طلاق گرفتن هرگز اسان نیست، به ویژه زمانیکه بچه ها در گیر هستند. اگر زندگی زناشویی به یک زندگی نا به سامان تبدیل شده است، بسیاری از والدین بر این باورند که ماندن با هم بخاطر بچه ها میتواند بیشتر از آنکه به نفع آنها باشد به آنها اسیب برساند. در هر صورت، اگر هنوز امیدی به بقای رابطه زناشویی وجود داشته باشد، و هردوی والدین مایل باشند که برای بهبود بخشیدن به رابطه خویش سعی کنند، بچه ها میتوانند از در کنار هم ماندن والدین ، بسیار سود ببرند. والدین باید شرایط منحصر به فرد خویش را در نظر گرفته و مشخص کنند که کدام انتخاب بهترین اثر را برای خانواده خواهد داشت.
طلاق همسران
اگر تنها به خاطر فرزندان تان در کنار یکدیگر زندگی می کنید،در واقع آن ها را در معرض مشاجره و دعوای هر روزه و شاید خشونت بیش از حدی قرار داده اید .یک ازدواج بد مانند یک زخم سرباز است که هیچ گاه بهبود نخواهد یافت
خانواده به عنوان مهم ترین نهاد موجود در هر جامعه در طول تاریخ با آسیب های مختلفی مواجه بوده است که شاید مساله طلاق بزرگ ترین و مهم ترین معضل این نهاد باشد. طلاق درواقع به معنی جدا شدن زن از مرد و رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی است. می توان گفت طلاق واقعه نیست بلکه فرآیندی است که طی سالیان متمادی بین همسران شکل می گیرد و با رسیدن به مرحله حاد ظاهر می شود. شاید بتوان گفت طلاق را ما به دو صورت می بینیم:
که زن و مرد با مراجعه به دادگاه به طور قانونی از هم جدا می شوند و دیگر هیچ تعصبی به یکدیگر ندارند.
در این نوع طلاق زن و مرد زیر یک سقف زندگی می کنند ولی هیچ رابطه احساسی میان آن ها وجود ندارد. فکر می کنید کدام یک از این دو به فرزندان شما آسیب بیشتری می رساند؟
بارها شنیده اید که جدایی والدین زندگی فرزندان را تباه می کند و عامل اصلی تمامی مشکلات روحی و روانی و رفتاری فرزندان به شمار می آید.
تحقیقات بسیار زیادی در مورد تاثیر جدایی والدین بر زندگی فرزندان انجام شده است که اغلب آن ها بدون بررسی علل مشکلات رفتاری یا ذهنی کودکان طلاق، با نگاهی سطحی و ساده، جدایی والدین را عامل تمامی اختلالات رفتاری ذکر کرده و با توجه به این فرضیه اشتباه، مانع جدایی بسیاری از زوج ها شده اند.
ولی آیا زندگی کردن کودک در یک خانه پرتشنج که افراد آن رابطه سرد و بی روحی با یکدیگر دارند، آسیب کمتری به روح و روان او وارد می آورد؟
یک طلاق خوب و مسالمت آمیز از دوام یک زندگی پرتنش بهتر است.
تا پیش از دهه 70 میلادی، اغلب والدین خود را موظف می کردند که برای تامین آرامش و سلامت روانی فرزندان شان حرفی از جدایی به میان نیاورند و باوجود اختلافات و درگیری های بسیار به زندگی زناشویی خود ادامه دهند اما پس از آغاز این دهه، نظریه تازه ای مطرح شد که بر ساختار ذهنی و فکری خانواده ها تاثیر گذاشت. نظریه جدید بر این مبنا بود که زندگی فرزندان در خانواده هایی که پر از تنش و درگیری است اثرات بسیار مخربی بر فکر و روح آن ها دارد، پس جدایی والدین برای این دسته مفیدتر و بهتر است.
اگر تنها به خاطر فرزندان تان در کنار یکدیگر زندگی می کنید،در واقع آن ها را در معرض مشاجره و دعوای هر روزه و شاید خشونت بیش از حدی قرار داده اید که به هیچ وجه برای آن ها آرامش بخش و دوست داشتنی نخواهد بود. چنین موقعیتی می تواند تبعات بسیاری برای کودک شما داشته باشد.
هنگامی که والدین انتخاب می کنند که به خاطر فرزندان خود در کنار یکدیگر بمانند، کودکان مجبور خواهند بود در یک چرخه بی پایان از ناراحتی و کشمکش باقی مانده و با آن شریط بسازند.
یک ازدواج بد مانند یک زخم سرباز است که هیچ گاه بهبود نخواهد یافت و هرچقدر هم که والدین سعی کنند به خاطر بچه ها با هم بسازند به جایی نمی رسند. بنابراین ادامه چنین زندگانی ای نه تنها سودی برای کودک ندارد بلکه او را در معرض آسیب های بسیاری قرار می دهد که آثار آن ها تا همیشه در زندگی او باقی می ماند.بنابراین بهترین شیوه برای در نظر گرفتن آینده کودکان در این شرایط ناگزیر، جدا شدن در آرامش و مدیریت مشترک اداره کودک پس از طلاق است. به این معنی که پدر و مادر بعد از طلاق باید همکاری شان را راجع به مسائل بچه ها ادامه بدهند.
منبع:ساعدنیوز