به گزارش ستاره پاسی؛ پایتخت ۶ نام فصل ششم از مجموعه تلویزیونی پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم، با طراحی و بازی محسن تنابنده است که در ۱۵ قسمت در نوروز ۱۳۹۹ از شبکه یک و شبکه تماشا پخش میشود.قصه سریال «پایتخت ۶» با فوت بابا پنجعلی آغاز میگردد و روح پنجعلی در سریال حضور دارد و اعضای بدن او اهدا میگردد.در پایتخت ۶ بهبود فریبا پس از سالها به ایران بازمیگردد اما ماجراهایی برایش پیش میآید که فهیمه را از شوهرش دلسرد میکند. بهتاش که در فصل ۵ بیکار و آس و پاس بود حالا دروازهبان باشگاه فوتبال نساجی مازندران شدهاست و سیاسی شدن نقی معمولی شخصیت اصلی قصه یکی از دیگر جذابیتهای سریال است.
سریال پایتخت از روز اول نوروز روی آنتن شبکه یک سیما رفته است . سریالی که بی شک پرمخاطب ترین سریال دهه اخیر تلویزیون است. به همین دلیل مخاطب دوست دارد نسخه اصلی را ببیند بدون سانسور و کم و کاست. اما گویا در همین چند قسمت سانسورهای متعددی رخ داده که اعتراض بازیگران این سریال را درپی داشته است. در پرشین وی ماجرای سانسور سریال پایتخت را ببینید
اعتراض اینستاگرامی به سانسور سریال پایتخت
احمد مهرانفر و بهرام افشاری، بازیگران سریال پایتخت به سانسورهای بیش از حد این سریال توسط صدا و سیما اعتراض کردند.
ماجرای سانسور سریال پایتخت
اعتراض به سانسور سریال پایتخت
بد نیست درباره پایتخت ۶بیشتر بدانید
برخی در فضای مجازی نوشتهاند که در این فصل ششم بی احترامی به بزرگترها بسیار مشهود است و از این قضیه شاکی هستند باید به آنها گفت کمی صبر کنید مطمئن باشید دوباره همه چیز به روال خود بر میگردد، پایتخت این گونه است، میشکند اما دوباره میسازد.
جدال اصلی پایتخت جدال بین خانواده و مناسبات سنتی آن با اتفاقات امروزه و تغییرات جهان معاصر است. اگرچه جهان به سرعت در حال تغییر است اما پایتختیها سعی دارند همراه با این تحولات حرمتها را هم حفظ کنند، بزرگ و کوچکی رعایت کنند، خانواده همچنان خانواده بماند. کدام یک از ما دوست نداریم؟
سانسور پایتخت
بر روال فصلهای گذشته همیشه در پایتخت یک سفر رویایی یا موقعیتی تخیلی وجود دارد مانند (سفر به سوریه و درگیر شدن در وسط جنگ داعش در فصل گذشته، یا سفر به تهران و آمدن نامزد چینی ارسطو در فصل سوم و…) حال باید دید سفر و موقعیت خاص فصل ششم چیست؟
غالبا دیالوگها و تکیه کلامهایی از شخصیتهای پایتخت به فرهنگ عامه مردم راه یافته است مانند: فدایی داری/ مگه داریم، مگه میشه؟/ حساس نشو، حساس نشو/ آخ، آخ، آخ، آخ/ ناهار نخوردمه/ ای خِدا/ وله کن و… باید دید این فصل چه دیالوگی در آستین دارد؟ تا بحال بهتاش میگوید: «من دیگه رد دادم»