نذر کردن و نذری دادن هنگام واردشدن بلا یا مصیبت یا رفع مشکلات و گرفتن حاجات اهمیت زیادی دارد و در سینما هم بارها روی آن تاکید شده است. معمولا نذری دادن در سینما، به عنوان نماد و نشانه ای از استمداد یا سپاس، مورد استفاده قرار می گیرد. علاوه بر فیلم هایی که در آنها سکانس های نذری پزان وجود دارد، فیلم های مختلفی هم با موضوع نذر ساخته شده. این نذرها لزوما غذا و خوراکی نیستند. مثلا داستان فیلم «به خاطر هانیه» به کارگردانی کیومرث پوراحمد درباره نذر دمام شب دهم محرم است. ناخدا نذر می کند که شب دهم محرم تا صبح دمام بزند تا هانیه شفا پیدا کند. فیلم «قدمگاه» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور هم درباره نذری ده ساله است. پسری جوان که از کودکی یتیم بوده و در خانه اهالی محله بزرگ شده، نذر کرده که ده سال پیاپی، شب و روز نیمه شعبان، از روستای خودشان خارج شود و در امامزاده ای خارج از شهر معتکف شود.
در این پرونده صرفا فیلمهایی در نظر گرفته شده که نذریپزان در آنها اهمیت ویژهای دارد. تعداد فیلم های سینمایی با سکانسی برای نذریپزان خیلی بیشتر از اینهاست اما این ۹ فیلم، نسبت به سایرین، بیشتر در ذهنها ماندگار است.
یکی از سکانسهای ماندگار فیلم هامون، هیات عزاداری محرم و سردرگمی حمید هامون در دوران کودکی، میان دیگهای غذاست. هامون، روشنفکریست که در دورهای از زندگی دچار از خود بیگانگی و بحران هویت شده. او با گذشتهای سنتی، ناگاه از سنتهای خود به مدرنیسم پرتاب شده و این شکاف عظیم، او را دچار تضاد عجیبی کرده است. حالا هر کاری میکند نمیتواند از این تضاد رهایی پیدا کند. او خاظرات کودکیاش را زیر و رو میکند و به جایی میرسد که در هیات عزاداری محرم، یک ظرف قند به دست گرفته و در میان دیگهای نذری پزان به دنبال علی عابدینی، دوست قدیمیاش میگردد و از دیدن گوسفند قربانی شده میترسد. حالا گویا خودش قربانی این ورطه است و سکانس عزاداری محرم، در واقع نشانگر ریشه اعتقادی اوست.