از همان روزهای آغازین اعتراضات که فوت مهسا امینی بهانه خیابانکشی را ایجاد کرد رسانههای معاند با دست گذاشتن بر هویت کردی وی سعی در کشاندن دامنه آشوبها به شهرهای غرب کشور داشتند تا صریحا اعلام کنند در پشتپرده شعار زن، زندگی و آزادی سناریوی تجزیه ایران را طراحی کردهاند. هرچقدر فضا رو به جلو رفت این سناریو وجهه علنیتری پیدا کرد. تجمع برلین جایی بود که جبهه معاندین با برافراشتن 16 پرچم گروههای تجزیهطلب بلندترین گامها را علیه ملت ایران برداشتند. کسانی که با حمایت دولتهای غربی و عربی به بهانه فوت یک نفر نسخه جنگ داخلی را برای ایران پیچیدند تا الان دهها نفر را در نقاط مختلف کشور به شهادت رساندهاند. اگرچه تقریبا همه استانهای کشور با اغتشاشات خیابانی درگیر بودهاند اما شدت این اغتشاشات بهطور خاص در شهرهای سیستانوبلوچستان و مناطق کردنشین غرب کشور بیشتر از همهجا احساس شده است. طی چند روز اخیر خیابانهای شهرهای مهاباد و بوکان رسما به عرصه جنگ خیابانی تبدیل شده است. شدت این اعتراضات در مناطقی با ویژگیهای قومی و مذهبی این واقعیت را نشان میدهد که دستورکار اصلی در وقایع 1401 گشودن دروازههای کشور به روی تجزیهطلبان است. در بعد رسانهای نیز دستورکار اصلی حمایت از جریان تجزیه ایران است. این واقعیت را پیش از این رعنا رحیمپور، خبرنگار یکی از رسانههای لندننشین نیز اعتراف کرده و در یک صوت تلفنی اعتراف میکند که کارفرمایان سعودی ایراناینترنشنال از کارکنان خود خواستهاند که فقط با رهبران احزاب تجزیهطلب گفتوگو کنند. ماهیت تجزیهطلبی این رسانهها البته نیازی به اعتراف کارکنان آنها ندارد؛ چراکه مرور محتوای بازنشرشده توسط آنها در 3 ماه اخیر تمرکز روی بعد قومی و مذهبی اعتراضات را کاملا علنی میکند. این اقدامات تجزیهطلبانه اما برای تکمیل شدن نیاز به یک عامل مکمل دیگر نیز دارد. از بین بردن هویت ملی ایرانیان تکه دیگر پازل تجزیه ایران است.
علیه تیم ملی، علیه ملت ایران
همزمان با تبلیغ تجزیهطلبی، از بین بردن مفهوم ملت ایران دستورکار دیگری است که توسط رسانههای معاند پیگیری میشود. دستور کاری خبرنگار ایراناینترنشنال نیز صراحتا آن را اعلام میکند. جمشید برزگر، خبرنگار پیشین بیبیسی و دویچهوله که اکنون در دستگاه جنگ رسانهای عربستانسعودی علیه ایران یعنی ایراناینترنشنال استخدام شده است رسما در تریبون این شبکه به تمامیتارضی و ملت ایران لعنت میفرستد.
همزمانی اغتشاشات خیابانی با بازیهای جامجهانی باعث شده است جریان رسانهای ضد ایران برای ضربه به مفهوم ملت، تیم ملی را هدف بگیرد.
در چند ماه اخیر کانالهای آشوبطلب مرتبا علیه بازیکنان و کادرفنی تیمملی مطلب منتشر کرده و با راهاندازی کمپین کنارهگیری از جامجهانی سعی در تحت فشار قرار دادن تیم داشتند. اکانتهای وابسته و یا تحتتاثیر این کانال نیز با پیروی از همین مشی به صفحات بازیکنان و کادرفنی تیم ملی هجوم برده و از آنها خواستهاند تا علیه ایران اعلام موضع کنند. بازیکنان کشورمان صرفا به این دلیل که عضوی از تیم ملی هستند بعد از هرگونه اقدامی مورد هجمه قرار میگیرند. این رسانهها تاکنون به بهانههای مختلفی همچون دیدار بازیکنان با رئیسجمهور و یا عکس گرفتنشان در حاشیه برگزاری مسابقات جامجهانی بازیکنان تیم ملی را به باد انتقاد و فحاشی گرفتهاند.
جنگ تیم ملی با رقبا و ستون پنجم
جامجهانی همواره برای ایران یادآور غرور ملی بوده؛ چه آن زمانی که ضربه سر تماشایی حمید استیلی باعث شد تیم ملی از سیاسیترین مسابقه خود برنده بیرون بیاید و چه آن زمانی که شوت کاتدار لئو مسی رویای تساوی با آرژانتین را بر باد داد. آرژانتینی که حتی آلمان قهرمان هم بهسختی و در وقتهای اضافه بازی فینال توانست آن را شکست دهد. اگرچه نمایش غرورآفرین بازیکنان ایران در جامجهانیهای 1998 و 2018 درنهایت نتوانست به صعود ایران از گروه خود بینجامد اما نمایش اتحاد و همدلی بازیکنان باعث شد درنهایت مردم خاطرات خوبی را در ذهن بسپارند و از تیم خود رضایت داشته باشند. تصاویر اتحاد بازیکنان ایران برای دفاع از دروازه در بازی اسپانیا حتی در فضای جهانی نیز بازنشر شد و مورد استقبال قرار گرفت. یکی از کاربران خارجی در توییتر خود در تشویق روحیه بازیکنان نوشت: «بازیکنان ایران جوری از دروازه خود دفاع میکنند که انگار دارند از کشورشان دفاع میکنند.» حال دستگاه رسانهای معاندان برای از بین بردن این اتحاد ملی یکی از مهمترین نمادهای آن یعنی تیم ملی را هدف گرفته است. بیبیسی و ایراناینترنشنال با هدف تحتفشار قرار دادن بازیکنان ایران حتی در هتل تیم ملی برای خبرنگارانشان جا رزرو کرده بودند اما نهایتا اظهارات وزیر اطلاعات باعث شد این رسانهها از ترس واکنش ایران خبرنگاران خود را به قطر نفرستند. بعد از آنکه سیداسماعیل خطیب ایراناینترنشنال و کارکنان آن را تروریست خواند و وعده برخورد با آنها را داد رسانههای لندننشین که همواره تحریم علیه ایران را تبلیغ میکنند ناچار به تحریم خود شده و بلیت سفرشان را باطل کردند. این اتفاق درحالی رخ داد که همین رسانهها تا چند روز قبل تحریمهای ایران علیه شخصیتهای غربی را ناکارآمد توصیف میکردند و حتی مورد تمسخر قرار میدادند. این تنها شکست راهبرد فشار علیه تیم نبود. در مواردی که خبرنگاران ضدایرانی با هدف حاشیهسازی برای بازیکنان و کادرفنی در نشستهای خبری سوالات غیرفنی و سیاسی مطرح میکردند با واکنش صریح بازیکنان و سرمربی تیم مواجه شدند. کارلوس کیروش در مواجهه با سوال خبرنگار شبکه اسکای درباره وضعیت سیاسی ایران گفت: «چقدر به من پول میدهید تا به این سوال پاسخ بدهم؟» و به این شکل پاسخی به آن نداد. این خبرنگار درحالیکه میکروفن در اختیار خبرنگار دیگری بود به سوالهای سیاسی خود ادامه داد و در سوالی توهینآمیز به کیروش گفت: «سرمربیگری تیم کشوری که حقوق زنان در آن رعایت نمیشود چه منفعتی برای شما دارد؟» کیروش در واکنش به این صحبتها گفت: «شما که خبرنگار یک کمپانی خبری خصوصی هستید چه مبلغی برای این سوال دریافت میکنید؟ لطفا حرف یا اقدامی را که من نکردهام به من منتسب نکنید.» پس از این صحبتها و با اتمام نشست خبری، کیروش خطاب به این خبرنگار گفت: به حرفهای من فکر کنید! راستی از کشور خودتان چه خبر؟»
همچنین علیرضا جهانبخش در پاسخ به سوال شیطنتآمیز خبرنگاری مبنیبر شادی نکردن احتمالی بازیکنان ایران پس از گلزنی، گفت: «فکر میکنم شما خبرنگار رسانه انگلیسی هستید و اگر همگروه نبودیم این سوال را مطرح نمیکردید.» کاپیتان تیم ایران گفت: «از بچگی عاشق پیراهن تیم ملی بوده و هستیم. هدف و تمرکز ما روی تیم ملی است.»
رفتارهای سیاسی خبرنگاران ضدایرانی حتی واکنش رئیس فدراسیون جهانی فوتبال را نیز برانگیخت. اینفانتینو در نشست خبری در آستانه شروع رقابتهای جامجهانی ۲۰۲۲ قطر در پاسخ به سوال یک خبرنگار درباره مسائل مربوط به ایران و اینکه چرا به ایران اجازه داده شده در جامجهانی بازی کند و ایران را از جامجهانی کنار نگذاشتهاند، گفت: «مگر دو حکومت و دو ایدئولوژی قرار است در جامجهانی با هم بازی کنن؟ بازی بین دو تیم فوتبال است. اگر شما جنگجهانی میخواهید، بروید جنگجهانی اما این یک تورنمنت فوتبال است.»
جریان رسانهای معاند که راهبرد ضدایرانی خود را در عرصه جهانی شکستخورده میبیند، اکنون با هدف تخریب روحیه بازیکنان و جلوگیری از شکلگیری شادی و نشاط ملی بازیکنان تیم ملی را مورد هجمه قرار داده و حضور در جامجهانی را بیاهمیت جلوه میدهد. این جوسازی باعث شده برخی چهرهها و رسانههای داخلی نیز تحتتاثیر قرار گیرند و همچون ستون پنجم رقبای ایران بازیکنان تیم ملی را مورد انتقاد قرار دهند. انتقاد نابجایی که نهتنها بازیکنان تیم ملی، بلکه مفهوم اتحاد ملی و تمامیت ارضی کشور را هدف گرفته است.
تلاش برای تبدیل شادی ملت به عزا
در چند روز اخیر شاهد بودیم که طراحان کمپین اعتصاب سراسری وقتی تبلیغات خود علیه اقتصاد کشور را شکست خورده دیدند رو به اعتصاب اجباری آورده و با تهدید کسبه سعی در تعطیلی بازار داشتند تا بتوانند تصاویر کرکرههای به زور پایین کشیده شده را بهعنوان اعتصاب سراسری در فضای مجازی ضریب بدهند. درنهایت نیز خشم از شکست این کمپین باعث شد تا تروریستها در بازار ایذه به روی مردم اسلحه گشوده تا بلکه با اهرم ترس بتوانند زندگی مردم را مختل کنند. حال همین سناریو قرار است برای مفهوم ملت اتفاق بیفتد. رسانههای خارجنشین که راهبرد حمله به تیم ملی را شکست خورده میبینند در گام بعدی قصد دارند از فرصت شلوغی خیابانها در جامجهانی بهره برده و شادی عمومی مردم را به عزا تبدیل کنند. به همین دلیل نیز فراخوانهایی را برای اغتشاشات خیابانی در ایام جامجهانی منتشر میکنند. در یکی از این فراخوانها که در یکی از کانالهای تلگرامی آشوب منتشر شده است اعلام شده با هر سوت پایان به خیابان میآییم. جالب اینجاست که در همین فراخوان آمده است: «تجمع و شادی برای یک رخداد ورزشی امری معمولی و دارای مشروعیت است.» این کانال توضیح داده است که این شورش خیابانی در پوشش تجمع و شادی برای یک رخداد ورزشی است. این سوال وجود دارد که چگونه اغتشاشگران حضور در خیابانها را برای سلب امنیت مردم مشروع میدانند اما فعالیت بازار را نه. چگونه است که خودشان اعتراف میکنند شادی برای یک رخداد ورزشی مشروع است اما بازیکنان به خاطر عکس گرفتن با لبخند شایسته فحاشی؟
جواب واضح است. از نظر اغتشاشگران تجمعی دارای مشروعیت است که بتواند تمامیت ارضی کشور را به چالش کشیده و ایران را یک گام به پرتگاه تجزیه نزدیکتر کند. در این دیدگاه که تجزیه ایران را هدف قرار داده نهتنها اغتشاش خیابانی و سلب آرامش مردم مشروعیت دارد بلکه ریختن خون کودکان بیگناه نیز ایرادی ندارد.
برخورد با قیچی به دستانی که رشتههای دروازه اتحاد را هدف گرفتهاند
در التهابات و ناآرامیهای اخیر، چهرههای بسیاری خواسته یا ناخواسته بر موج ضدملی سوار شدند که اگر بعدها به رفتار یا کنش خود نگاه کنند، شاید پشیمان شوند که در برههای که همه هجمهها علیه ایران است، موضعی بر ضدایران گرفتهاند. در این میان علی کریمی یکی از همین چهرههاست که از ابتدای التهابات در شهریورماه امسال با کنشگری مجازی خود التهابات را چندبرابر کرد. برای نمونه او فراخوان شورش در مهاباد را درحالی منتشر کرده است که ناامنیهای این شهر شکل جنگ شهری به خود گرفته و امنیت مردم را سلب کرده است. این فراخوان درحالی بازنشر شده که گروههای تجزیهطلب کردی پشت مرزهای کشور به طمع خاک کشورمان نشستهاند.
به غیر از علی کریمی، دیگر چهرههای شاخص فوتبالی چون یحیی گلمحمدی نیز چنین مواضعی گرفتند. بهغیر از چهرههای فوتبالی، سلبریتیهای همیشه درمیانی که نام دکتر را بدون فهم دکترا یدک میکشند، همچون حسن عباسی از فوتبالیها فراتر رفته و ملیت و ایرانیت را بدون فهمی از این دو واژه نشانه رفتند. حسن عباسی در توییتی جمعه شب نوشته بود: «متولی این فتنه سلبریتیهای ملعون فوتبال و سینما هستند. این اغتشاشات فقط در برخورد با این عوامل صهیونیستی جمع میشود.»
عباسی در این توییت مدعی است تنها فوتبالیها و سینماییها عوامل اغتشاشات هستند، درحالیکه او خود با این توییت بر آتش اغتشاشات میدمد. چه عباسی چه دیگر چهرههایی که خواسته یا ناخواسته، فهمیده یا نفهمیده در کنشگری مجازی خود در پازل ضدملت و ضدایران نقش داشتند، از کنشگری مجازی اطلاع چندانی نداشته و نمیدانند همین توییتهای ساده، در کف خیابان چه هزینههایی را به ملت تحمیل میکند. تجدیدنظر در نحوه کنشگری حداقل بار هزینهها روی دوش ملت و ایران را کمتر میکند. اتفاقات کف میدان به نحوی درحال پیشروی علیه کشور است که دیگر توییتها و استوریهای روزمره یک محتوای ساده محسوب نمیشود. هر کلمهای که در حمایت از اغتشاشات بازنشر شده چون گلولهای عمل میکند که به سمت نیروهای حافظ تمامیت ارضی شلیک شده و هر توییتی که با هدف به حاشیه بردن تمرکز بازیکنان تیم ملی از میدان مسابقه زده میشود به شوتی به سمت دروازه ایران تبدیل میشود. شوتی که تور دروازه تیم ملی و رشتههای اتحاد ملی را با هم پاره میکند و گریزی جز برخورد قاطع با منتشرکننده آن نمیگذارد.