یک سال قبل مرد جوانی به نام آرش به پلیس آگاهی رفت و راننده یک پراید شکایت کرد .
وی گفت: برای انجام کار قصد داشتم به شمال کشور بروم. به همین خاطر در جاده فیروزکوه سوار یک پراید شدم .اما راننده در میان راه تغییر مسیر داد .او به رویم چاقو کشید و با تهدید پولهای نقد و گوشی موبایلم را سرقت کرد .من از او شاکی هستم .
آرش نتواند اطلاعات دیگری از راننده پراید به پلیس ارائه دهد .تلاش برای ردیابی دزد خشن آغاز شده بود تا اینکه پلیس دریافت یک ماه بعد از سرقت گوشی موبایل آرش روشن شده است. ماموران به ردیابی گوشی موبایل پرداختند و یک زن 70ساله را بازداشت کردند .
این زن گفت :گوشی موبایل را چند روز قبل پسرم به عنوان هدیه روز مادر به من داد و من از ماجرای سرقتی بودن آن بی اطلاع هستم.
وقتی
با افشای این ماجرا ساسان به سرقت موبایل اعتراف کرد .
وی گفت: کار درست و حسابی ندارم و بعد از فوت پدرم به ناچار از مادر پیرم نگهداری می کنم .من با مسافرکشی زندگی خودم و مادرم را میگذرانم .نزدیک روز مادر بود و من پولی نداشتم تا برای مادرم هدیه بخرم .به همین خاطر به فکر سرقت افتادم .من گوشی موبایل مسافر جوان را دزدیدم و چند روز بعد آن را به مادرم هدیه دادم. باور کنید من هیچ سابقه کیفری در پرونده ام ندارم به همین خاطر حتی نمی دانستم پلیس به راحتی می تواند از طریق سیم کارت گوشی موبایل ،مرا ردیابی و بازداشت کند.مادرم از ماجرای سرقتی بودن گوشی موبایل اطلاعی ندارد .
آرش وقتی صحبت های پسر جوان را شنید به خاطر مادرش از جرم وی گذشت کرد .با گذشت شاکی خصوصی پرونده برای رسیدگی به شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا از جنبه عمومی جرم به آن رسیدگی شود