به گزارش ستاره پارسی؛ لیلی رشیدی حائری متولد ۳۱ تیر ۱۳۵۲ است.لیلی رشیدی زاده تهران است.لیلی رشیدی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است.لیلی رشیدی با سریال تلویزیونی زیزی گولو در دهه هفتاد شمسی که برای کودکان ساخته شده بود در جامعه هنری ایران شناخته شد.لیلی رشیدی فرزند داوود رشیدی و احترام برومند و همچنین خواهرزاده مرضیه برومند است. نیما بانکی بازیگر و کارگردان تبلیغاتی، همسر سابق لیلی رشیدی بود.
لیلی رشیدی بازیگر ایرانی و متولد سال ۱۳۵۲ در تهران می باشد . او فرزند مرحوم داوود رشیدی بازیگر پیشکسوت است . از معروف ترین نقش های او نقش مادر خانمی در زی زی گولو است . او با نیما بانکی ازدواج کرد و حاصل ازدواجشان یک پسر ولی هم اکنون از یکدیگر جدا شده اند . با ستاره پارسی همراه باشید تا با بیوگرافی لیلی رشیدی آشنا شوید .
در بیوگرافی لیلی رشیدی آمده است که لیلی رشیدی حائری متولد ۳۱ تیر ۱۳۵۲ در تهران می باشد. او با بازی در سریال تلویزیونی زیزی گولو که برای کودکان ساخته شده بود معروف شد
بد نیست بدانید لیلا حاتمی و لیلی رشیدی از دوستان صمیمی یکدیگرند.
وی فرزند داوود رشیدی و احترام برومند و همچنین خواهرزاده مرضیه برومند است. نیما بانکی بازیگر و کارگردان تبلیغاتی، همسر سابق لیلی رشیدی بود. او یک فرزند پسر به نام سینا دارد. وی فارغالتحصیل مترجمی زبان فرانسه است.
نحوه بازیگر شدن لیلی رشیدی
رشیدی درباره بازیگر شدنش می گوید دقیقاً یادم نیست که چه اتفاقی افتاد که به این سمت آمدم. من در اوایل دهه ۷۰ خیلی کوتاه در فیلم “دلشدگان” زندهیاد علی حاتمی بازی کردم که کار شیرینی بود ولی من آن زمان فقط ۱۶ سال داشتم و خیلی چیزها را جدی نمیگرفتم. بعد از آن در فیلمی از آقای صدر عاملی بازی کردم که هیچ وقت پخش نشد.
آن جا بود که احساس کردم که بازیگری چقدر کار سختی است و فکر میکردم که از پس آن بر نیایم. بعد از آن در مجموعه تلویزیونی “قصههای تابهتا” بازی کردم که در مدتی طولانی روی آنتن رفت و من به واسطه آن ثمره و شیرینی این حرفه برایم معنا پیدا کرد. در ادامه هم به پیشنهاد خالهام خانم مرضیه برومند به کلاسهای بازیگری آقای سمندریان رفتم و از آنجا دیگر بازیگری برایم جدیتر شد.
کارگردانی لیلی رشیدی
کارگردانی خیلی دغدغه ام نبود. دوست داشتم هرازچندگاهی کارگردانی کنم، طوری که سلیقه ام در کارم حاکم باشد، با افرادی که دوست دارم و به شکلی که می پسندم کار بکنم اما آن طور نبود که بخواهم خیلی برای کارگردانی شتاب کنم. با این حال، کم کم شروع کردم به خواندن متن های مختلف تا متنی برای کارگردانی پیدا کنم که متن فرانسوی نمایشنامه «اسم» را خواندم و دیدم برای اولین کار جدی یک کارگردان مناسب است، چون خیلی متکی به بازیگر بود و فکر کردم اگر گروه خوبی داشته باشم، راه زیادی را برای جلورفتن در این عرصه طی کرده ام. ضمن این که متن خیلی شیرین و بامزه ای بود و ترجمه هم نشده بود.
در حقیقت قصد داشتم یک متن جدید را هم معرفی کنم. از خانم حائری خواستم متن را ترجمه کنند. البته دوست داشتم متن فارسی چاپ نشود تا ابتدا نمایش ما اجر برود که این اتفاق نیفتاد. انتخاب یک نمایشنامه فرانسوی خیلی اتفاقی بود. شاید اگر در زمان انتخاب متن، یک اثر ایرانی هم می خواندم که خوشم می آمد و جذبم می کرد، برای کارگردانی انتخابش می کردم. اصرار نداشتم متن خارجی کار کنم. حتی نمایشنامه اسم را به نیت کارگردانی نخواندم. محض تفنن و مطالعه برداشتم و خواندم، بعد دیدم چقدر دلم می خواهد آن را کار کنم.
ویژگی اخلاقی لیلی رشیدی که آن را دوست ندارد!
در بیوگرافی لیلی رشیدی او می گوید خیلی ولخرج هستم و حساب و کتابم اشتباه است، اینکه نمی توانم پول پس انداز کنم خیلی بد است. سنم بالا رفته بهتر شده ام و دلشوره گرفته ام که ممکن است زمانی مریض شوم و نیاز داشتم برای همین کمی اوضاع بهتر شده است.
بیشتر بدانید گفتگو با لیلی رشیدی
شما در یک خانواده کاملاً هنری بزرگ شدید و هم پدر و هم خالهتان از جمله هنرمندان شناختهشده عرصه تئاتر، تلویزیون و سینما هستند. حضور در چنین خانوادهای چقدر روی علاقه شما به هنر تأثیر گذاشت؟
اینکه اطرافیان من در کار هنر بودند، همیشه برایم جالب بود. به همین خاطر من هیچوقت نگاهی معمولی یا منفی نسبت به این حرفه نداشتم و اتفاقاً فکر میکردم که این حرفه را دوست دارم. اما دلیلی که مرا مصمم به ادامه دادن راه بازیگری کرد، شرکت در کلاسهای آقای سمندریان بود. کار گروهی برای اولین بار در کلاسهای آقای سمندریان برای من معنا پیدا کرد و از آنجا بود که من همنوعان خودم را پیدا کردم و دیدم که عدهای هم مثل من هستند که این کار را دوست دارند و برایش تلاش میکنند.
چه چیزی در تدریس آقای سمندریان برای شما جذاب بود؟
وجود خودشان. جدا از آن عشق و علاقهای که آقای سمندریان به ما منتقل میکردند، علاقهای که ایشان صرفاً به تئاتر داشتند هم یک شور و هیجان را در درون من ایجاد میکرد و فکر میکنم که سایر شاگردهای آقای سمندریان هم این عشق را دریافت میکردند. تئاتر دغدغه اصلی آقای سمندریان بود و ایشان به سینما فکر نمیکردند. تمام تمرکزشان را روی تئاتر و آموزش تئاتر میگذاشتند. لااقل تا زمانی که من آنجا بودم، هیچوقت کلاسهایشان تفکیک نشد که کسانی را بیاورند که سینما را بیشتر میشناسند. گاهی اوقات آنچه که از آموزش در دانشگاه اهمیت بیشتری دارد، گروه شدن و یک هدف مشترک داشتن است که باعث میشود شما در کارتان مصممتر شوید.
چطور شد که برای سریال “قصههای تابهتا” انتخاب شدید و با سن کمی که داشتید نقش یک مادر را بازی کردید؟
حتماً خانم برومند مرا مناسب آن نقش دانستند و احساس کردند که من به آن نقش میآیم. در آن سریال دو کاراکتر وجود داشت که پدر و مادر نبودند و فقط ادای پدر و مادر بودن را در میآوردند یک جور مثل بازی بود و دو تا جوان بودند که داشتند بازی میکردند.
اولین باری که تصویرتان را در تلویزیون دیدید چه حسی داشتید و واکنش خانوادهتان به نقشآفرینیتان چه بود؟
حقیقتاً خودم که از کارم خوشم نیامده بود و مدام فکر میکردم که باید بهتر میبودم. خانواده هم نه گفتند که کارت شاهکار است و نه گفتند که ادامه نده.
بعد از آنکه مادر شدید، چقدر طول کشید تا دوباره تصمیم بگیرید به سمت بازیگری و اجرا برگردید؟
بازیگری همیشه برای من مهم بود و اصلاً فکر نمیکردم که چیزی سد راه من است. تقریباً دو سال طول گذشت و من دوباره با سریال “بدون شرح” به کارگردانی آقای مهدی مظلومی کارم را شروع کردم که یک کار کمدی بود و خوشبختانه بسیار موفق و پر بیننده هم از آب در آمد.
امروز دوست دارید که مردم شما را به عنوان لیلی رشیدی دختر زندهیاد داوود رشیدی بشناسند یا به عنوان لیلی رشیدی بازیگر؟
من لیلی رشیدی دختر زندهیاد داوود رشیدی هستم و دوست دارم که مردم مرا به این عنوان بشناسند و این چیزی نیست که مرا آزار بدهد. دوست دارم که مردم خود مرا هم بشناسند اما میخواهم این را هم بدانند که من دختر زندهیاد داوود رشیدی هستم.
فیلم های لیلی رشیدی
هیئت مدیره
آب پریا
مهمانپذیر طوبی
بدون شرح
آوا (۱۳۹۶)
خوک (۱۳۹۶)(در نقش: گلی)
و…