شباهت جالب مهران احمدی با دخترش+بیوگرافی

به گزارش ستاره پارسی؛ مهران احمدی زاده اسفندماه ۱۳۵۲ است. مهران احمدی متولد شده در تهران است.مهران احمدی بازیگر و کارگردان ایرانی سینما تئاتر و تلویزیون است.مهران احمدی از نقش های به یاد ماندنی وی نقش بهبود در سریال پایتخت است.مهران احمدی در کودکی به نیشابور مهاجرت کرد و در نوجوانی دوباره به زادگاهش تهران بازگشت.

مهران احمدی بازیگر نقش بهبود پایتخت که این فصل به سریال بازگشته بود شب گذشته در برنامه دورهمی مهران مدیری حضور پیدا کرد و صحبت های جالبی بین آنها رد و بدل شد. به همین منظور ما تصمیم گرفتیم تصاویری از او را قرار دهیم و شباهت جالب مهران احمدی با دخترش را به شما نشان دهیم. با ما همراه باشید

 

شباهت عجیب مهران احمدی با دخترش

مهران احمدی بازیگر را در کنار دختر و همسرش می بینید

مهران احمدی با انتشار عکسی از کودکی خودش و دوستانش نوشت:

یادش بخیر قدیم ترها، دلمان خوش بود؛ چیز زیادی نبود، اما حالمان خوب بود؛ خوب که غرقش میشوم، یاد شرافت ادمها میافتم .یاد شرافتش که میافتم ؛اشک در چشم بی امان میشود. معلم شریف، پدر جانم، یادت گرامی. روزت مبارک.(ان پسرک کوچک وسط عکس منم؛ مادر جان ؛برادرم مرحوم کامران؛ وبرادر دیگراحسان؛ تولد من بوده وبقیه دوستان واقوام هستند)

او همچنین به مناسبت روز تولدش عکسی منتشر کرد و نوشت:

امسال هم گذشت. تا امدیم بخود بجنبیم، تمام شد . امسال با سیل شروع کردیم، با کرونا تمام نکنیم الهی. ان وسط هم که انگار کابوس بود، شبها کابوس دیدیم وروزها تعبیرش را. لعنتی بود انگار، لعنتی شدیم شاید ،میدانیم چرا ،ازکجا وچگونه. شاید به روی خودمان نمیاوریم . دلمان به در اغوش کشیدن همدیگر خوش بود،انهم که به لطف این دژخیم اخر گرفته شد. امشب شب ارزوها هم هست راستی، به یاد اسلافمان ارزو میکنم ،پروردگارا سرزمینمان را از دروغ، از دروغ، وباز هم ازدروغ ،دور نگاه دار.

مهران احمدی با انتشار عکسی از مادرش نوشت:

پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی

بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا

گوش تویی دیده تویی وز همه بگزیده تویی

یوسف دزدیده تویی بر سر بازار بیا

روشنی روز تویی شادی غم سوز تویی

ماه شب افروز تویی ابر شکربار بیا

ای علم عالم نو پیش تو هر عقل گرو

گاه میا گاه مرو خیز به یک بار بیا

ای دل آغشته به خون چند بود شور و جنون

پخته شد انگور کنون غوره میفشار بیا

ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو

ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا

ای دل آواره بیا وی جگر پاره بیا

ور ره در بسته بود از ره دیوار بیا

ای نفس نوح بیا وی هوس روح بیا

مرهم مجروح بیا صحت بیمار بیا

ای مه افروخته رو آب روان در دل جو

شادی عشاق بجو کوری اغیار بیا