سام درخشانی یکی از بازیگران پرحاشیه در بین سلبریتی هااست . سام درخشانی در یک خانواده پنج نفره و صمیمی به دنیا آمد و فرزند بزرگ خانواده است. سام درخشانی در سال 1394 با عسل امیرپور ازدواج کرد و صاحب دو فرزند دختر و پسر شد.سام درخشانی دیپلم رشته تجربی دارد و با وجود قبولی در دانشگاه در رشته تئاتر از ادامه تحصیل انصراف داد.سام درخشانی دو سال بعد از ازدواجش برای اولین بار در 22 آذرماه سال 1396 پدر شد و دخترش برکه به دنیا آمد.
بیوگرافی سام درخشانی و همسرش
فارغ التحصیل لیسانس علوم تجری و دانشجوی انصرافی رشته تئاتر می باشد از کلاس بازیگری شروع کرد و با سریال «خانه پدری» سال 1380 به شهرت رسید.
سام درخشانی (Sam Derakhshani) بعنوان فرزند اول به دنیا آمد، پدر مرحومش مغازه دار و مادرش خانه دار بود و برادرش شهریار و خواهرش پانته آ (نقاش) است.
مادرش می گوید: سام حتی در دوران بچگی اش هم هیچ شیطنت و آزاری برای ما نداشت، پسرم بی دردسر بود و از همان بچگی دوست داشت بازیگر شود.
سام درخشانی از کلاس بازیگری تا مدلینگ
سال 1373 که 19 ساله بود وارد کلاس های بازیگری مرحوم سمندریان شد سپس از تئاتر شروع کرد و در چند کار تصویری هم تجربه کوتاهی بدست آورد
در نهایت زمانی که تصمیم داشت برای مدلینگ راهی ترکیه شود به سریال «شب زدگان» سال 1387 دعوت شد که همین مجموعه مسیر هنری اش را تغییر داد
در سال 1379 که 25 ساله بود با فیلم «دلباخته» اولین بازی خود را در سینما تجربه کرد تا اینکه با سریال «با من بمان» سال 79 و «خانه پدری» سال 80 به شهرت رسید.
سام درخشانی در 26 خرداد 1394 وقتی 40 ساله بود با خانم عسل امیرپور 32 ساله ازدواج کرد که خطبه عقد این زوج توسط سید محمد خاتمی خوانده شد
ثمره این زندگی یک دختر بنام «برکه» متولد آذر 96 در کشور کانادا و پسرش «برسام» متولد 1 مهر 1399 در بیمارستان عرفان تهران می باشد
سام درخشانی: اولین بار بود عاشق شدم
عشق واقعی در طول زندگی یکی دوبار بیشتر اتفاق نمی افتد. اما اولین باری که همسرم را دیدم، اولین بار بود که عاشق شدم
از آنجایی که عشق دوست داشتن بی منطق است اما اساس زندگی این را نمی پذیرد که بدون منطق وارد یک زندگی دراز مدت شوید و عشق ما نیز به مرور تبدیل به دوست داشتن شد
من و عسل یک دوست خانوادگی مشترک داشتیم که ما را برای یک مهمانی خانوادگی دعوت کرد، در آن مهمانی با عسل آشنا شدم و این آشنایی ادامه پیدا کرد
بعد از مدتی خانواده های ما نیز با هم رفت و آمد پیدا کردند و این باعث شناخت بیشتر ما نسبت به اخلاق و روحیات همدیگر و در نهایت منجر به ازدواج ما شد.