سریال سقوط که به دلیل اقدامات ضد نظام حمید فرخ نژاد وارد حواشی شده بود و در خصوص عدم پخش این سریال و مجوز این سریال بحث هایی شده بود روز پنجشنبه در سینما خانگی پخش شد.جزئیات و آنچه درباره سریال سقوط نمیدانید را در ادامه درباره این سریال بخوانید.
سریال سقوط که قبل از پخش با حاشیههایی همراه بود هم اکنون در حال پخش از پلتفرم فیلیمو است، تا به امروز (سه شنبه چهارم بهمن ماه) 3 قسمت از این مجموعه پخش شده است.
آنچه بعد از دیدن این 3 قسمت توجه برانگیز است، نه حاشیههای حضور حمید فرخ نژاد و پخش شدن یا پخش نشدن سریال است و نه موضوع ملتهب سریال (گیر افتادن یک زن ایرانی در میان داعش)، بلکه این همه بی توجهی و ساده انگاری سازندگان در ساخت یک محصول دیداری شنیداری است.
ساترا هم هر چند روز یک بار اطلاعیهای میدهد که سریال سقوط مجوز پخش ندارد و ... ولی از آن طرف هر هفته قسمت جدید آن هم پخش میشود و امروز هم تهیه کننده سریال به ساترا انتقاد کرده است و ... در کل بازی ساترا و سازندگان سقوط شائبه این را به وجود آورده است که انگار این "جنگ زرگری" برای جلب مخاطب بیشتر است.
مجموعهای که تا به حال حدود 200 دقیقه از آن پخش شده که در خوش بینانهترین حالت این 200 دقیقه را می توان در 30 دقیقه به مخاطب ارائه کرد.
اصطلاح «آب بستن» در سریال، از سالها قبل درباره محصولات تلویزیونی به کار رفته و هم چنان به برخی سریال ها اطلاق میشود، دلیل آن هم این است که معیار پرداخت پول به سازندگان سریال زمان آن و بر اساس دقیقه است، گویا در محصولات نمایش خانگی هم همین رویه ادامه دارد والا با هیچ متر و معیاری تا این حد کشدار بودن و تکرار موضوعات و نماهای خنثی قابل پذیرش نیست.
برای مثال در همان شروع قسمت سوم میبینیم که یک انفجاری رخ داده است و شوهر زن در این انفجار مرده است شاید باور کردنی نباشد که نگاه زن به این صحنه 4 دقیقه طول میکشد که هیچ نکتهای غیر از آنچه گفته شد را در خود ندارد و تمام این اتفاق از شروع تا پایان میتوانست نهایتا در 30 ثانیه رخ دهد.
این قضیه از همان قسمت اول سریال کاملا وجود دارد از نوع معرفی شخصیتهای ژاکان و آیسان تا مابقی اتفاقات مانند رفتن به سفر، دعوا در سفر، غذا خوردن در رستوران و دوباره دعوا و ... هر آنچه که به عنوان یک صحنه یا یک سکانس وجود دارد عملا به لحاظ زمانی چند برابر شده است تا جایی که مخاطب داد میزند: «بابا، فهمیدیم دیگه، بسه، خوب بعدش چی و ...».
اما سقوط همچنان کار خود را میکند و با جان کندن و جانکاه جلو میرود، صبور، سنگین، سرگردان و ...
با توجه به این که کارگردان سقوط (سجاد پهلوان زاده) سابقه تدوین دارد و به عنوان تدوینگر محمدحسین مهدویان هم شناخته میشود واقعا این قضیه بیشتر در ذوق میزند که تدوینگری که حال بر کرسی کارگردانی نشسته است محصولی که ساخته تا به این حد به لحاظ تدوینی اشکال دار و شلخته باشد.
مهدویان هم به عنوان مشاور او در این سمت انگار اصلا سریال را ندیده است والا مگر میشود که چنین سریالی را ببینی و بر چنین مشکلاتی چشم ببندی!
یا اینکه همه هم دیده اند و میدانند ولی برای خاطر همان قضیه «آب بستن» چشم هم بر همه چیز بستهاند.
حمید فرخ نژاد در نقش یک نیروی اطلاعاتی امنیتی، به شکل بسیار ساده لوحانهای دو قسمت است با آیسان حرف میزند و هنوز دارد دنبال این میگردد که او کیست؟ آقای نیروی امنیتی یک پرسش ساده همه چیز را حل میکرد اسمت چیه؟ شماره ملیت چیه؟ اسم پدرت چیه؟ و ...
مگر میشه یک مامور اطلاعاتی با زنی ایرانی که در میان داعش گیر افتاده تلفنی حرف بزند و چنین اطلاعات سادهای را از او نپرسد! و بخواهد خودش کشف کند که این کیست که به او زنگ زده است!!!!! از اینجا تا خود موصل باید علامت تعجب گذاشت.
در صحنههایی سریال کمدی ناخواستهای میشود که حتی میتوان گفت توهین به شعور و آگاهی مخاطب است، آن هم مخاطب امروزی که همزمان با تمام جهان سریالهای نتفلیکس، اچ بی او، آمازون و ... را دارد دنبال میکند.
سریالهایی مانند The Last of Us که تا الان 2 قسمت از آن آمده و بر اساس یک بازی ویدئویی خیلی پرطرفدار شاخته شده است. هر هفته مخاطبان داخل ایران منتظر قسمت بعدی آن هستند، وقتی چنین سریالهایی را میبینند و با سقوط مقایسه میکنند واقعا حکم یک نوع بی احترامی به شعور، زمان، هزینه و ... را برایش دارد.
سقوط بسیار ضعیفتر از آچه بود که انتظار میرفت. آنقدر ضعیف که حتی نمی توان گفت در آینده از منظر تخصصی آن را نقد و بررسی خواهیم کرد. به قول معروف : سقوط ماقبل نقد است.