به گزارش ستاره پارسی؛ علیرضا افتخاری مهیاری زادهٔ ۱۰ فروردین ۱۳۳۷ است.علیرضا افتخاری زاده اصفهان است.علیرضا افتخاری خواننده موسیقی سنتی ایرانی است.علیرضا افتخاری خوانندگی بیش از شصت آلبوم موسیقی را بر عهده داشتهاست و در سال ۱۳۸۹ موفق به اخذ نشان چهرههای ماندگار شد.رسانهها علیرضا افتخاری را پرفروشترین و پرمخاطبترین خواننده ایران میدانند.به سبب خوانندگی در مقام ها و سبک های مختلف موسیقی پاپ و تلفیقی و سنتی لقب مرد هزارچهره موسیقی ایران را به علیرضا افتخاری داده اند.
از چهره های ماندگار عرصه هنر است که در آواز سنتی ایرانی به شدت محبوب شد تا اینکه روبوسی سیاسی اش با احمدی نژاد زندگی اش را به آتش کشید.
او با 84 آلبوم منتشر شده سال ها بعنوان پرفروشترین و پرمخاطب ترین خواننده ایران شناخته می شد
شروع از 12 سالگی
سال 1349 در 12 سالگی ویولن را نزد استاد آقای طباطبایی که روشندل بود یاد گرفت و از 14 سالگی نزد استاد تاج اصفهانی ردیف های آوازی را آموخت
چند سالی نزد اساتید دیگری چون جلیل شهناز نوازنده سرشناس تار و حسن کسایی موسیقیدان و نوازنده نی و سه تار دوره های مختلف موسیقی را گذراند
در سال 1357 وقتی 20 ساله بود در مسابقه موسیقی باربد با داوری اساتیدی چون علی اکبر خان شهنازی و علی تجویدی و داریوش صفوت شرکت کرد
او توانست به مقام نخست برسد و رسما بعنوان خواننده به جامعه هنری ایران معرفی شد
بعد از انقلاب 57
بعد از وقوع انقلاب و محدودیت های موسیقی در آن اوایل تصمیم گرفت از سال 1360 نزد استاد غلامرضا دادبه برود و به تمرینات آوازهای دوبیتی بپردازد
نهایت سال 1362 وقتی 25 ساله بود اولین آلبوم خود بنام آتش دل را به یاد استاد مرحومش تاج اصفهان خواند
او سپس در کنار اساتیدی چون بدیعی، کسایی و شهناز در اجراهای خصوصی حضور داشت تا اینکه سال 1363 آهنگی بنام آواز قصه گیسو رابرای فیلم امیرکبیر خواند
افتخار از سال 1362 تا سال 1375 هر ساله یک آلبوم منتشر داد و آثارش مرتب در تلویزیون پخش می شد
او از سال 75 تا 89 با فعالیت ها منحصر به فرد خود سالانه بطور متوسط 5 آلبوم منتشر می داد و هم اکون بالای 84 آلبوم رسمی منتشر شده دارد
استاد علیرضا افتخاری سالهاست ازدواج کرده که ثمره این زندگی دو دختر متاهل می باشد
او در یک گفتگو بیان کرده بود که مهریه دختر بزرگش ، حفظ کردن 450 غزل از حافظ و مهریه دختر کوچک اش حفظ 16 جز از قرآن کریم است
رامین نوروزی داماد بزرگ افتخاری اما با تکذیب این ادعا افشا کرد : مهریه همسرش 777 سکه تمام بهار آزادی و 7 میلیون و 707 هزار تومان جواهرات و یک سفر حج است که بخاطر این مشکلات او را درگیرو دادگاه و طلاق کرد
17 مرداد 1389 اندکی بعد از فروکش ماجراهای انتخابات 88 بود که افتخاری به مناسب روز خبرنگاران شهید در مرکز همایش های صدا و سیما حضور داشت تا اینکه محمودی احمدی نژاد وارد شد
علیرضا افتخاری در این مراسم به گرمی هر چه تمام محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت را به آغوش کشید و گفت آقای رییس جمهور دوستت دارم !
بعد از همین بغل معروف بود که افتخاری با انتقادات گسترده اصحاب رسانه و مردم مواجه شد تا جایی که حتی به دخترش در دانشگاه تهران حمله و موهایش را کندند
بایکوت شدید خبری از سمت هنرمندان و رسانه ها باعث شد طبق آنچه خود می گوید تصمیم به مهاجرت و یا خودکشی بگیرید
اگر تاریخ به عقب برگردم هرگز آن کار را تکرار نمی کنم ؛ اصلا اشتباه می کنم که بخواهم ایشان را در آغوش بگیرم احمدی نژاد به زندگی ام آتش انداخت
یادم است که نوشته ای زیر در منزل شخصی من گذاشتند که اینجا بمب گذاری خواهد شد به قدری تهدید ها زیاد شد که مجبور شدیم از آن محل برویم
مدت ها کلاه می گذاشتم روی سرم و برای خرید این ور و آن ور می رفتم ، اگر کسی هم مرا می شناخت برخوردهای اهانت آمیز و زشتی می کرد
افتخاری سال 1389 در 52 سالگی چهره ماندگار شد و حالا از آن تاریخ بغل با احمدی نژاد به الان 4 آلبوم بیشتر منتشر نکرده که مورد استقبال هم قرار نگرفت
وی سالهاست به حاشیه رانده شده و هنوزم اقبال چندانی از او نمی شود
آقای دکتر ظریف همشهری ماست و همیشه ارادت خاصی به ایشان داشته و داریم ، او بعد از سال ها با توافق هسته ای لبخند به لب مردم نشاند !
گدای محبت و لبخند هستم
زمانی یک ناشر گفت این آهنگسازی که با او کار می کنی کاپشنی خریده و به نوبت به فرزندانش می دهد و آنها می پوشند
از شنیدن این خبر ناراحت شدم و کار مشترکی با این آهنگساز انجام دادم ، هر چند ضعیف شد اما باید بگویم که گدای محبت و لبخند هستم
سال 94 بود که افتخاری در کنسرت شهرستان بناب خود برای شادی چند کودک سرطانی حاضر به رقص در روی صحنه شد تا فضای آن بچه ها را تغییر دهد
خودش درباره این اتفاق می گوید همه وجودم را برای شادی آنها روی صحنه گذاشتم و تا زمانی که لبخند آنها را ندیدم از صحنه پایین نیامدم
تِم موسیقی در اواسط برنامه ، تِم کُردی بود و برای آن بچه های سرطانی پایکوبی کردم و به همان خدا قسم که به خودم قول داده بودم که تا لبخند آنها را نبینم حرکاتم را ادامه خواهم داد و همین موضوع هم اتفاق افتاد