حسین سلطانمحمدی منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: به نظر من سریال «پایتخت» باید ساخته شود این سریال یک اثر موفق است که به نوعی بازتابی از طبقه متوسط ما در یک اثر نمایشی به حساب میآید چرا که خانوادهای که قصهاش در این سریال روایت میشود خانواده فقیری نیست اما نمیتوان آن را یک خانواده متمول دانست.
سلطانمحمدی خاطرنشان کرد: از فصل اول تا فصل ششم این سریال شاهد تغییراتی در کاراکترها هستیم که از تحولات شتابناک اجتماعی تأثیر گرفته و این تحولات را میتوان منطقی دانست چرا که در جامعه ما نیز دیده میشوند و برای همه ما ملموس است و علاوه بر این بازتاب میتوان از آن نکاتی را نیز دریافت کرد و نقدهایی که به این سریال وارد است بیش از هر چیز مربوط به موقعیتهای لحظهای آن میشود.
این منتقد در ادامه گفت: خانوادهای که در سریال «پایتخت» طراحی شده است هم نماد شهری در آن دیده میشود که کاراکتر هما است و هم نماد روستایی که نقی و ارسطو هستند. در هم آمیختگی زندگی شهری و روستایی در فصلهای مختلف «پایتخت» دیده میشود و همین فصل پایانی که نقی راننده یکی از نمایندگان مجلس است تلاش او برای به دست آوردن ثروت را نشان میدهد که در خانوادههایی مشابه با خانواده او کاملاً منطقی و ملموس است.
او افزود: ما میتوانیم به پرداخت برخی صحنهها انتقاد کنیم که چرا بار عبرتآموزیشان کم است اما ایراد گرفتن به برخی صحنهها مثل سکانس پایانی سریال «پایتخت» که شاید بازسازی سکانسی از یک فیلم مربوط به پیش از انقلاب است چندان منطقی نیست، کسانی که این ایراد را در این سریال پیدا کردهاند بیشتر تحت تأثیر جو رسانهای هستند که سعی دارند ادعا کنند چیزی کشف کردهاند و اولین نفر بودهاند اما همین ادعا چرا باید کل یک سریال محبوب را به نابودی بکشاند؟
سلطانمحمدی تصریح کرد: باید از کسانی که این سکانس را در این سریال دیدهاند بپرسیم خود شما چرا رفتهاید آن فیلم را دیدهاید و شباهت را کشف کردهاید. این نگاهها هیچ مشکلی حل نمیکند و به جای آن باید کاراکترها، قصه، فضاسازی و به طور کل خود اثر را نقد کرد. در سریال «پایتخت» هر فصل نکات جالب توجه و خوبی را شاهد هستیم که به شکل طنز در این سریال بیان میشوند اما آنقدر هیاهو و جنجال به خاطر یک سکانس به راه انداختند که اصلاً فرصتی برای نقد درست آن باقی نماند؛ این انتقادات نه تنها کمکی به جامعه و تلویزیون نمیکند که معضلات بیشتری هم به وجود میآورد.
این منتقد درباره بحث دستمزدها در تولید فصل هفتم سریال «پایتخت» گفت: در هر حرفهای وقتی یک نفر توان حرفهایاش بالا میرود و میتواند کار را با کیفیت و شکل بهتری انجام دهد دستمزد بالاتری درخواست میکند. ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که محسن تنابنده تنها بازیگر این سریال نیست و علاوه بر بازیگری طراح قصه و سرپرست تیم نویسندگان است و دستمزدش مربوط به این کارها هم میشود. وقتی یک نفر توانایی این را دارد که با اثرش توجه مردم کشور را به خود جلب کند و خط قرمزهای تلویزیون را میشناسد و میتواند با کمترین حذفیات اثری با محتوا و جذاب خلق کند چرا نباید از تخصصش بهرهمند شد؟ مگر در تلویزیون ما چند محسن تنابنده وجود دارد که میتواند این کار را بکند؟ چرا باید این افراد را با تصمیمهای شتابزده حذف کنیم؟ تلویزیون باید در واکنشهایش به حواشی شتابزدگی را کنار بگذارد و کمی تحمل داشته باشد.
سلطانمحمدی تصریح کرد: تلویزیون باید از این سریال مراقبت کند و آن را به عنوان یک سرمایه حفظ کند. در همین یک سال اخیر کدام سریال توانسته مخاطبان «پایتخت» را داشته باشد؟ همین سریال «خانه امن» با وجود موضوع و ساختار خوبی که دارد نتوانست به اندازه «پایتخت» نظر مخاطبان را به خود جلب کند و حتی در برخورد با این اثر هم وارد حواشی شدند و به بمبگذاری یک نفر به عنوان هوادار استقلال و چنین مسائلی توجه شد. «پایتخت» تنها سریالی است که به فصل هفتم رسیده و تنها سریالی است که وقتی پخش میشود تمام کشور پای آن مینشینند. باید در مواجهه با این اثر سیاستمدارانه منطقی و سیاستمدارانهتر برخورد کرد.
او در پایان گفت: باید از انتقاداتی که امروز در فضای رسانهای ما به وفور دیده میشود و کارساز نیست فاصله بگیریم، دستمزد محسن تنابنده حقش است و انتقاداتی که گویا از سر حسادت است که این دستمزد به آنها نرسیده است به هیچوجه منطقی نیست. نقد سریال باید به قصه و موقعیت و فضاسازی و مسائلی از این دست باشد، در فصل ششم ایرادی که وجود داشت این بود که ایرادات اخلاقی در پایان نکوهیده نشد و تلویزیون باید این مورد را جدی گرفته و جلوی عادیسازی رفتارهای غلط را بگیرد اما این هم نباید دلیلی باشد برای منهدم کردن یک سریال پر مخاطب