به گزارش ستاره پارسی: تام هنکس، بازیگر و تهیهکننده معتبر هالیوود با اشاره به اینکه آزار جنسی مسألهای گسترده و همهگیر است، میگوید: «...من در یک اتاق این موضوع را با ۴۰زن در میان گذاشتم. درصد زنهایی که تجربه آزار جنسی از سوی آدمهای منحرف بالادستشان داشتند، ۱۰۰ درصد بود. درستش این است که یک فاصله در گفتوگو با چنین زنهایی و موقع گوشدادن به آنها به وجود بیاید. شاید تمام مردها از جمله خودم، باید ساکت بنشینیم و سعی نکنیم این مسأله را توضیح دهیم یا دربارهاش نظر بدهیم. مسلما نباید از آن دفاع یا حتی آن را دنبال کنیم. چون تمام آن ۴۰زنی که در آن اتاق با آنها بودم، نیاز به شنیدهشدن داشتند. ما باید بفهمیم این مسأله چقدر گسترده و همهجانبه است. این جریان باید تغییر پیدا کند. این مسأله قابل توجیه نیست.»
وی توضیح میدهد: «... خیلی از افرادی که در هالیوود موفق میشوند، به خاطر عشقشان به کار بازیگری و فیلمسازی است. هستند افراد زیادی که به خاطر قدرت وارد این عرصه میشوند. آنها که در محل کارشان خشونت و انحراف جنسی دارند، مجرم هستند. ما باید به همه کسانی که قربانی شدهاند، گوش دهیم. به آنها برای حرف زدن با تمام جزئیات تا رسیدن به آرامش، فرصت کامل بدهیم و افرادی که سر قدرت هستند، باید از قوانین جدید یادداشتبرداری کنند و آنها را دنبال کنند...»
بازیگر فیلم «ترمینال» ادامه میدهد: «... من به کلمهای بدتر از منحرف فکر میکنم و به نظرم هیچ واژهای بدتر از این وجود ندارد. به نظر من باید یک کد رفتاری در اتاق ناهارخوری تمام شرکتهای کرهزمین نصب شود و روی آن بنویسند این رفتارهایی است که از شما به عنوان کارمند این کمپانی انتظار میرود...»
تام هنکس، یکی از چند چهره سرشناس است که درباره رسوایی چند سال اخیر سینمای هالیوود اظهارنظر کردهاست. اعترافات کوئنتین تارانتینو که در بسیاری پروژهها با «واینستاین» همکاری داشته، مسائل دیگر رسواییهای جنسی در هالیوود را برملا کرد.
مریل استریپ، آنجلینا جولی، کیت بلانچت، جنیفر لارنس، جورج کلونی، جسیکا چستین، کیت وینسلت، لئوناردو دیکاپریو، شارلیز ترون، الیزا شلسینگر، بندیکت کامبربچ از جمله چهرههایی هستند که تاکنون به جریان رسوایی اخیر سینمای هالیوود واکنش نشان دادهاند. آخرین زنی که در نامهای سرگشاده اعلام کرده چند سال پیش قربانی نیت شوم این تهیهکننده پرنفوذ سینما بوده، لوپیتا نیونگو، بازیگر برنده اسکار «۱۲ سال بردگی» است.
هرم بردگان
زمانی اگر در مورد سیستم و ساختار هالیوود به عنوان هرم بردگان سخن میرفت، بسیاری معترض میشدند که این سخنان مربوط به دوران گذشته است و چنین حرفهایی درباره هالیوود امروز صدق نمیکند اما این یک واقعیت بود که در هالیوود هنرپیشگان، بازیگران، نویسندگان و دیگر عوامل فنی و هنری طی قراردادهایی در خدمت یک کمپانی قرار میگرفتند و دیگر حق نداشتند با کمپانی دیگری همکاری کنند. این امر خصوصا برای بازیگرانی که لزوم ایفای نقش در فیلمهای مختلف و با فیلمسازان متعدد، باعث و سبب رشد بازیگریشان میشد، بیش از هر یک از دیگر عوامل فیلمها، آنها را بسان بردگان استودیوها و کمپانیها درمیآورد. در حالی که خود این بردگان بر دیگر عوامل یک فیلم همچون کارگردانان حاکم بودند و کارگردانها و نویسندگان نیز در خدمت این طبقه قرار داشتند. از همین روی بود که بازیگری همچون کلارک گیبل (همان رت باتلر) در فیلم برباد رفته برای برتری نقش خودش در فیلم، باعث شد برای فیلم چند کارگردان تغییر کند یا همفری بوگارت در فیلم شاهین مالت با شکایت از جان هیوستن جوان به تهیهکنندهاش جک وارنر، او را تهدید کرد دیگر هیچگاه بالای حرفش، سخنی نگوید، وگرنه از استودیو اخراج خواهدشد. همچنین استنلی کوبریک معروف دوران کارگردانی فیلم اسپارتاکوس را از سیاهترین دوران فیلمسازی خود دانست، چرا که در آن فیلم بیش از هر فردی تحت فرمان کرک داگلاس، بازیگر نقش اول فیلم قرار داشتهاست! اما اینک و در قرن بیست و یکم آن هرم بردگان هالیوود طور دیگر خود را نشان میدهد. به گونهای که تهیهکنندگان و صاحبان استودیوها، خود را مالک، صاحب و ارباب بردگان خود از جمله بازیگران دانسته و تحقیرکنندهترین تعرضات را علیه آنها روا میدارند.
نشریه فرانسوی: ما همچنان در قرن نوزدهم زندگی میکنیم!
هفتهنامه فرانسوی «لوبس» اکتبر ۲۰۱۷ به بخشی از این بردگی نوین پرداختهاست. این هفتهنامه معتبر به دنبال اعتراضات فراوان زنان اروپا و آمریکا علیه سیستم فحشای رسمی در هالیوود، در مقالهای با عنوان «سکوت! تجاوز میکنیم» (بر مبنای جمله معروف کارگردانها هنگام آغاز فیلمبرداری که میگویند «سکوت! ضبط میکنیم») به موج حیرتزدگی در هالیوود اشاره میکند که با وجود همه ادعاهای حقوقبشری، اذهان جهانیان، خصوصا آنان که سالها مخاطب فیلمهای هالیوودی بودهاند و امروز نیز بر این باورند که از دوران قرون وسطی فاصله گرفتهایم، در برابر این سؤال جدی قرار دارند که چگونه در قرن بیست و یکم میتواند چنین رویکردهای بردهداری و نژادپرستانهای اتفاق بیفتد آن هم در چنین سطح وسیع و در بزرگترین مرکز سینمایی جهان که بایستی مهد آزادیخواهی و فریاد حقوق شهروندی باشد!
در مطلب هفتهنامه لوبس که ۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ در وبسایت رادیو ملی فرانسهRFI انتشار یافت، آمدهاست: «همچنان که ژولیت بینوش در سریالی نقش یک بازیگر زن را ایفا میکند و وقتی یک میلیونر قصد نزدیک شدن به او را دارد، میگوید که ما دیگر در قرن نوزدهم به سر نمیبریم که بازیگران زن در واقع روسپیان دربار بودند و در پاسخ میشنود که بله، ژولیت عزیز. قطعا ما همچنان در قرن نوزدهم هستیم. یک بازیگر زن هیچوقت نباید به یک مرد قدرتمند نه بگوید!»
هفتهنامه لوبس در ادامه مینویسد: «...این واقعیتی است که گویی در عالم سینما رخ میدهد. هرچند آنچه ژولیت بینوش در سریال «۱۰درصد» اجرا کرد، کاملا تخیلی است... در واقع این صحنه همان چیزی را نشان میدهد که امیل زولا سال ۱۸۸۰ در داستان «نانا» شرح داد. نانا، شخصیت اصلی این رمان که رختشوی بود، بعدها بازیگر شد. او نماینده زنان فاحشهای بود که در دوران امپراتوری دوم فرانسه مقام درخشان و البته آمیخته به رسوایی داشتند...»
این نشریه نتیجه میگیرد: «هرچند به نظر میرسد تصویر زن در جامعه تغییر کرده و دوران نانا گذشته است و زن اجتماعی دیگر به معنای زن فاحشه نیست و هرچند انگار مفاهیمی چون سلطه مردانه و پدرسالاری، نسبت به گذشته بار کمتری دارند، اما انگار از سوی دیگر واقعیتی هم در پشت پرده همچنان وجود دارد که پنهان شدهاست!»
اشاره صریح نشریه معتبر فرانسوی به حضور قوی نگرش بردهدارانه و فاحشهگری قرن نوزدهمی، در اروپا و آمریکای قرن بیست و یکم بهخصوص در کانون هنری و سینمایی آن، اعترافی دیگر است مبنی بر فساد و پوسیدگی همه پایهها و بنیادهایی که همواره نظریهپردازان غرب و به تبع آنها شبهروشنفکران داخلی به عنوان ارکان تمدن و پیشرفت و تجدد از آن یاد کرده و آرمانشهر خود قرار میدادند.
ماجرا از کجا آغاز شد؟
رهبر معظم انقلاب درباره سابقه حجاب و پوشش در غرب در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در ۱۷اسفند ۹۶ در دیدار مداحان اهلبیت (علیهمالسلام) میفرمایند:«... تا آنجا که ما خبر داریم و مطلع هستیم، تا ۱۵۰سال قبل ، البته حجاب به معنای اسلامی در آنجا (غرب) نبود اما ولنگاری، برهنگی و بیبندوباری، مثل امروز در زن غربی وجود نداشت. اینکه این چه سیاستی است که جامعه غربی را به این سمت کشانده و هدفش چیست، جای بحثهای طولانی و مفصل دارد...»
یک تجربه آکادمیک و علمی میگوید، برای یافتن راه درمان، ابتدا باید ریشههای درد را شناخت. اینکه درد از کجا آمده و چگونه آغاز شدهاست. آنچه امروز نیز در جوامع غربی به عنوان یک واقعیت دردناک روح و روان این جوامع را مورد تعرض قرار داده نیز آغاز و شروعی داشتهاست. این شروع و آغاز از چه زمانی و با چه عناصر و عواملی بودهاست؟
واقعیت این است که براساس اسناد و مکتوبات و تصاویر برجای مانده و موجود از تاریخ غرب، روشن است که این بخش از جهان بشریت از آغاز چنین گرفتار فساد و تباهی نبود و حتی غرب جدید نیز در سدههای آغازین، موجودیتش اساسا با چنین سیاهروزیای فاصله بسیار داشت. وقتی نگاهی به عکسها و فیلمهای مربوط به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میاندازیم که میتوانند اسنادی غیرقابل تردید از برهه تاریخی ابتدای شکلگیری ایالات متحده آمریکا باشند، متوجه فاصله بسیار زیاد نحوه پوشش و ارتباط میان زن و مرد نسبت با آنچه امروز در این جامعه وجود دارد، میشویم.
فیلمهایی که نشان میدهد، زنان کاملا از پوشش سرتاپایی برخوردار بوده و حتی بعضا روسری، کلاه یا پوششی هم روی سر خود نهادهاند و در فیلمهای سینمایی هیچگونه رابطه فیزیکی یا نامتعارفی بین زنان و مردان دیده نمیشود؛ یعنی همان روابطی که امروزه بدون هیچگونه توجیه دراماتیک، تصاویرشان در فیلمها به وفور به چشم میخورد.
رهبر معظم انقلاب طی بیاناتی در دیدار دانشجویان دانشگاههای استان یزد به تاریخ ۱۳ دیماه ۸۶ درباره وضعیت اروپا و غرب دو سه قرن پیش به لحاظ حجاب و پوشش فرمودند: «... در گذشته، در قدیم، در همین اروپا تا ۳۰۰-۲۰۰ سال پیش زنهای اعیان و اشراف حجابی روی صورتشان میانداختند؛ در بعضی فیلمهای قدیمی شاید دیدهباشید. یک حجاب میانداختند که چشمها روی آنها نیفتد. این، تکریماست...»