عصر ۱۱ بهمن ماه سال ۱۴۰۱ مردی به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن دختر ۴۴ ساله اش به نام مهرنوش خبر داد.
وی گفت: دخترم نقاش است و چند بار نمایشگاه نقاشی برپا کرده است. او دیروز برای خرید لوازم نقاشی از خانه بیرون رفت و دیگر باز نگشت. همه جا را دنبال او گشتهام. اما خبری از دخترم نیست و گوشی موبایلش نیز خاموش شده است.
با این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد تا اینکه صبح روز بعد ماموران پلیس، خودرو تیگو وی را در حاشیه تهران یافتند که روی صندلی عقب آن لکههای خون نمایان بود.
نخستین سرنخ
با این سرنخ ماموران به بررسی دوربینهای مداربسته پرداختند و دریافتند ۲ مرد خودرو شاسی بلند زن نقاش را در خیابان رها کرده و گریختهاند.
در ادامه بررسیها ماموران اثر انگشت یک مرد را که روی داشبورد ماشین مانده بود کشف کردند. ماموران به بررسی در بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار پرداختند و رد مردی به نام داریوش را یافتند که به تازگی از زندان آزاد شده بود.
ردیابی مجرم سابقه دار
با این سرنخ داریوش ۳۶ ساله ردیابی و بازداشت شد.
وی سعی داشت خودش را بی اطلاع از ماجرای ناپدید شدن زن نقاش نشان دهد. اما وقتی فهمید پلیس اثر انگشت وی را در خودرو مهرنوش یافته لب به اعتراف گشود و به قتل زن جوان با همدستی دوستش آرمین اعتراف کرد.
وی گفت: آرمین از قبل مهرنوش را میشناخت و میدانست او زن پولداری است. آرمین چند بار برای نظافت به خانه او رفته بود. به همین خاطر سراغم آمد و نقشه سرقت خودرو شاسی بلند وی را کشید. من هم که به تازگی از زندان آزاد شده بودم پذیرفتم با او همکاری کنم. ما چند روز مقابل در خانه زن نقاش به انتظار او نشستیم.
آخرین بار وقتی از خانه بیرون آمد آرمین دست بلند کرد و مهرنوش مقابل پایمان توقف کرد. من و آرمین از او خواستیم تا ما را سر خیابان برساند. ما سوار ماشین شدیم و در بین راه در خیابانی خلوت چاقو کشیدیم و از او خواستیم تا از ماشین پیاده شود. اما زن نقاش مقاومت کرد. ما تهدید کردیم اگر تسلیم نشود او را میکشیم، اما گوش نکرد. به همین خاطر با چاقویی که همراه داشتیم یک ضربه به او زدیم و او را روی صندلی عقب خودرو انداختیم.
وی ادامه داد: چند دقیقه بعد زن جوان به هوش آمد و دوباره شروع به داد و فریاد کرد. به همین خاطر من و دوستم با دو ضربه چاقو او را کشتیم و شبانه جسدش را در حاشیه تهران دفن کردیم.
به دنبال اعترافات مجرم سابقهدار همدست ۲۶ سالهاش نیز ردیابی و دستگیر شد.
تشریح جنایت
وی گفت: باور کنید ما قصد کشتن زن نقاش را نداشتیم. ما فقط میخواستیم خودرو او را بدزدیم. اما او مقاومت کرد و به همین خاطر با او درگیر شدیم.
ما بعد از دفن جسد، با یکی از دوستانمان که مالخر بود صحبت کردیم و قرار شد صبح روز بعد ماشین را به گاراژی ببریم تا در فرصتی مناسب بتوانیم قطعات آن را بفروشیم. ولی وقتی صبح روز بعد به خیابانی که ماشین را آنجا رها کرده بودیم رفتیم متوجه شدیم ماشین آنجا نیست. حتی سر این موضوع من و داریوش با هم درگیر شدیم. چون او فکر میکرد من ماشین را دزدیده ام تا تنهایی آن را بفروشم.
تقاضای قصاص
به دنبال اعترافات مرد جوان بقایای جسد کشف و برای دو متهم کیفرخواست صادر شد و پرونده آنها به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی به جرم آنها رسیدگی شود. این در حالی است که، ولی قهریه دو دختر خردسال مهرنوش برای آنها تقاضای قصاص را مطرح کرده است.