باران کوثری 25 مهر 1364 در تهران به دنیا آمده است. باران کوثری دانشجوی انصرافی رشته جامعه شناسی است. باران کوثری دانش آموخته رشته نمایش از هنرستان است.نخستین تجربه باران کوثری بازی در فیلم بهترین بابای دنبا در سال 1370 به کارگردانی داریوش فرهنگ بود. باران کوثری در ایران بعنوان سفیر انجمن خیریه یاری سوید معرفی شده است.
باران کوثری بازیگر خلاق و بااستعداد سینمای ایران است. خلاق و بااستعداد از این جهت که وقتی کارنامه بازی او را زیر و رو میکنید کمتر نقشی از او پیدا میکنید که شبیه هم باشد. این نکته به انتخابهای این بازیگر هم برمیگردد. اغلب کاراکترهایی که او خلق کرده با هوشمندی خاص انتخاب شده و این فرصت را به او داده که تواناییاش را به خوبی به منصه ظهور برساند.
به تنوع بازیهای او نگاهی بیندازیم: نقش گوهر در فیلم «جامهدران»، ستاره در «عصبانی نیستم»، محدثه در فیلم «کوچه بینام»، شیرین «دایره زنگی»، سمیره «روز سوم»، میگل «گیلانه» و نقطه اوج همه بازیهای او سارا در فیلم «خونبازی» و.... از نوعی توانایی خاص در او حکایت دارد که فرضیه آقازاده بودن او در سینما را رد میکند که اگر به واسطه رانت در سینما حضور پیدا میکرد نباید این همه نبوغ را از او شاهد میبودیم.
باران کوثری سوای از وجه بازیگری، فعال اجتماعی هم هست و در هر برههای نسبت به مشکلات موجود در جامعه موضعگیریهای خاص میکند که بعضا پیامد منفی برایش به همراه دارد اما با این وجود کوتاه هم نمیآید و مسیری را که انتخاب کرده با سماجت ادامه میدهد. به عنوان نمونه او به جای اینکه در صفحات مجازی از جدیدترین عکسهای خود رونمایی کند، از مشکلات مردم جامعه حرف میزند.
اما فیلم «عرق سرد» با بازی او در نقش «افروز اردستانی» این روزها در سینماها نمایش داده میشود؛ فیلمی که ماجرای سفر بازیکن زن تیم ملی فوتسال به خارج از کشور را دستمایه ساخت قرار میدهد که به جهت حضور در مسابقات فوتسال در کشور مالزی با عدم اجازه همسرش مواجه شده و ممنوعالخروج میشود.
به بهانه نمایش این فیلم در سینماها با باران کوثری گفتوگویی انجام دادیم که از نظر میگذرانید:
خانم کوثری به نظر میرسد به بعضی فیلمهایتان نوعی دلبستگی خاص دارید؟
قطعا همینطور است که میگویید.
و فیلم «عرق سرد» نظیر «سد معبر»، «لانتوری»، «عصبانی نیستم» از آن مدل فیلمهایی است که حضور و نقشآفرینی در آن باعث خوشحالی شماست.
دقیقا...
مختصات و ویژگی فیلم «عرق سرد» برایتان چه بود؟
در جواب پرسش اول شما باید بگویم من همه فیلمهای کارنامهام را دوست دارم، اما یک تعداد از فیلمهایی که کارکردم علاوه بر اینکه دوستشان دارم احترام ویژهای هم برایشان قائلم. جدا از اینکه خودم در این نوع فیلمها بازی کردم، خیلی خوشحالم که اساسا فیلمهایی نظیر «سد معبر»، «عصبانی نیستم»، «خون بازی» برای سینمای ایران ساخته میشود... فیلم «عرق سرد» برای من این حس و حال خوب را دارد. مهمترین ویژگی فیلم «عرق سرد» جدا از اینکه احترام ویژهای برای این فیلم قائلم و موضوعی که در این فیلم مطرح میشود دغدغه من است؛ به نقشی برمیگردد که در این فیلم بازی کردم. به نظر من کاراکتر افروز نقش ویژهای است.
که جای پرداخت برای یک بازیگر دارد.
دقیقا. در مصاحبههای اخیرم گفتم؛ هر بازیگری آرزویش است که چنین نقشهایی به او پیشنهاد شود و بازی کند. خب وقتی چنین شاهنقشی آنهم در فیلمنامهای که من خیلی دوستش دارم و به حرفی که در فیلم میزنم اعتقاد هم دارم به من پیشنهاد میشود، علاقه من به این فیلم دوچندان میشود.
از آنجایی که «عرق سرد» دومین فیلم سهیل بیرقی در کارنامهاش به حساب می آید، وسواسی برای چگونگی همکاری با ایشان نداشتید؟ و اینکه قرار است چه کسانی در گروه با شما پشتصحنه و مقابل دوربین همکاری داشته باشند، حساس نبودید؟ در این راستا پیشنهاد هم مطرح میکردیدکه چه کسانی با گروه همکاری کنند؟
قطعا در کارم وسواس دارم؛ اما هیچوقت در انتخاب افراد پشتصحنه دخالت نمیکنم. اگر از من سوالی شود قطعا پیشنهادم را مطرح میکنم؛ اما در مورد انتخاب بازیگران، سهیل بیرقی از آن دست کارگردانانی است که در حین نگارش به بازیگرانی که بتوانند جای شخصیتها بازی کنند فکر میکند.
به این معنی که وقتی فیلمنامه را مینوشتند همه بازیگرها را انتخاب کرده بودند و از ابتدا نقش «افروز» را برای شما نوشته بودند؟
بله. من قطعا در طول کار حساسیتهایی دارم. اما این وسواس را بیشتر روی نحوه بازی خودم متمرکز میکنم و ارتباطی که با کارگردان باید داشته باشم؛ اما خوشبختانه وقتی با کارگردان نکتهسنجی چون سهیل بیرقی کار میکنم که خودش چشم ناظری بیش از دقت من است و از زاویهای بازتر کار مرا کنترل میکند و زیرنظر دارد این اطمینان خاطر را در طول کار دارم و خودم را در اختیار کارگردان قرار میدهم و با خیال راحت روی بازیام تمرکز میکنم.
در هنگام بازی پیشنهاد مطرح میکردید؟ چون از حال و هوای فیلم اینگونه به نظر میرسد که فضا برای بداههپردازی باز بود.
ببینید! ما دو ماه قبل از فیلمبرداری تمرین و دورخوانی داشتیم. در طول تمرینات همه ما بازیگران پیشنهاد یا نظری اگر داشتیم با سهیل بیرقی مطرح میکردیم. بداهه هم اگر پیش میآمد زمان تمرین شکل میگرفت سهیل تمام نکات را یادداشت میکرد. به همین جهت با فیلمنامهای کامل که نظرات جمع در آن لحاظ شده بود سر صحنه رفتیم. خیر، در طول فیلمبرداری بههیچوجه بداهه نداشتیم و میزانسنها و نوع بازیها از قبل آماده بود.
با فوتسالیستهای خاصی برای ارایه نقشها مشورت داشتید؟ اینطور که مطرح میشود دو ماه تمرین سختی را پشت سر گذاشتید.
دو مربی بدنسازی داشتم. خانمها طنین نراقی و پریا نوروزی. خانم آزیتا حجازی به من خیلی در این فیلم لطف داشتند و من توانستم در جام رمضان بازی کنم.
برای صحنههای ابتدایی فیلم و راه یافتن به فینال طراحی خاصی داشتید؟
بله این صحنهها توسط خانم شهرزاد مظفر که سرمربی تیم ملی بودند طراحی شد و ما مطابق با صحنههای طراحیشده ایشان بازی کردیم.
همه میدانند باران کوثری سوای از بازیگری، یک کاراکتر ورزشی دارد؛ به این معنی که فوتبال را دنبال میکند و از آنجاییکه پدر شما هم در عرصه ورزش سابقه فعالیت دارند و با این بخش آشنایی کامل دارند اما این سوال به وجود آمده بود اگر شخصیت اصلی فیلم به جای «افروز فوتسالیست»، بسکتبالیست یا خانمی که در رشته تنیس یا دو و میدانی بود بازهم قبول میکردید؟
به نظر من سوای از کاراکتر ورزشی که افروز دارد یکسری ویژگی و خصوصیات پررنگتری هم این نقش دارد که اهمیت بهمراتب بیشتری برای من دارد.
به نکته درستی اشاره کردید. از آنجایی که داستان این فیلم مساله مربوط به زنان را به چالش میکشد خیلیها معتقدند این فیلم فمینیستی است و در احقاق حقوق زنان مانیفست صادر میکند. موافقید؟
اگر احقاق اولیهترین و انسانیترین حقوق زنان فمینیستی است، من از اینکه بگویم این فیلم فمینیستی است ابایی ندارم. جدای از زن و مرد بودن شخصیت اصلی فیلم، افروز یک آدم است و برای کارش، برای آنچه تلاش کرده و زحمتکشیده میخواهد از کشور خارج شود و این حقش است که از مملکت خارج شود. اما اجازهاش دست شخص دیگری است که همسرش است. این فیلم پیش از هر چیز نگاه انسانی دارد تا فمینیستی. اگر انسانی بودن، فمینیست تلقی میشود من ابایی از آن ندارم.
گفته میشود داستان فیلم «عرق سرد» بر مبنای شخصیتهای واقعی شکلگرفته. هراسی نداشتید که جای «نیلوفر اردلان» بخواهید بازی کنید و این تشابه صورت بگیرد؟
این فیلم بههیچعنوان راجع به داستان زندگی نیلوفر اردلان نیست. موضوع این فیلم برای هرکسی میتواند اتفاق بیفتد و داستان زندگی خیلی از آدمها باشد. خانم نیلوفر اردلان کسی است که موضوع زندگیاش همگانی شده و به گوش همه رسیده. خیر؛ این داستان ربطی به زندگی ایشان ندارد.
حرف شما متین؛ ولی شواهد چیز دیگری میگوید. مخاطب بهمحض اینکه فیلم را میبیند ارجاع به این قضیه میدهد.
مخاطبان ما اگر راجع به زندگی بقیه آدمها هم میفهمیدند ، به شخص یا اشخاص خاصی فکر نمیکردند.
جدال بین زن و شوهر«افروز و یاسر» و لجبازی بین آنها حس و فضای خوبی بر فیلم حاکم کرده، طوری که لحظهای ریتم فیلم کند نمیشود.
به نظر من سهیل بیرقی روابط و ریتم را خیلی خوب میشناسد و سوای از فیلمنامه و نوع کارگردانی مناسب، فیلم «عرق سرد» مدیون تدوین خوب بهرام دهقانی هم هست.
به عنوان بازیگر وقتی شخصیت «افروز اردستانی» را بازی میکردید چه حسی در شما ایجاد میکرد؟
معتقدم اگر بازیگر به کاراکتر نگاه از بیرون داشته باشد این مساله اصلا خوب نیست و این برای نقش خطرناک است؛ من هیچوقت از بیرون به کاراکترهایی که بازی میکنم نگاه نمیکنم. اما اگر جای افروز بودم بهجای اینکه دلم برای خودم بسوزد سعی میکردم عصبانی شوم و حقم را از همسرم بگیرم.
صحنههایی در فیلم بود که برای مخاطب به یاسر (همسر افروز) حق میداد و با او همراه میشد. موافقید؟
یکی از ویژگیهای فیلم «عرق سرد» این است که قهرمانش خاکستری است. قهرمان یک انسان است با تمام ضعفهایی که انسان دارد غرور بیشازحد، ترس از عکسالعمل یاسر برای طلاق و... همه از خصوصیات افروز است که از او قهرمانی خاکستری میسازد و درنهایت لحظههایی را شکل میدهد که به مرد داستان هم حق دهیم. ولی آن چیزی که برای من اهمیت دارد اینکه مرد حق ندارد جلوی موفقیت زنش را بگیرد و اجازه ندهد او از کشور خارج شود.
خانم کوثری شما برای تلویزیون یک سریال ماندگار بازی کردید (صاحبدلان) که بعد از گذشت سالها کمتر جایگزینی برای آن پیداشده، پدر شما از برنامهسازان و مجریان باسابقه تلویزیون است. جای تعجب دارد که تلویزیون روی اسم شما خط قرمز میکشد...
تلویزیون اسم مرا خط نمیزند. من هستم که دلم نمیخواهد با تلویزیون کارکنم.
به شما پیشنهادشده که قبول نکنید؟
بله و نمیپذیرم.
شاید به همین دلیل و از سر لجبازی که با شما دارند تبلیغات فیلمهایتان را پخش نمیکنند؟
خیر به دلیل مواضع من در سال 88 به اینطرف تلویزیون مرا ممنوعالتصویر کرد؛ البته برای من اهمیتی ندارد اما بحث تبلیغات کاملا فرق میکند. تلویزیون با این کارش حق تهیهکنندهها را ضایع میکند. مسوولان باید بدانند تلویزیون جایگاهی نیست که بخواهد قدرتنمایی کند وقتی بر اساس نظرات و سلایق خودش این حق را قائل میشود که به تعدادی از فیلمها تیزر اختصاص دهد و بعضی از فیلمها را از تبلیغات محروم کند این یعنی حق تهیهکنندهها ضایع میشود.
از طرفی حوزه هنری هم بعضی فیلمها را تحریم کرده که خیلیها معتقدند حوزه با این کار به معرفی و تبلیغ فیلمها بیشتر کمک میکند.
واقعا میگویم که تحریم آنها به فروش فیلم کمک نمیکند اما متاسفانه از قدرت برخوردار است و سالنهای بزرگ سراسر کشور را در اختیار دارد و این سالنها را از فیلمها دریغ میکند. قطعا تحریم و عدم پخش یکسری فیلمها، باعث آسیب رسیدن به فیلمها میشود و فیلمها در زمان پخش صدمه میبیند اما به لحاظ اعتباری به نفع یک فیلم است که توسط حوزه هنری تحریم شود.
برخی از فیلمسازها معتقد بودند که حوزه هنری محلی شده برای اکران فیلمهای غیرارزشمند و سخیفی که بازگشت مالی خوبی دارند.
به نظر من کسی حق ندارد خودش را قیم مردم بداند و تصمیم بگیرد که مردم چه فیلمی را ببینند و چه فیلمی را نبینند. ولی برفرض اینکه حوزه هنری به صلاح مردم فکر میکند و یکسری فیلمها را پخش نمیکند، دقیقا باید بگویم که خط قرمز حوزه ابتذال و مسائل اخلاقی نیست بلکه ابتذال از نظر حوزه به فیلمهایی مربوط میشود که نقد اجتماعی میکنند. حوزه هنری فیلمهایی را که جامعه را نقد میکنند نشان نمیدهد. تجربه نشان داده که حوزه هنری فیلمهای کمدی مبتذل را بهخوبی و در تعداد سانسهای بالا پخش میکند.
اما «عرق سرد» بهخوبی توسط مردم به یکدیگر توصیه میشود و دهانبهدهان فیلم را تبلیغ میکنند.
خیلی کامنتهای خوبی از مردم دریافت کردم. بله خدا را شکر ارتباط مردم با فیلم خوب است و فروش هم این مطلب را ثابت میکند.