به گزارش ستاره پارسی: اما نکته ای که در این مقال قرار است به آن نگاهی ویژه داشته باشیم بحث کم فروشی در پخش هر یک از اپیوزدهای سریال های شبکه نمایش خانگی است که این اتفاق البته سالها در برخی از سریال های تلویزیونی نیز رخ می داد.
از آن جا که پلتفرم ها سریال سازی را به عنوان یک بیزینس تعریف کردند و این نگاه صنعتی گاهی در ارائه مجبور به خساست است طبیعی است که باید بر این نکته باور داشته باشیم که تولید کنندگان جدا از نگاه کمی به تولید وتوزیع سریال ها نگاه کمّی نیز دارند و این کمیت در واقع در میزان پخش و تعداد اپیزودها موثر است.
پرواضح است که یکی از نگاه های تخصصی فیلمسازان و به خصوص نویسندگان در عرصه سریال سازی پایان بندی و اندینگ هر قسمت هست که معمولا بر اساس روال قصه گویی و تعلیق های داستان و شخصیت ها لحاظ می شود و معمولا تدوینگران سریال ها بر اساس نگاهی متاثر از کارگردان و نویسنده باید روی این نکته توجه داشته باشند در حالی که گاهی اوقات تهیه کنندگان و سرمایه گذاران آثار نمایشی در پلتفرم ها با بالا بردن زمان هر قسمت و کاهش اطلاعات مورد نیاز مخاطب در هر ایپزود سعی بر کش دادن قصه و افزایش تعداد اپیزودها دارند.
اینکه برخی از نویسندگان امروزه یاد گرفته اند که با آب گرفتن به داستان و کش دادن لحظات مختلف قصه درموقعیت های متفاوت تعداد قسمت ها را افزایش دهند و یا تدوینگران مسئولیت خودشان را در این امر به خوبی و خوشی پیش ببرند یک سوی ماجرا است و اینکه مخاطب باید با دیدن هر قسمت از سریال جدا از تعلیق و فاکتورهای پیگیری در قسمت های آتی از دیدن آن قسمت سیر شود یک سوی دیگر ماجراست.
ما به لحاظ هنری و آرتیستیک باید مخاطب مان را از دیدن سریال در هر قسمت سیر کنیم و به اندازه ای که نیاز دارد در دیدن هر اپیوزد اطلاعات بگیرد یا همراه باداستان و شخصیت ها پیش برود به او متریال بدهیم تا به موقع از پای سریال بلند شود و از این عصبی نشود که چرا سریال بدموقع به پایان رسید یا گاهی بدون هیچ اطلاع رسانی داستانی یا پیشرفت قصه و حتی موقعیتی جذاب از تعریف شخصیت ها سریال را به پایان برسانیم و تماشاگر را گلایه مند کنیم از این که سریال در فلان قسمت کم فروشی کرده است و بدون در نظر گرفتن خواسته مخاطب تنها با نگاه تجاری واقتصادیش کار را به بن بست رسانده است.
از موارد بالا که بگذریم منطقی است که؛
ما در هر قسمت از سریال مخاطب مان را از داستان سیر کنیم .
قاعده بر این مبنا است که در سریال نویسی برای هر قسمت به اندازه کافی اتفاق ، حادثه و قصه طراحی شود.
پرواضح است که باید سریال در هر قسمت ضمن ایجاد تعلیق های مرسوم ، گره گشایی هایی نیز دز خصوص داستان و روند حرکتی شخصیت ها داشته باشد.
منطقی نیست که به واسطه کش دادن قصه تماشاگر را در هر قسمت یک لنگه پا نگاه داریم و تا پایان او را معلق برای شنیدن داستان عصبانی کنیم.
گاهی اوقات سریال ها به لحاظ داستان و رنگ آمیزی شخصیت ها آن قدر پر و پیمان و کامل هستند که تیم تولید نیاز ندارد هر قسمت را نیمه کاره رها کند یا تماشاگر را مدام درانتظار پیشرفت داستان قرار دهد و در نهایت در قسمت پایانی همه چیز را باز کند.
در واقع بایدگفت ضعف قصه و نداشتن موقعیت های دراماتیک به اندازه کافی و البته بی شناسنامه بودن شخصیت ها دست خالی را برای تیم تولید و نویسنده و کارگردان به ارمغان می آورد تا نتوانند به اندازه لازم اطلاعات و مطالب داستان را در قسمت های مختلف تقسیم کنند و به همین دلیل گاهی در دیدن بعضی از سریال ها شاهد این هستیم که مخاطب می گوید این قسمت از فلان سریال هیچ چیز نداشت.
مخاطب مان را از دیدن هر قسمت از سریال سیر کنیم تا با اعتماد پای قسمت های بعدی بنشیند.