هومن برقنورد زادهٔ ۵ دی ۱۳۴۸ است.هومن برقنورد متولد شده در تهران است. هومن برقنورد با بازی در سریال زمانه نقشی ماندگار از خود برجای گذاشت.هومن برقنورد بازیگر ایرانی تئاتر، سینما و تلویزیون است.هومن برق نورد فعالیت خود را سال 1369 وقتی 21 ساله بود بدون تجربه قبلی از تئاتر شروع کرد
هومن برق نورد بازیگر 51 ساله کشورمان در یک خانواده 5 نفره زاده شده است.این هنرمند کشورمان تنها پسر خوانده است و دو خواهر دارد. یکی از خواهرانش کارگردان و دیگری استاد نقاشی ساکن خارج می باشد.
پدر بزرگ او از مهاجران کشور باکو می باشد که نام فامیلی اشان را بخاطر علاقه به برق از ایازی به برق نورد تغییر دارد.
اقای برق نورد تا مقطع دیپلم رشته برق درس خوانده است.
آقای هومن برق نورد سالهاست ازدواج کرده و متاهل می باشد .
همسر هومن برق نورد
این زوج صاحب فرزندی نیستند.
بی نظم ترین فرد روی زمین
اگر کار نداشته باشم تا وقتی هوا روشن می شود بیدارم، از آنطرف 2 بعد از ظهر از خواب بیدار می شوم، صبحانه مفصل می خورم و ساعت 11:10 شب شام می خورم
اصلا به خودم نمیرسم، رژیم میگیرم اما نه به آن معنا که به خودم بگویم باید ۲۰کیلوگرم لاغر شوم؛ روزی ۲ساعت پیادهروی کنم، باشگاه بروم، رژیم بگیرم و چربی نخورم، من نمیتوانم با برنامه زندگی کنم. زندگی ام درعین بیبرنامگی برنامه خودش را دارد و خودم میدانم میخواهم چکار کنم. تنها موقعی که برنامه دارم وقتی است که سرکار هستم و برنامه به من تحمیل شده است. ۷صبح بیدار شدن برایم کابوس است. وقتی آدمها را در خیابان میبینم میگویم من نمیتوانم مثل اینها باشم. وقتی یک کار اداری دارم بیچاره میشوم تا آن کار انجام شود، یک هفته به آن فکر میکنم. هرروز میگویم فردا، نه پس فردا انجام میدهم و مدتها اتمام آن کار طول میکشد. آرزویم این است اگر عمری بود و پیر شدم یک فروشگاه اسباببازی فروشی بزنم و آنجا با خیال راحت بازی کنم و از دیدن بچهها لذت ببرم.
آقای برق نورد در باره رفاقتهای خوداینگونه میگوید:
هیچوقت آدم رفیقبازی نبودم و الان هم نیستم و درحال حاضر یک دوست دارم که با او رفتوآمد میکنم. بقیه همه دوستانی هستند که همکارند و در طول روز آنها را میبینم. از اول هم اهل رفیق و رفیقبازی نبودم، بیشتر اهل خانواده بودم تا اهل رفیقبازی.
خب، آن یک رفیقمم هم بهنام تشکر است که به خانه من میآید و با هم رفتوآمد داریم.
اینکه سکته کنم و نمیرم بزرگترین ترس زندگی ام است. دعایم برای خودم این است که خدایا به روزی نیفتم که دیگران مجبور به تر و خشککردنم شوند. اگر قرار است اتفاقی بیفتد بهتر است که یکدفعه از دنیا بروم.
دعایم برای خودم این است که خدایا به روزی نیفتم که دیگران مجبور به تر و خشک کردنم شوند، اگر قرار است اتفاقی بیفتد بهتر است یکدفعه از دنیا بروم.
شاید جالب باشد بدانید آقای برق نورد در همین سن هم عاشق اسباب بازی می باشد و بیشتر اوقات فراغت اش در منزل را صرف بازی با آنها می کند
از اواخر دهه 70 تا مدت ها به کار ساخت سنتور، سه تار و تار مشغول بود.
ساخت آنها را نزد استاد تهرانی آموخت و آن زمانی که تئاتر کار می کرد بخاطر گذران زندگی مجبور به این کار بود اما دغدغه خواندن را هیچ وقت نداشته است.
اصلا به خودم نمیرسم، رژیم میگیرم اما نه به آن معنا که به خودم بگویم باید ۲۰کیلوگرم لاغر شوم؛ روزی ۲ساعت پیادهروی کنم، باشگاه بروم، رژیم بگیرم و چربی نخورم، من نمیتوانم با برنامه زندگی کنم. زندگی ام درعین بیبرنامگی برنامه خودش را دارد و خودم میدانم میخواهم چکار کنم. تنها موقعی که برنامه دارم وقتی است که سرکار هستم و برنامه به من تحمیل شده است. ۷صبح بیدار شدن برایم کابوس است. وقتی آدمها را در خیابان میبینم میگویم من نمیتوانم مثل اینها باشم. وقتی یک کار اداری دارم بیچاره میشوم تا آن کار انجام شود، یک هفته به آن فکر میکنم. هرروز میگویم فردا، نه پس فردا انجام میدهم و مدتها اتمام آن کار طول میکشد. آرزویم این است اگر عمری بود و پیر شدم یک فروشگاه اسباببازی فروشی بزنم و آنجا با خیال راحت بازی کنم و از دیدن بچهها لذت ببرم.
به هر غذایی علاقه دارم بشرطی که در آن تکه های گوشت نباشد.
شدیدا از گوشت متنفرم و عاشق میرزا قاسمی، قرمه سبزی و خورشت قیمه هستم و باید بگویم شدیدا از غذاهایی که توسط آبزیان درست شده باشد بیزارم.
به هیچ وجه علاقه ای به دیدن فوتبال ندارم، در طول زندگی ام طرفدار هیچ تیمی نبودم، اگر فرصتی باشد برای شنا و گهگاهی برای پیدا روی می روم.
رابرت دنیرو ، آل پاچینو و آنتونی هاپکینز را دوست دارم و معتقدم رابرت دنیرو در همه فیلم هایش صد در صد زندگی می کند و آل پاچینو در جایی از یک فیلم بازی خود را ارائه می دهد.
فعالیت خود را سال 1369 وقتی 21 ساله بود بدون تجربه قبلی از تئاتر شروع کرد
می گوید زندگی هنری ام را مدیون مجید جعفری هستم که در تئاتر بهم میدان داد و من توسط او به سال های اصلی تئاتر شهر رفتم و بازی کردم
عاشق و مدیون بازی های مرحوم خسرو شکیبایی هم هستم، هر بار به تماشای بازی او می نشستم به نکات و تکنیک هایش متمرکز می شدم تا بازی درست را یاد بگیرم
اولین کار تئاتری اش را در سال 1367 انجام داد و آقای جعفری او را به این عرصه وارد کرد. او با تلاش مداومش حدود بیست سال صحنه های تئاتر کشور را در نوردید تا آنکه با مجموعه بیداری به کارگردانی بهرام عظیمپور راهی تلویزیون شد. او با بازی در سریال ساختمان پزشکان به شهرت رسید و محبوبیتش با بازی در سریال دودکش بیشتر شد.
کارهای سینمایی
کیفر
یک تکه نان
گناهکاران
ملکه
کارهای تلویزیونی
بیداری
فاکتور هشت
اشک ها و لبخندها
ساختمان پزشکان
چک برگشتی
دزد و پلیس
زمانه 1391
دودکش 1392
1393 پرده نشین
1392-1393 روزهای بد، به در
مرغابی وحشی
خلایق هر چی لایق (کارگردان)
بیژن و منیژه
موسیو ابراهیم، گل های قرآن
آوازخوان طاس