جمعه 02 آذر 1403 - 22 Nov 2024
تاریخ انتشار: 1399/01/07 17:30
کد خبر: 783

بیوگرافی کامل صابر ابر بازیگر محبوب+مصاحبه

صابر ابر بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و کارگردان تئاتر ایرانی است.

به گزارش ستاره پارسی؛ صابر ابر زاده ۱۸ خرداد ۱۳۶۳ است.صابر ابر در تهران متولد شده است.صابر ابر بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و کارگردان تئاتر ایرانی است.صابر ابر به خاطر بازی در فیلم درباره الی نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در ۲۷ امین جشنواره فیلم فجر و صابر ابر به خاطر بازی در فیلم دایره زنگی نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر شد.

 

صابر ابر

صابر ابر متولد ۱۸ خرداد ۱۳۶۳ در تهران، بازیگر است

به قول معروف از هر انگشتش یک هنر میبارد، طراحی داخلی و نقاشی بخش عمده ای از فعالیت های او قبل از بازیگری بشمار می آمد، به همین خاطر با اندکی تاخیر توانست در رشته مدیریت فارغ التحصیل شود

 

صابر ابر

شروع فعالیت با کمک خواهر مرضیه برومند

دوره راهنمایی بود که یک اجرای مدرسه ای داشتم و خواهر خانم مرضیه برومند که رابط درس ریاضی ما بود، بعد از اجرا گفت که باید تو را به خواهرم معرفی کنم این طوری وصل شدم به دنیای حرفه ای. پیش خانم برومند رفتم و برای سریالی که سال ۷۹ ساخته شد به نام «داستان های نوروز» آن سریال اولین تصویری است که از بازیگری تلویزیون دارم بعد تصمیمم را گرفتم که می خواهم این کار را به شکل حرفه ای دنبال کنم شروع کردم به مشاوره و گپ زدن با آدم هایی مثل مصطفی احمدی، مرضیه برومند و خیلی های دیگر که در آن پروژه کنارم بودن بعد هم وصل شدم به موسسه کارنامه دوره سوم کارنامه بود و آقای پرویز پرستویی مدیر آموزش بودند حبیب رضایی و مهتاب نصیرپور هم بودند و از دوره های پربار موسسه بود…

 

مجری گری

برنامه رنگین کمال اولین کار اجرایی اش بود سپس در مسابقه ۱۰۰ ثانیه هم تجربه حضور بعنوان مجری داشت، فعالیت او بیشتر در زمینه های کودک و نوجوان بود تا اینکه پایش به بازیگری باز شد

صابر ابر

وقتی ابر معروف می شود

سال ۱۳۸۴ اولین کار سینمایی اش را با نام شاعر زبال ها شروع کرد، در سال ۸۶ بازی در فیلم دایره رنگی چهره اش شناخته شد، اما حضورش در فیلم جهانی درباره الی اصغر فرهادی باعث محبوبیتش شد

 

کارگاه بازیگری

صابر ابر و نگار جواهریان مدتی پیش کارگاه های بازیگری را با به کمک هم تشکیل دادند، این کارگاه ها در مدت زمان مشخص با آزمون ورودی بوده و هر از گاهی نیز از این دست کارگاه ها تشکیل می دهد

از تلویزیون و اجرا وموسیقی حضورش در تلویزیون بعنوان بازیگر به سریال بازگشت به خانه و حضور در قسمت هایی از برنامه کلاه قرمزی ختم میشود، علاقه موسیقی هم هست و همکاری با مهیار علیزاده در آلبوم در شعله با تو رقصان، به همراه پانته‌ آ پناهی‌ داشته است

 

افتخارات و جوایز

● برنده جایزه بهترین بازیگر نوظهور (گروهی مرد /زن) از جشنواره فیلم رم برای فیلم گس

● نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم برف روی کاج‌ها درششمین جشن منتقدان ۱۳۹۱

● نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم بوسیدن روی ماه درششمین جشن منتقدان ۱۳۹۱

● برنده تندیس بهترین بازیگر مرد برای نمایش ریچارد سوم در سی‌امین جشنواره تئاتر فجر

● تندیس بهترین بازیگر مرد تاتر سال ۱۳۹۰

● برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی در سومین جشن منتقدان

● برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی در چهاردهمین جشن خانه سینما

● نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی در ۲۷ امین جشنواره فیلم فجر

● نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم دایره زنگی در ۲۶امین جشنواره فیلم فجر

● برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم مینای شهر خاموش در یازدهمین جشن خانه سینما

● نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم مینای شهر خاموش در ۲۵ امین جشنواره فیلم فجر ازدواج صابر ابر

 

گفتگو

مصاحبه با صابر ابر به نظر می آید رابطه ات با مطبوعات و رسانه چندان خوب نیست؛ یا به ش مشکوکی یا اذیت شده ای. منظورم روابط عمومی به آن معناست که خیلی از بازیگران و هنرمندان با اهالی رسانه دارند. اگر درست حدس زده ام دلیلش چیست؟

این به نظرم اسمش روابط عمومی نیست، چون روابط عمومی یک موضوع دوطرفه است. یک اتفاق تعاملی است. واقعیتش این است که در این سال ها چیزی که از آن پرهیز کرده ام مصاحبه است. به نظرم مصاحبه به این معنا که گزارشی را از وضعیت یک بازیگر یا سینماگر بدهیم که دارد چه کاری انجام می دهد، تعریف درستی نیست. برای گفت و گو کردن باید دلیلی وجود داشته باشد، چون گزارش حال ما که در حال اتفاق افتادن است؛ این که بخواهم در مورد چه می کنیم و چه می شود و اینها حرف بزنم، برایم جذاب نبوده است. از آنجا که خیلی روی این قضیه وسواس داشته ام شاید این جور تداعی شده که سخت گیرم.

 

خاطره بدی از گفت و گوهای گذشته داری؟

چند باری که مصاحبه کره ام، در مقابل توقع و انرژی و وقتی که برایش صرف کرده ام، اتفاق خوبی نیفتاده است؛ با توجه به این که همیشه خواسته ام که مصاحبه را قبل از انتشار بخوانم و تنظیم و ویرایش آن را ببینم. دلیلش زمان بندی اشتباه مطبوعات ماست؛ مثلا بارها شده ازم یادداشت خواسته اند برای یک فیلم، به فاصله دو روز!

 

ازدواج صابر ابر پس، از آن بازیگرهایی نیستی که بگویی من حرفه ای ام، کارم را می کنم و به من ربطی ندارد شرایط چطوری است؟

اصلا نمی توانم بگویم دارم نقشی را بازی می کنم و مهم نیست کی به کیه! برای من اجرای قوانین حرفه ای در شکل ایده آلش مهم است. پرنسیب حرفه ای خیلی اهمیت دارد؛ این که بتوانیم گپ بزنیم. اصلا حرف زدن برایم مهم است. به نظرم اولین قانون زندگی معاصر این است که بتوانیم با هم دیالوگ برقرار کنیم. وقتی نتوانم با کسی حرف بزنم، شک ندارم که به درد هم نمی خوریم.

 

پس در انتخاب نقش و ورود به پروژه اعتماد قدم اول نیست؛ باید یک استانداردی از کیفیت و جود داشته باشد و بعد موضوع اعتماد پیش می آید؟

بله.

صابر ابر

صابر ابر پس بیشتر به متن اعتماد می کنی تا افراد؟

دقیقا. خیلی وقت ها می شود که سناریویی که از دوستان کاراولی می آید خیلی خوب است، ولی در جلسه اول گفت و گو با سازنده متوجه می شوم چیزی گیرم نمی آید.

 

داری می گویی آدم قابل اعتماد کمتر است تا متن قابل اعتماد؟

نمی گویم این طوری نیست. ولی فکر می کنم اعتماد را می شود به وجود آورد.

 

به تیم ورک در فیلمسازی خیلی جدی اعتقاد داری؟

بی شک. به نظرم مهم ترین اتفاق سینماست و اگر نیفتد، آن فیلم قطعا سینما نیست.

 

صابر ابر

صابر ابر اگر فلاش بک بزنیم و به عقب برگردیم، صرف نظر از اندکی اطلاعات شبیه مجلات زرد و سایت های شایعه ساز، اطلاعات کمی از گذشته تو وجود دارد؛ همه چیز خلاصه می شود به این که صابر از شاگردهای بااستعداد موسسه کارنامه بوده و برای فیلم اول و دومش هم اتفاق های خوبی افتاد و تندیس خانه سینما گرفته و خلاصه ناگهانی آمدی! اولین جرقه های گرایش به نمایش مال چه موقعی است؟ این کرم بازی کردن و نمایش دادن از کجا به جانت افتاد؟!

از خیلی کودکی. درباره اتفاق هایی در طول زندگی ام غمگینم، چون راستش خیلی از آدم ها دور و اطرافم را اذیت کردم، بابت چیزهایی که به بازیگری ربط داشت. بازیگری مهم ترین چیزی است که در زندگی دوست داشتم و دارم.

 

درباره این توضیح بده. چطور با بازیگری بقیه را اذیت کردی؟

در دوران دبستان و راهنمایی و حتی آمادگی لحظه هایی بود که داشتم نقش بازی می کردم و خودم آگاه بودم و اطرافیانم نه! مثل مردن اول صبح در تخت خواب که مادرم خبر نداشته، ترک کردن خانه و از دور خانه را پاییدن برای این که رفتارها را تماشا کنم. این جور شیطنت ها برای من نقطه آغاز بازیگری بود. از جایی به بعد احساس کردم به این اتفاق ها وابسته ام، کما این که معتقدم زندگی انسان ها به بازیگری وابسته است. همه داریم بازی می کنیم و آن چیزی که هستیم، نیستیم. آن قدر بازی می کنیم که وقتی هم شکل واقعی خودمانیم، از بیرون شکل دیگری به نظر می رسیم! برای من از خیلی کودکی زندگی این شکلی بوده، تا زمانی که فکر کردم دیگر می خواهم این را اعلام کنم و نشانش بدهم.

 

ازدواج صابر ابر خاطرت هست این اتفاق در چه دوره ای بود؟

دوره راهنمایی بود که یک اجرای مدرسه ای داشتم و خواهر خانم مرضیه برومند که رابط درس ریاضی ما بود، بعد از اجرا گفت که باید تو را به خواهرم معرفی کنم. این طوری وصل شدم به دنیای حرفه ای. پیش خانم برومند رفتم و تست دادم که تست عجیب و غریبی هم بود.

 

برای کار خاصی تست گرفت؟

برای سریالی که سال ۷۹ ساخته شد به نام «داستان های نوروز». آن سریال اولین تصویری است که از بازیگری تلویزیون دارم و دیگر هیچ وقت برای تلویزیون بازی نکردم. آنجا بود که فهمید بیش از پیش شیدا و شیفته این جهانم و کار دیگر نمی توانم بکنم. تصمیمم را گرفتم که می خواهم این کار را به شکل حرفه ای دنبال کنم. شروع کردم به مشاوره و گپ زدن با آدم هایی مثل مصطفی احمدی، مرضیه برومند و خیلی های دیگر که در آن پروژه کنارم بودند. بعد هم وصل شدم به موسسه کارنامه. دوره سوم کارنامه بود و آقای پرویز پرستویی مدیر آموزش بودند. حبیب رضایی و مهتاب نصیرپور هم بودند و از دوره های پربار موسسه بود…

 

عکس صابر ابر بین آن پسر نوجوان سریال مرضیه برومند تا صابر ابر که تقریبا بیست فیلم در کارنامه دارد و ده سال از دوران حرفه ای اش می گذرد، چه تفاوتی می بینی؟

بزرگ شدم! نه از لحاظ سنی، در کارم. مهم ترین اتفاقی که برایم افتاد این است که یاد گرفتم باید زندگی کنم و این را مدیون بازیگری هستم. یاد گرفتم برای زندگی کردن تلاش کنم. یاد گرفتم باید خوشبخت باشم. یک دیالوگ درجه یک در «کالیگولا» هست که هر شب هم آن را می گویم و حال عجیبی پیدا می کنم: «آدم ها می میرند جون خوشبخت نیستند». باید برای این زندگی تلاش کرد، سلامت بود، جنگید…

 

وسواس و استرس های اوایل کار کمتر شده؟

کمتر شده، چون آگاه شده ام. آن موقع می ترسیدم ولی الان ترس نیست. الان می نشینم و تجزیه و تحلیل می کنم. می ریزمش روی میز و یک چیزهایی ازش کم می کنم و چیزهایی به ش اضافه می کنم. آن موقع اینها را بلد نبودم و می ترسیدم ورود کنم، اما الان می دانم چرا نباید بروم. معیار و ملاک های نه و آره برایم شفاف تر شده است.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://setareparsi.com/d/3ke7v3