به گزارش ستاره پارسی؛ آزیتا حاجیان زاده ۲۱ دی ۱۳۳۶ است.آزیتا حاجیان متولد تهران است.آزیتا حاجیان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است.آزیتا حاجیان اهل ایران است.آزیتا حاجیان لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه هنر است
در شرایط پرتنش و پر از اضطراب جامعه ما خیلی از افراد هستند که دنبال راه های مختلف برای رسیدن به آرامش و ثبات می گردند. خیلی ها دوست دارند در این زمینه از تجربه های افرادی که آرامش دارند استفاده کنند و شیوه زندگی آنها را الگو قرار دهند.
سراغ یکی از بازیگرانی رفتیم که به سمبل آرامش معروف است آزیتا حاجیان همیشه به عنوان بازیگری آرام و انرژی مثبت شناخته می شد. چه دوستان و آشنایان این بازیگر و چه کسانی که حتی برای یک بار با او از نزدیک ملاقات داشته اند می دانند که او زنی، متین، آرام و در عین حال پر از انرژی است. او درباره مسائل و حواشی ای که برای زندگی شخصی اش به وجود آمده هم مدیریت درستی داشته و در تمام این مدت هم سعی کرده با غلبه بر مشکلات، آرامش خودش را حفظ کند. اما چگونه؟
خانم حاجیان! خیلی از کسانی که شما را از نزدیک می شناسند می دانند که در زندگی شخصی تان آرام هستید. به نظرتان برای رسیدن به آرامش در زندگی باید چه کار کنیم؟
– عموما وقتی کسی جهان بینی مخصوص به خودش را داشته باشد، یعنی کل جهان هستی برای یک مفهوم مشخص داشته باشد در مواقعی که در زندگی دچار اضطراب و گمگشتگی می شود، می تواند با توجه به آن جهان بینی آرامش خودش را حفظ کند. وقتی اتفاقی ناخوشایند برای ما می افتد، اگر قرار باشد تمام مدت درگیر عمل ها و عکس العمل های زندگی روزمره شویم قطعا باید خیلی قوی باشیم تا بتوانیم آرامشمان را حفظ کنیم.
درواقع خیلی بعید است که زندگی روزمره بتواند به ما آرامش دهد چون خصوصا در کشور ما مدام دچار اضطراب و بی ثباتی از نظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هستیم و این مساله ما را به هم می ریزد. بنابراین اگر هرکسی با توجه به نوع نگرشش به جهان هستی یا همان جهان بینی ای که به آن اعتقاد دارد به معضل یا مشکلی که برایش پیش آمده نگاه کند، می تواند با تکیه به آن آرامشش را به دست آورد.
به نظرتان چطور می توان به این جهان بینی رسید؟
– به نظرم هم مطالعه در این زمینه دخیل است و هم فرهنگی که در آن بزرگ می شوید. البته تفکر هم در این زمینه نقش زیادی دارد. فردی که لحظه تولد تا مرگ را فقط در تفریح، لذت و فراموشی می بیند بعید است به جهان بینی جدی ای برسد، البته شاید هم برسد و راهکار دیگری پیدا کند. اما من معتقدم مسائل مختلف باید برای افراد دغدغه باشد و دنبال آنها بگردند. مگر می شود صبح که از خواب بیدار می شوی به آسمان نگاه کنی و به فکر نیفتی؟ چطور ممکن است گل هزار رنگ را ببینی و به آن فکر نکنی؟
کشور ما کشوری مذهبی است و زمینه این نوع جهان بینی در آن تقویت شده، در نهایت این جهان بینی ها در فضایی که زندگی می کنیم جهت پیدا می کند. من کاری به این ندارم که کدام درست است یا کدام غلط، حرف من این است آرامش فردی که جهان بینی قوی ای دارد خیلی بیشتر از آدمی است که هیچ گونه اعتقادی به این قضیه و مسائل جهان هستی ندارد.
خانم حاجیان به نظر شما برای رسیدن به آرامش و در ادامه حفظ آن چه راهکارهای علمی و عملی ای وجود دارد؟
از نظر علم روان شناسی اخیرا برخی راهکارها برای به آرامش رسیدن پیشنهاد می شود. راه هایی مثل یوگا. همین طور مدیتیشن که راه دیگری است برای به آرامش رسیدن. به نظرم این روش ها ما را از اضطراب های روزمره زندگی دور می کند و به عمق می برد، عمقی که خیلی سنگین است و با هر طوفانی تکان نمی خورد.
درواقع منظورتان این است که اعتقادداشتن به شیوه ای که برای به آرامش رسیدن انتخاب می کنیم تاثیر مهمی در نتیجه ای که از آن کار می گیریم، دارد؟
– بله، همین طور است. کسانی که اعتقاد جدی به موضوعی دارند آرامش پرثبات تری در زندگی شان دارند. اما در مقابل کسانی که به هیچ جریانی در زندگی باور ندارند، ممکن است زودتر دستخوش اضطراب ها و نوسان ها شوند. به هرحال قرار است در این دنیا از نقطه A به نقطه B برسیم، از تولد تا مرگ، وقتی قرار است این مسیر را طی کنیم من ترجیح می دهم با آرامش بیشتری آن را پشت سر بگذرانیم.
آرامش داشتن در زندگی برای خودتان چقدر اهمیت دارد؟ اینکه بحران ها، مسائل و مشکلات را با صبوری و آرامش طی کنید.
– این موضوع برای خودم خیلی اهمیت دارد و از راهکارهای مختلفی از جمله مواردی که گفتم برای آرامش داشتن استفاده می کنم. من مدیتیشن انجام می دهم، علاوه بر آن ما به دلیل شغلی که داریم خیلی بیشتر از مردم عادی یا شاغلان مشاغل دیگر دستخوش اضطراب می شویم. درواقع شغل ما چه از نظر تخصصی و چه از لحاظ ارتباط اجتماعی اضطراب زاست و من سعی می کنم از راه های مختلف این اضطراب را به حداقل برسانم.
ما ناچاریم حداقل برای حفظ سلامت روانی مان حواسمان به جریان های مختلف باشد و آسیب پذیری های خودمان را بشناسیم. به نظرم شناخت آسیب پذیری هر فرد یکی از مهم ترین کمک هایی است که او می تواند به خودش کند. وقتی از آسیب پذیری ات باخبر شوی می توانی از آن مراقبت کنی، مثل زمانی که بدن فردی بیمار است، مثلا کلسترولش بالاست و پزشک به او می گوید گوشت قرمز مصرف نکند و او هم مراعات می کند، درد مورد روح و روان هم خودش را در شرایط استرس، اضطراب و آشفتگی قرار نمی دهد.
شما چقدر سعی کردید خودتان را از این آشفتگی ها دور نگه دارید؟
– چون شغل من سینماست راجع به آن حرف می زنم و قضاوت می کنم. من در سینما اهل حاشیه نیستم. به نظرم حاشیه در این حرفه بسیار اضطراب برانگیز است. یکی از راهکارهای من برای اینکه بتوانم آرامشم را به دست بیاورم این است که مطلقا در حاشیه سینما نیستم و خودم را از این قضیه دور می کنم.
خودم به این نکته پی برده ام که حواشی شغلم می تواند آسیب پذیری ام را تشدید کند به همین دلیل معتقدم آدم ها باید روی روحیات خودشان و شناخت آنها متمرکز باشند. اگر هرکسی ضعف های خودش را بشناسد قطعا بیشتر مراقب آنها خواهد بود و با تمرین می تواند آسیب پذیری هایش را در معرض هجوم قرار ندهد.
بیوگرافی آزیتا حاجیان به همراه تصاویر و مصاحبه با وی
حواشی ای که در زندگی افراد وجود دارد، باید به نحو درستی مدیریت شود تا در نهایت همه چیز آرامش ختم شود. شما چگونه این مسائل را مدیریت می کنید؟
– صددرصد همین طور است. مسائلی که پیش می آید باید مدیریت شوند. سینما شغل جذابی است که خیلی توی چشم است. درواقع عالم سینما مثل یک چراغ شبرنگ و ویترین است که روی شما زوم می شود و لحظاتی برای شما لذت بخش و گاهی اوقات هم آزاردهنده می شود. به همین دلیل حاشیه آن هم زیاد است.
راستش نباید به آن لحظات شیرین خیلی دل خوش کرد چون زودگذر است و آسیب هایی هم که در ادامه می تواند در پی داشته باشد به لحظات شادی ساز و بقیه مسائلش نمی ارزد. بنابراین هرچه کنار زندگی خودت آشفتگی و شلوغی ایجاد کنی می توانی زندگی ات را با آرامش بیشتری طی کنی.
به جز این راه هایی که اشاره کردید، چقدر کتاب خواندن در این زمینه را به کسانی که دنبال کسب آرامش هستند توصیه می کنید؟
– کتاب خواندن و فیلم دیدن به نظرم عالی هستند که مباحث آنها درباره روان شناسی فردی است که آنها هم خیلی می توانند موثر و کمک کننده باشند. با توجه به شخصیت و نوع علاقه مندی افراد حتی کتاب های فلسفی و اجتماعی و حتی بعضی رمان ها هم می توانند تاثیر زیادی روی افراد بگذارند. گاهی اوقات پیش می آید رمانی می خوانی و آنقدر با آن درگیری که ناخودآگاه آرامش در تو به وجود می آید. این اتفاق درباره فیلم و سریال ها هم می افتد، البته فیلم های قوی و خوب که تو را به شدت درگیر می کنند و علاوه بر آن آموزش های زیادی هم از لحاظ رفتاری و انسانی به شما می دهند.
از بین کتاب هایی که خودتان خوانده اید نمونه خاصی مد نظرتان هست که به آن اشاره کنید؟
– اخیرا کتابی از موراکامی به نام «کافکا در کرانه» خواندم که به نظرم خیلی قشنگ بود. سال ها پیش هم کتابی خواندم که خیلی به نظرم قشنگ بود و تاثیر خوبی روی من داشت به نام «وقتی نیچه گریه کرد» زمانی که 16 ساله بودم «ابله» داستایوفسکی را هم خواندم و به نظرم آنقدر عالی بود که هیچ وقت فراموشش نمی کنم. شاید آن زمان آن کتاب برایم سنگین بود اما خیلی دوستش داشتم و برایم موثر بود. در زمینه سریال هم وقتی «آناتومی» را می بینم خیلی برایم خوب است و از آن نکات زیادی یاد می گیرم.