بهار کاتوزی از همکاری با سروش صحت گفت:خودم را بازیگر تمام وقت نمیدانم
به مخاطب پیشنهاد میکنم خود را به جهان «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» بسپارد
بازیگری برایم پُر از لذت است
تلویزیون از شکل رسانه ملی و عمومی برای مردم خارج شده
«من خود را بازیگر تماموقت نمیدانم. این یک انتخاب است که از گذشته آن را دنبال کردم و بسیار از آن راضی هستم. در حقیقت به دلیل روحیاتی که دارم، این مدل زندگی به من بیشتر میآید. نوشتن برایم مساله مهمی است اگرچه تنها به قلم زدن منجر نمیشود بلکه شامل تدریس، پژوهش و همه این موارد میشود که بخش عمدهای از زندگی من را به خود اختصاص میدهد. آنچه در ابتدا خواندید صحبتهای بهار کاتوزی بازیگر سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» است.؛ هنرمندی که فعالیت حرفهای خود را از سال 84 با تئاتر آغاز کرد و پس از آن وارد عرصه سینما و سپس تلویزیون شد. جدیدترین ساخته سروش صحت، دومین همکاری کاتوزی با این کارگردان پس از سینمایی «جهان با من برقص» محسوب میشود؛ همکاری که به گفته این هنرمند جوان جالب و زیبا و برپایه صداقت است. در ادامه گفتگوی ما با این بازیگر را میخوانید.
«مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» دومین اثری است که با سروش صحت همکاری میکنید. چه عواملی شما را به حضور در این سریال مجاب کرد؟
این سریال تجربه دوم من با سروش صحت محسوب میشود. تجربه کار قبلی با ایشان آنقدر خوب بود و اطمینان مرا نسبت به همه چیز جلب کرد که باعث شد پیشنهاد حضور در تازهترین سریال ایشان را بپذیرم. همچنین سروش صحت هر بار ثابت کرده است که در به تصویر کشیدن جهان خود، پیشنهادات جالب و جدیدی ارایه میدهد، همین مساله باعث شد که مشتاق شوم کار دیگری را با ایشان تجربه کنم. یکی دیگر از دلایلی که باعث شد در «مگه تموم عمر چندتا بهاره» بازی کنم، این است که منِ فارغ از هر چیز میدانم نتیجه کار، امتیاز رو به بالایی خواهد داشت. در حقیقت همیشه این هیجان را دارم از فرصتی که ایشان برای بازی در اختیارم بگذارد، بهره ببرم.
«مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» چندمین اثر شما در شبکه نمایش خانگی است؟
این اثر اولین کار من در شبکه نمایش خانگی است. قبل از آن دو پیشنهاد دیگر نیز داشتم اما جالب، فوقالعاده و یا هیجانانگیز نبودند در نتیجه دیرتر وارد حوزه نمایش خانگی شدم.
با نگاه به کارنامه کاری شما میتوان دریافت که بازیگری گزیدهکار هستید. دلیل این اتفاق چیست؟
در ذهنم کیفیتی را مدنظر قرار دادم و تلاش میکنم در کارهایی باشم که در حد توانم به حداقل کیفیتی که برای خود تعریف و مرزی که ترسیم کردم، داشته باشد. متاسفانه شمار این کارها زیاد نیست و شاید مواقعی هم پیشنهادش سختتر به سمت من میآید. در نتیجه من صرفا تابع کیفیت کارهایی بودم که به من پیشنهاد شد.
فعالیت شما تنها به عرصه بازیگری محدود نمیشود بلکه در حوزه نویسندگی نیز دستی بر آتش دارید. بیشتر به بازیگری علاقهمند هستید یا نوشتن؟
- من خود را بازیگر تماموقت نمیدانم. این یک انتخاب است که از گذشته آن را دنبال کردم و بسیار از آن راضی هستم. در حقیقت به دلیل روحیاتی که دارم، این مدل زندگی به من بیشتر میآید. نوشتن برایم مساله مهمی است اگرچه تنها به قلم زدن منجر نمیشود بلکه شامل تدریس، پژوهش و همه این موارد میشود که بخش عمدهای از زندگی من را به خود اختصاص میدهد.
آیا این تخصص شما هنگامی که مشغول بازی در اثر سینمایی یا سریال هستید، باعث میشود مشورتهایی به نویسندگان دهید؟ چه قدر از این اتفاق استقبال میکنند؟
به طور معمول وقتی بازیگری وارد پروژهای میشود، درباره نقش خود با کارگردان و نویسنده صحبت و آن را بالا و پایین میکند. اما اگر در پروژهای از من خواسته شود که دخالت بیشتری داشته باشم، قطعا با کمال میل در خدمتشان هستم. در حقیقت این مساله به هنرمندانی که با آنها سروکار دارم، باز میگردد؛ برخی کاملا آغوششان به روی نظرخواهی باز است اما برخی دیگر تمایل ندارند که یک نفر در حیطه کارشان ورود کند. در نتیجه با توجه به اینکه با کدام یک از افراد کار کنم، مشورت میدهم. اگرچه با کمال میل و اشتیاق اگر کاری از من بربیاید انجام میدهم و کنار گروه میایستم.
اینکه بازیگری فعالیت خود را از عرصه تئاتر آغاز کند چه تفاوتی با هنرمندی دارد که از حوزه سینما و یا تلویزیون فعالیت حرفه ای خود را رقم زده است؟
این مساله سالهاست محل مناقشه و جدال است، حداقل در آن زمان که تئاتر طفلک ما وجود داشت و نفس میکشید. سالهای گذشته منتقد شرایط بودیم و نمیدانستیم قرارست زندگی آن قدر به ما سخت بگیرد که هرچه قبلا به آن نقد داشتیم، تبدیل به چیزی شود که شکل آرزو و رویا پیدا کند. عمیقا ابراز تاسف می کنم از اینکه تئاتر، این مجموعه شریف، نازنین و خردمند، همیشه در فشار است و متاسفانه هیچ زمان نگاه درستی به آن وجود نداشته به گونهای که حتی اگر لازم باشد پایشان را روی گلویش میگذارند و فشار میدهند.
خانواده اول هنری من تئاتر است و تا ابد همین میماند اما به طور کلی درباره بازیگری نمیتوان خط دقیق و روشنی مشخص کرد که هنرمندی که برآمده از دل تئاتر است، حتما تواناتر است. در هیچ جای دنیا اینگونه نیست اما میتوان گفت راهکاری مناسب و یکی از راهحلهای خوب است. در تئاتر ما با بازیگر در معنای خیلی خیلی محض کلمه طرفیم که باید خود را با تمام اعضا و جوارح روی صحنه پیدا کند و موارد مختلف را بنیادیتر یاد بگیرد که شاید اگر از همان ابتدا کارش را با تصویر شروع کند الزاما مجبور نباشد اینگونه عمل کند. در بازیگری تئاتر، یک هنرمند متکی به تمرین است که در بازی تصویر این کمتر دیده میشود. اینها عواملی است که بازیگر انگار کمی استخواندارتر برای بازیگری تربیت شود. یعنی کمی عریانتر و سختتر بازیگری را به شکل محض پیدا کند. اگرچه منکر این مساله نمیشوم که تئاتر تنها حوزهای نیست که یک نفر میتواند وارد عرصه بازیگری شود بلکه حوزههای متعددی وجود دارد و تئاتر فقط یکی از آنهاست.
برای انتخاب نقشهایتان با توجه به گزیده کار بودن، چه معیارهایی را مدنظر قرار میدهید؟
کارکرد نقش در کل فیلمنامه و اینکه چه میزان تاثیرگذار است. برای من کوتاه یا بلند بودن نقش مساله نیست چراکه بازیگری را نه به عنوان شغل روتینی که خود را وادار کنم سرکار باشم بلکه به عنوان شغلی که برایم پُر از لذت است، برگزیدم. در حقیقت برایم مهم است که یک نقش چه قدر به من اجازه بازی میدهد تا چیزی را که تجربه نکردم، تجربه کنم.
بپردازیم به تازهترین اثر سروش صحت، از همکاری با ایشان برایمان بگویید و اینکه چه قدر به عنوان کارگردان با بازیگران اثرش تعامل دارد و دست آنها را برای خلاقیت و اجرای ایدههایشان باز میگذارد؟
سروش صحت مدل جالب و خاص خود را دارد. یک عده وقتی با من حرف میزنند و مدل کاری ایشان را برایشان میگویم، تعجب و تصور میکنند که ایشان بر پایه بداهه کار میکند در صورتی که اینگونه نیست. سروش صحت دقیقا میداند از کارش چه میخواهد و در ذهنش همه چیز بسته شده است. در حقیقت این اشراف مولف به کار برای بازیگر یک نقطه مثبت است. به طبع در چنین شرایطی برخلاف تصور عدهای بازیگر خیلی جای بداههپردازی آزاد ندارد.
از سوی دیگر سروش صحت اساسا بسیار زیاد به تمرین معتقد است. ایشان به بازیگر خود میگوید که هرکاری می خواهد در پلان اصلی انجام دهد، در تمرین آن را اجرا کند تا ببیند. از نظر من این کار، حرفهای و درست است چراکه در سینما و تئاتر قرار نیست همدیگر را شگفتزده کنیم بلکه قرار است روی اصولی که چیدهایم، دقیق و درست پیش برویم، بده بستان کنیم و آنچه را که نهایی است جلوی دوربین ارایه دهیم.
همیشه فانتزیهایی در آثار سروش صحت دیده میشود که مختص خود ایشان است. این برای بازیگر تا چه اندازه ملموس و قابل همراهی است؟
سروش صحت به این مساله واقف است که دست به انتخاب زده، یعنی به عنوان کارگردان پذیرفته است که بخشی از مخاطبان با اثر همراه میشوند و بخشی همراهی نمیکنند. ناگفته نماند که این هنرمند نیز مانند هر آرتیست دیگری از استقبال زیاد مخاطبان خوشحال میشود اما در عین حال و به اعتقاد من مولفی نیست که به خاطر میل مخاطب تغییر ایجاد کند. بلکه آن چیزی را که باور دارد و سلیقهاش است، میسازد. ممکن است برای ما به عنوان بازیگر نیز لحظاتی این سوال پیش بیاید که چرا این رفتار و یا کار را میکند. اگرچه کسی که قبلا با سروش صحت کار کرده باشد، به اصطلاح مدل ایشان دستش آمده است و فانتزیهایش را درک میکند و دوست دارد. منِ بازیگر از آنجا که اعتماد کامل دارم، مطابق میل او پیش میروم و آنچه را که فکر میکنم درست است به بهترین شکل اجرا میکنم.
یکی از ویژگیهای سروش صحت این است که معمولا در سریالهایش بازیگران تئاتری ناشناخته اما بااستعداد و توانمندی را به مخاطبان و جامعه هنری معرفی میکند. نظر شما درباره این اتفاق چیست؟
بله. ایشان در اکثر آثارش این کار را کرده است و اساسا دوست دارد چهره جدید معرفی کند. در حال حاضر از میان بازیگران و سوپراستار بسیار خوب ما در تصویر به راحتی میتوان اسامی را نام برد که سروش صحت آنها را به حق معرفی کرده است. اگرچه این توانایی در وجود خود آنها بوده است اما این هنرمند هوشمندی به خرج داده و موقعیتی را ایجاد کرده است تا بیشتر دیده شوند.
این اثر کمدی چه تفاوتی با دیگر آثار کمدی که مخاطب عام با آن همراه میشود و در ذهنش نقش بسته است، دارد؟
شاید نباید لفظ مخاطب عام را به کار برد چراکه اساسا مخاطب فرق محصول خوب و بد را میفهمد، مهم این است که تولیدکنندگان چه چیزی ارایه میدهند. حتی اگر تصور میکنیم که سلیقه مخاطب دچار افتی شده و یا اقبال به کارهایی خاص دارد، باید فکر کنیم آیا محصولی برایش تولید کردهایم که اقبالش به این سمت برود؟ به نظر میرسد نیاز فرهنگی جامعه را سازندگان آثار تعریف میکنند، البته دیگر این تعیینکنندگی سازنده تابع شرایط و اما و اگرهای بسیار از جمله سانسور و... است که در نوع خود چالش محسوب میشود. از سوی دیگر ساختن کار کمدی در ایران چالشی پیچیده و اساسا محصول فرهنگی تولید کردن کار دشواری است چون همواره خط قرمزهایی وجود دارد که لغزنده هستند و بسته به سلایق ممکن است بالا و پایین شود. این مساله کار را هر روز دشواتر میکند.
در دنیای تصویری سروش صحت زندگی از جنس دیگری در جریان است؛ فانتزی، مهربانانه، اغراقشده و در عین حال آسان. شخصیتها همدیگر را تحمل نمیکنند بلکه حتی با وجود چالشهایشان در یک همزیستی آرام و مسالمتآمیز در کنار هم اوقات سپری میکنند. امروزه چه قدر در آثار هنری نیازمند به تصویر کشیدن این جنس از زندگی هستیم؟
ما نیاز به عرضه همه مدل دنیایی در عرصه هنر داریم و نباید فراموش کنیم که هر دنیایی مخاطبان خود را پیدا میکند. دنیای سروش صحت و دنیای هر مولف دیگری که میتوان درباره آن حرف زد، مانند دنیای داریوش مهرجویی، اصغر فرهادی و... یکسری مولفهها و ویژگیهایی دارند. این مساله در خارج از ایران هم صادق است. اساسا جذابیت هنر این است که ما انواع جهانها را با تصاویر متفاوت از زاویه دید هنرمندان میبینیم و با او همراه شویم تا متوجه شویم که زندگی میتواند چه رنگی داشته باشد. همانگونه که نویسندگان هم این کار را انجام میدهند تا ما جهان را به انواع مختلف کشف و تجربه کنیم. به همین دلیل فضای هنر هیچ زمان تنگ و محدود نمیشود چون هر هنرمندی که اضافه شود، یک گفتمان جدیدی به جهان ارایه میکند.
جنس جهان سروش صحت که تابعی از جنس جهان ذهنی خودش است و البته که نقش ایمان صفایی را باید در نظر گرفت چون سالهاست با هم مینویسند و یک زوج موفق هنری هستند، از نظر من جالب و زیباست، صداقت بسیار زیادی دارد و دقیقا معادل همان چیزی است که سروش صحت بدان باور دارد و میاندیشد.
اگر بخواهید از مخاطب دعوت کنید که این سریال را تماشا کند، میگویید به چه دلیل؟
من از مخاطب دعوت میکنم با شخصیتهای قصه همراه شود و آن قضاوتگری و شیوههای مرسومی را که عادت کرده است در کمدی و فانتزی به طور طبیعی ببیند، کنار بگذارد. شاید بتوان گفت ما ایرانیها این عادت را داریم که اگر اثری در چارچوب همیشگی نیست، آن را نبینیم چراکه شاید حوصله نداریم به ناشناختهها و تجربیات جدید تن بدهیم. البته که بحث سلیقه نیز مطرح است و به زور نمیتوان آن را در افراد تغییر داد. اما من میگویم خودمان را به جهان اثر بسپاریم و با آن همراه شویم و کشف کنیم. از آنجاکه اثر نامتعارف است، کمی کشف و شهود دشوار است اما از مخاطب میخواهم فرصت آن را به خود بدهند.
در پایان برایمان بگویید که دلیل روی آوردن بازیگران به شبکه نمایش خانگی و حضور در آثار ویژه پلتفرمها چیست؟
من معتقدم تلویزیون از شکل رسانه ملی و عمومی برای مردم خارج شده است چراکه تبدیل به رسانهای برای آدمهایی شده است که متر و معیار را میپذیرند. همین ماجرا کار را برای بازیگر سخت میکند یعنی یک هنرمند وقتی در تلویزیون باید هزار ممیزی را رعایت کند و در شبکه نمایش خانگی 10 ممیزی، ترجیح میدهد در آثار ویژه پلتفرمها حضور پیدا کند. از یک زمان به بعد تلویزیون از دست گروهی از هنرمندان خارج شد، البته نه اینکه آنها نخواستند کار کنند بلکه شرایط به سمتی رفت که نتوانستند کار کنند و عرصه برایشان تنگ شد. از سوی دیگر کار در سینما هم سختیهای خودش را دارد و یک بازیگر در ایدهآلترین حالت ممکن مگر در سال در چند اثر سینمایی میتواند حضور داشته باشد چون تعداد آثار تولید شده و فرصتها کمتر است. پس انتخاب مناسب در این شرایط حضور در شبکه نمایش خانگی است.