود آمد. معتقدم آن فیلم یک فیلم مخاطبپسند است و در صورتی که اکران شود، مورد استقبال قرار میگیرد. صفات و ویژگیهای شهید هاشمی در این فیلم در بستر یک روایت اکشن و پرکشش برای مخاطب به تصویر درآمده است. مانند فیلم «تیرباران» که درباره شهید اندرزگو ساخته بودم اما روایت آن در یک بستر اکشن و معمایی، مخاطب را با خود همراه میکرد. در «یوسف هور» هم تلاش کردم هم مخاطب عام را مدنظر داشته باشم و هم افرادی را که میخواهند در جریان زندگی یکی از قهرمانان تاریخ معاصر و جنگ قرار بگیرند.
وی در تشریح مشکلات بهوجود آمده برای اکران این فیلم توضیح داد: بخشی از این اختلافات ناشی از سوءتفاهم عدهای است که هنوز معتقد به شایعات مرتبط با خیانتکار بودن این شهید هستند. از سوی دیگر حساسیتهایی هم از سوی خانواده شهید وجود دارد. من براساس کتاب «پایی که جا ماند» بخشهایی از ماجرای ورود شهید هاشمی به عراق و جریانات مرتبط با شهادت ایشان را بهزبان دراماتیک در فیلم به تصویر درآوردم. کار سینما همین است و بالاخره در روایت زندگی بیوگرافیک هر فردی جزئیات پراکندهای وجود دارد که وظیفه فیلمنامهنویس و کارگردان، سامان دادن به آنها است. ممکن است اتفاقاتی در زندگی فردی رخ داده باشد که روایت آن در یک فیلم برای مخاطب قابل باور نباشد. به همین دلیل فیلمساز باید در روایت دست ببرد تا داستان فضای سینمایی پیدا کند.
شادروان درباره اینکه همین روزها پروژه سینمایی دیگری با موضوع زندگی شهید هاشمی در حال ساخت در سینمای ایران است هم گفت: از این موضوع بیخبر بودم اما بهنظر هر کس از زاویه نگاه خود میتواند به یک موضوع بپردازد. بالاخره هر کارگردانی زاویه نگاه خود را دارد. این اتفاق در سینما کاملاً عادی است. فیلمهای زیادی ساخته میشوند که اکران آنها با تأخیر مواجه میشوند اما به قول ناصر تقوایی ما فیلمهایی را میسازیم و بالاخره روزی دیده خواهند شد. اخیراً هم مدیران جدید سازمان سینمایی خواستهاند که نسخهای از «یوسف هور» را برای بازبینی تحویل بدهیم و من هم از آن استقبال کردم و شاید مشکل این فیلم هم برای اکران حل شود.
امکان تکرار تجربه ساخت فیلمهای دهه ۶۰ وجود ندارد
کارگردان «تیرباران» درباره اینکه بعد از این فیلم موفق چرا تجربه مشابهی درباره چهرههای ملی در کارنامهاش نداشته است، گفت: واقعیت این است که برای رفتن سراغ زندگی قهرمانان ملی نیاز به سرمایهگذاری دولتی دارد و سرمایهگذاران بخش خصوصی معمولاً روی این موضوعات ریسک نمیکنند. سرمایهگذار خصوصی دنبال داستانی میگردد که مخاطب را به سینما بکشاند. همین امروز خیلی از سرمایهگذاران خصوصی حاضر به سرمایهگذاری بر روی قصههای مرتبط با جنگ نیستند. در زمان ساخت «تیرباران» هم ما از سرمایهای نیمهدولتی برای ساخت آن فیلم استفاده کردیم. اساساً امکان ندارد فیلمهای دهه ۶۰ امروز در سینمای ما تکرار شود.
وی ادامه داد: الان فیلمسازان بهدنبال موضوعاتی هستند که در کمترین زمان بتوانند سرمایهشان را بازگردانند. به خصوص در شرایطی که سینماها این روزها دارند و فروش فیلمها فوقالعاده پایین است. در این شرایط آنهایی که دائم مشغول ساخت فیلم هستند، قطعاً بدانید که از رانت و کمکهای بیدروپیکر دولتی بهرهمند هستند. به جرأت میگویم آنهایی که هر سال فیلم میسازند، به نوعی به پولهای بادآورده دسترسی دارند.
ناگفتههایی از «تیرباران»؛ مجیدی چقدر دستمزد گرفت؟
شادروان درباره خاطرات خود از ساخت فیلم سینمایی «تیرباران» هم گفت: من تحقیقات برای ساخت این فیلم را از سال ۶۳ آغاز کردم. بیش از یکسال بر روی زندگی شهید اندرزگو تحقیق کردم و از دوستان نزدیک و خانوادهاش تحقیقاتی را انجام دادم. معمولاً هم اینگونه است که در غیاب افراد، اطرافیان روایتها را به سمت خود میکشانند و وظیفه فیلمساز همین است که از میان روایتها دست به انتخاب بزند تا روایتی که جنبه نمایشی بیشتری دارد را برای ساخت انتخاب کند. به همین دلیل از حدود ۱۳۰ ساعت گفتگویی که آن زمان درباره شهید اندرزگو گرفته بودم، آن بخشهایی را انتخاب کردم تا در روایت ۹۰ دقیقهای فیلم برای مخاطب کشش داشته باشد و او را به سالن سینما بکشاند.
حوزه هنری سرمایهگذار فیلم ما بود و گفتند به پرسنلمان حقوق میدهیم. هم جعفر دهقان و هم مجید مجیدی، با حقوقی که از حوزه میگرفتند در فیلم ما بازی کردند. ما دو بازیگر اصلی داشتیم که حقوقبگیر بودند و باقی بازیگران تقریباً همهشان نابازیگر بودند و برای آن فیلم هزینهای بابت بازیگر پرداخت نکردیم
وی افزود: فیلم «تیرباران» در زمان خودش فروش فوقالعادهای داشت. هزینه تولید فیلم آن زمان به ۷ میلیون تومان هم نرسیده بود. امروز اما یک فیلم آپارتمانی ساده اگر بخواهید بسازید، هر چقدر هم بخواهید صرفهجویی کنید، هزینهاش کمتر از ۸۰۰ تا ۹۰۰ میلیون تومان نخواهد شد.
کارگردان «شادروان» درباره دستمزد مجید مجیدی که آن زمان در این فیلم به ایفای نقش پرداخته بود هم توضیح داد: آقای مجیدی آن زمان جزو پرسنل حوزه هنری بود و حوزه هنری سرمایهگذار فیلم ما بود و گفتند به پرسنلمان حقوق میدهیم. هم جعفر دهقان و هم مجید مجیدی، با حقوقی که از حوزه میگرفتند در فیلم ما بازی کردند. ما دو بازیگر اصلی داشتیم که حقوقبگیر بودند و باقی بازیگران تقریباً همهشان نابازیگر بودند و برای آن فیلم هزینهای بابت بازیگر پرداخت نکردیم. تنها بازیگری که برایش هزینه کردیم، بازیگر نقش حسنعلی منصور بود که میخواستیم فردی شبیه خودش را برای این نقش پیدا کنیم. غیر از آن باقی بازیگران اکثراً افرادی بودند که با حوزه هنری رابطه داشتند.
وی افزود: آن زمان عشق و علاقهای هم در میان همه افراد نسبت به انقلاب وجود داشت. ما حتی برای خانههایی که بهعنوان لوکیشن فیلم استفاده میکردیم، هزینهای پرداخت نمیکردیم چراکه کسی بابت آن از ما پول نمیخواست. حتی صاحبان آن خانهها، امکاناتی هم که داشتند بهصورت رایگان در اختیار ما قرار میدادند.
شادروان درباره همکاری با مجید مجیدی بهعنوان بازیگر در این فیلم هم گفت: واقعیت این است که من آن زمان هیچ شاختی از او نداشتم. آن زمان اطلاعیهای در باغ فردوس دیدم که حوزه هنری اعلام کرده بود آماده حمایت از افرادی است که میخواهند فیلم بسازند. من هم سراغ آنها رفتم و با هیچکدام از این آقایان آشنایی نداشتم. خانم بازیگری داشتیم که قهرمان شطرنج بود و بهعنوان یک چهره ناشناس ایفای نقش همسر شهید اندرزگو را به او سپردیم. آقای مجیدی هم آن زمان در شرایطی بود که به من میگفت دارم تلاش میکنم تا یک فیلم کوتاه بسازم.
وی افزود: آن زمان در یک فیلم دیگر درباره مجاهدین هم بازی کرده بود که به من نشان دادند تا نسبت به تواناییاش برای ایفای نقش شهید اندرزگو مطمئن شوم. خودش میگفت که حضور در «تیرباران» برایش جنبه آموزشی هم داشته و میخواست فیلمسازی را هم فرابگیرد. مجید مجیدی بازیگر پرتلاشی بود که میخواست خودش را به حوزه هنری هم ثابت کند تا بتواند تجربههای دیگری در زمینه کارگردانی هم داشته باشد.
تلویزیون حتی یک ریال بابت پخش «تیرباران» به من نداده است!
این کارگردان درباره بازپخش چندباره فیلم «تیرباران» از تلویزیون هم بیان کرد: فکر میکنم همین امسال، چهار بار این فیلم از تلویزیون پخش شده است. چه شبکههای استانی و چه شبکههای سراسری سالی سه چهاربار این فیلم را پخش میکنند. خاطرم هست وقتی چند سال پیش برای سریالسازی در یک جشنواره برگزیده شدم آقای علیعسگری رئیس وقت صداوسیما میگفت کاش یک فیلم دیگر درباره شهید اندرزگو ساخته میشد تا میتوانستیم فیلم شما را کمی بایگانی کنیم!
گاهی که «تیرباران» را از تلویزیون تماشا میکنم، متوجه میشوم برخی صحنههایش نیست و به نظرم در حال حاضر دو سه نسخه از این فیلم در تلویزیون وجود دارد! گویا بنا به ضرورتهایی در برخی مقاطعی، صحنههایی از فیلم را حذف کردهاند! مانند سکانس فرار از مسجد با موتور سیکلت را در برخی نوبتهای پخش دیدهام که حذف کردهاند
وی افزود: گاهی که «تیرباران» را از تلویزیون تماشا میکنم، متوجه میشوم برخی صحنههایش نیست و به نظرم در حال حاضر دو سه نسخه از این فیلم در تلویزیون وجود دارد! گویا بنا به ضرورتهایی در برخی مقاطعی، صحنههایی از فیلم را حذف کردهاند! مانند سکانس فرار از مسجد با موتور سیکلت را در برخی نوبتهای پخش دیدهام که حذف کردهاند اما از شبکه دیگر دیدم که آن صحنه را هم داشته است!
شادروان با ابراز ناراحتی از این برخورد تلویزیون با فیلم «تیرباران» تأکید کرد: وقتی شما فیلمی را میسازید و دستمزدی بابت آن دریافت میکنید، برای پخش بر پرده سینماست و طبق قاعده بینالمللی زمانی که فیلم در بسترهای دیگری مثل تلویزیون قرار است پخش شود باید ۱۵ درصد از قرارداد آن به کارگردان تعلق بگیرد. براساس آماری که ارائه کردهاند «تیرباران» تا امروز در حدود ۷۰ نوبت از تلویزیون پخش شده است و شما محاسبه کنید چه مبلغی بابت آن باید به من پرداخت میشد اما حتی یک ریال هم در این سالها پرداخت نکردهاند. تلویزیون هیچ حق پخشی را آن زمان برای این فیلم پرداخت نکرده و در تمام این سالها هم با اختیار خودشان دارند آن را پخش میکنند!
این کارگردان باسابقه درباره اینکه تهیهکنندگان این سالها کمتر برای فیلمسازی به سراغش رفتهاند هم گفت: از خدای من است که تهیهکنندهای به من زنگ بزند و از من دعوت به همکاری داشته باشد. البته خیلی از تهیهکنندگانی که سابق بر این من با آنها همکاری میکردم، حالا سالهاست که خودشان هم فعالیتی در سینما ندارند. گویی دیگر آدمهای آن نسل که واقعاً مخاطب برایشان مسئله بود، در سینما وجود ندارند و با جریانهایی در مدیریت سینما مواجهیم که تنها موضوع و سوژه برایشان اهمیت دارد. آنقدر میخواهند همه چیز را در فیلمها سفید نشان دهیم، که تماشاگر ما را باور میکند.