ارژنگ امیرفضلی زادهٔ ۱ اردیبهشت ۱۳۴۹ است. ارژنگ امیرفضلی در تهران متولد شده است. ارژنگ امیرفضلی بازیگر و کارگردان ایرانی است. ارژنگ امیرفضلی بیشتر بهعنوان یک کمدین شناخته میشود. ارژنگ امیرفضلی کار خود در تلویزیون را با برنامهٔ «نوروز ۷۲» به کارگردانی داریوش کاردان، همراه با مهران مدیری و حمید لولایی آغاز کرد.
زندگی شخصی
خانواده
ارژنگ امیر فضلی بازیگر 50 ساله کشورمان در خانواده ای هنرمند زاده شده است.او یک برادر به نام کیوان و یک خواهر به نام شراره دارد.پدر این خانواده حسین امیرفضلی کارگردان، نویسنده، تهیهکننده و بازیگر ایرانی است.
تحصیلات
ارژنگ فارغ التحصیل مدرسه گرافیک است.
ازدواج
ارژنگ امیرفضلی سال هاست که ازدواج کرده و متاهل است.
فرزند
این هنرمند تنها یک پسر به نام به نام کارن دارد.
خصوصیات اخلاقی
«آدم شوخی هستم و زیاد عادت ندارم به مشکلاتی که پیش میآید به دید بد نگاه کنم. در کل آدمیزاد اینطوری است که به هر اتفاقی که امروز برایش بسیار تلخ و سخت است فردا به عنوان یک خاطره نگاه میکند.»
بازاریابی
در اوج شهرت مجبور شدم بروم در یک شرکت، با حقوق ماهی 20 هزار تومان بازاریاب تبلیغاتی بشوم. زن هم گرفته بودم و واقعا 20 هزار تومان به هیچ جایم نمی رسید. هم خودم آنجا کار می کردم و هم خانم ام آمده بود آنجا کار می کرد ولی باز پولمان نمی رسید.
جزئیات زندگی
این بازیگر از جزئیات زندگی خود اینگونه سخن گفت: من مثل یک مجموعه موسیقی است که در آن همه جور آهنگ و ترانه ای پیدا می شود و من بنا به حس و حالی که دارم برخی از این آهنگ ها را گوش می کنم .شاید زمانی فقط پاپ گوش کنم اما روزهایی را هم به گوش دادن آهنگ های سنتی اختصاص دهم. زندگی هم مجموعه ای از موسیقی های مختلف است که در هر موقعیتی یکی از آنها جذبت می کند.
میزان درآمد
آن قدر درآمد دارم که فقط خرج روزانه ام را تامین کنم .جالب این جاست که بیشتر مردم فکر می کنند بازیگرها باید زندگی خاص و ویژه ای داشته باشند و زمانی که مرا پشت فرمان پراید می بینند، داد می زنند :ماشین بنزت را کجا گذاشتی ! مردم از ما توقع دارند زندگی شیکی داشته باشیم اما با این پول ها نمی شود، شیک زندگی کرد.
ارژنگ امیرفضلی و نفیسه روشن
نمایشگاه نقاشی
سال 71 یک نمایشگاه نقاشی گذاشتم، عمدتا هم تو مایه های سورئال نقاشی می کشیدم؛ دالی و این حرف ها ولی دیدم از این طریق نمی شود پول درآورد رفتم توی شرکت های گرافیکی کار کردم.
اوقات فراغت
فیلم می بینم، تا چند وقت پیش خیلی کتاب می خواندم اما الان کمتر می خوانم .خیلی دوست دارم بیرون بروم و در کوچه و خیابان راه بروم اما واقعیت این است الان این کار را هم انجام نمی دهم چون مردم مدام می خواهند با بازیگرها عکس بگیرند.
مشکلات شهرت
احساس نمی کردم زندگی خصوصی دارم ؛ چون یادم است سه بار شماره تلفن خانه مان را عوض کردیم، من خجالت می کشیدم از خانه، از مادرم، این فشار و این حجم واکنش هم اذیت می کرد.
وقتی می رفتم توی خیابان هم، انگار باز سر کار بودم، بیرون هرجا می رفتیم آن مکان به هم می ریخت و شلوغ پلوغ می شد؛ مکان های عمومی همان موقع از ما گرفته شد.
ماجرای بیماری
قبل از عید 96 سر فیلمبرداری محله گل و بلبل بودم، بعد از کار رفتم خانه، کله پاچه داغ کردم، خوردم، خوابیدم و با درد شدیدی در جناغ سینه بیدار شدم دیدم با مُسَکِن درست نمی شود، دولا دولا ماشین گرفتم رفتم بیمارستان، روی تخت بیمارستان از درد به خودم می پیچیدم و کسی که بالای سرم بود توضیح می داد که این جا خصوصی است و اول باید این قدر بریزید و …
گفتم فقط یک آژانس برایم بگیرید بروم جایی که بیمه تامین اجتماعی قبول کند، رفتم بیمارستان لبافی نژاد؛ گفتند درد لوزالمعده است و باید بروم شهدای تجریش، با اورژانس بردندم آن جا، جای ت ان خالی، درد شدید و چاله چوله های خیابان ! فردا صبحش جراحی شدم، شکمم را باز کردند، درست کردند، بخیه زدند، رفو کردند، (به شوخی) فکر کنم گلدوزی هم کردند …
فضای مجازی
خیلی کم ! شاید نیمساعت یا یک ساعت در روز. چشمانم را با زل زدن به صفحه گوشی تلفن خسته نمیکنم. حوصله حرف های بیهوده و تکراری که در کانال های تلگرامی گفته میشود را هم ندارم. در گروههای دوستی هم که مدام دارند باهم احوالپرسی میکنند که از این روش هم خوشم نمیآید! میخواهی حال کسی را بپرسی به او تلفن کن و حالش را بپرس چه لزومی دارد در گروههای تلگرامی زمان زیادی را به احوالپرسی اختصاص بدهی ؟!
شروع فعالیت
ورود به دنیای بازیگری
آقای امیر فضلی از نحوه ورودشان به دنیای هنر میگویند: من اول می خواستم بروم تجربی بخوانم. بابام می گفت نه، من هم می گفتم می خواهم بروم تجربی بخوانم دکتر بشوم. بابام کوتاه آمد گفت خیلی خب، برو بخوان، رفتیم سال اول تجربی رد شدیم.
رد که شدم بعد روم نشد به بابام بگویم، بعد بابام من را گذاشت مدرسه گرافیک، همه چیز هم از آنجا شروع شد؛ آشنایی با هنر و تئاتر و نقاشی. همان جا با داوود اسدی، داریوش موفق و امیر غفارمنش تئاتر کار می کردیم و تنها عشقمان هم همین بود.
در آخر وی کار خود را با برنامه «نوروز 72» به کارگردانی داریوش کاردان، همراه با مهران مدیری و حمید لولایی آغاز کرد.
او به سرعت در عرصه هنر هفتم درخشید و علاوه بر بازیگری در سینما، تلویزیون و تئاتر، کارگردانی چند مجموعه تلویزیونی را نیز در کارنامه کار خود ثبت کرد.
فیلم شناسی
فیلمهای سینمایی
قهرمانان کوچک (حسین قناعت) (1395)
هر چی خدا بخواد (نوید میهن دوست) (1389)
محاکمه در خیابان (مسعود کیمیایی) (1387)
دو خواهر (محمد بانکی) (1387)
اخراجی ها 2 (مسعود ده نمکی) (1387)
هم خانه (مهرداد فرید) (1386)
اخراجی ها (مسعود ده نمکی) (1385)
شام عروسی (1384)
شارلاتان (1383)
گرداب (1383)
مربای شیرین (1380)
جنگجوی پیروز (1377)
الو! الو! من جوجوام! (1373)
1393 سر به راه (سعید سلطانی)
1391 همهٔ خانواده من (داریوش فرهنگ)
1391 تهران پلاک یک (مهدی مظلومی)
1390 کسی خوابه؟ (سیدجواد رضویان)
1390 خانه اجاره ای سری اول (رامین ناصرنصیر)
1390 چمدان (خسرو ملکان)
1389 دانی و من سری سوم (ارژنگ امیرفضلی)
1389 تبریز در مه (محمدرضا ورزی)
1388 تله فیلم لیموترش (سیدجواد رضویان)
1388 تله فیلم سکه های شانس (مجید تربتی فرد)
1388 شمس العماره (سامان مقدم)
1387 دیدار (سید جواد هاشمی)
1386 آرزوهای شیرین (وحید حسینی)
1385–1384 قشقرق (ارژنگ امیرفضلی)
1384 قرارگاه مسکونی (سیدجواد رضویان)
1381 همینه (ارژنگ امیرفضلی)
1381 آتیه (ارژنگ امیرفضلی)
1381 زنگ آخر (نیما فلاح)
1381 توی خونه (ارژنگ امیرفضلی)
1379 تماشا 79
1379 مثل زندگی (بهروز بقایی)
1379 نوروزی ها (بهروز بقایی)
1378 آقای حسابی (بهروز بقایی)
1378 حرف تو حرف (مهران غفوریان)
1378این چند نفر (مهران غفوریان)
1378قصه های فلانی (ارژنگ امیرفضلی)
1378–1377 سلام کوچولو (رضا ژیان - سیما ایلخان)
1377 گلهای 77 (مهران غفوریان)
1373 ساعت خوش (مهران مدیری)
1372 پرواز 57 (مهران مدیری)
نوروز 72 (داریوش کاردان - مهرداد خسروی)