به گزارش ستاره پارسی؛ هدیه تهرانی متولد ۴ تیر ۱۳۵۱ است.هدیه تهرانی در تهران متولد شده است.هدیه تهرانی هنرپیشه سینمای ایران است. هدیه تهرانی همچنین در زمینه عکاسی فعالیت دارد.هدیه تهرانی برنده دو سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر میباشد.
هدیه تهرانی مدتی است که در یک مجموعه ورزشی تدریس می کند. هدیه تهرانی به تدریس تای چی tai chi در این مجمعه مشغول است!
تای چای چیست ؟
اگر به دنبال راهی برای کاهش استرس و اضطراب و افزایش انعطاف پذیری و تعادل می گردید، تای چی به شما کمک می کند.
تای چی (Tai chi) یک سنت باستانی چینی است که در اصل برای دفاع شخصی بوده ولی امروزه به عنوان ورزش برای افزایش سلامتی هم انجام می شود و شامل یک سری حرکات آرام و متمرکز همراه با تنفس عمیق می شود. به آن تای چی چوان هم گفته می شود.
این ورزش رقابتی نیست و بیشتر سیستمی از حرکتی کششی آرام با سرعت دلخواه فرد است. هر حرکتی بدون وقفه به حرکتی دیگر ختم می شود تا بدن تان دائماً در حال حرکت باشد.
ماجراهای بازیگر شدن هدیه تهرانی
نخستین فیلمی که هدیه تهرانی در آن به ایفای نقش پرداخت، فیلم «سلطان» بود که سال ۱۳۷۵ ساخته شد. آن موقع هدیه تهرانی ۲۴ سال سن داشت، اما اگر همه چیز آن طور که باید پیش میرفت احتمالا نخستین فیلم کارنامه این بازیگر میشد، فیلم «چای تلخ» که اتفاقا هیچ واسطهای هم این وسط نبود که او را به ناصر تقوایی معرفی کند. هدیه تهرانی به گفته خودش با تقوایی و اکبر عالمی فامیل و آشنا بوده و به همین خاطر در ۲۰ سالگی ناصر تقوایی به او پیشنهاد بازی در «چای تلخ» را میدهد، اتفاقی که نمیافتد.
تهرانی در این فاصله کارهای مختلفی انجام می داده و از این شاخه به آن شاخه میپریده، یک روز سرگرم واردات و صادرات میشده و یک روز مربیگری شنا را تجربه میکرده. دکوراسیون داخلی هم برایش جذابیتهای خاص خودش را داشته و حتی یک زمانی تصمیم گرفته که برای یاد گرفتن کامل این حرفه راهی آلمان شود و در این کشور طراحی داخلی بخواند، اما همه چیز دست به دست هم داده تا او بالاخره بازی در سینما را تجربه کند.
دیدارش با محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان خیلی تصادفی رقم میخورد، در فروشگاه باغ با دستی شکسته همراه دوستش و مادرش میچرخیده که متوجه نگاه آزیتا حاجیان و شریفینیا میشود. حدس هم میزند (بر اساس تجربههایش) که چند دقیقه بعد یکی از این دو نفر به او پیشنهاد بازیگر شدن میدهند، چند دقیقه بعد همین اتفاق میافتد، حاجیان از همسرش جدا میشود، به سراغ او میآید و میپرسد: «دوست داری بازیگر شوی؟» تهرانی جواب میدهد، نه.
شریفینیا شماره مادر دوست تهرانی را میگیرد و بعد از آن روز تماسها شروع میشود، نتیجه این تماسها معرفی به دفتر «هدایت فیلم» مرتضی شایسته است و پیشنهاد بازی در فیلم «روز واقعه» به کارگردانی شهرام اسدی.
او زیر دست عبدالله اسکندری گریم میشود، عکس میگیرد و یک متن را هم برای تست صدا و بازی میخواند، اما همان موقع از این نقش خوشش نمیآید، دلیلش هم کوتاهی نقش و دیالوگهای کم آن بوده است. هدیه تهرانی آنقدر باهوش بوده که میدانسته برای حضور در پرده سینما و ادامه آن برای نقش اول به چیزی بیشتر از چند دقیقه حضور و چند دیالوگ احتیاج دارد.
رقم دستمزدی که برای روز واقعه به او پیشنهاد میشود ۱۰۰ هزار تومان است. رقمی که قید گرفتن آن را میزند و نقش را قبول نمیکند. با این حال اما عکسها و فیلم تستهایش در دفتر هدایت فیلم باقی میماند.
در این فاصله یک اتفاق عجیب برایش میافتد. او در یک تصادف آسیب میبیند و چند دقیقه هم میمیرد؛ این را بعدها که به هوش میآید همراهان و کادر پزشکی به او میگویند. تصادف آنقدر سنگین بوده که ماهها او را بستری میکند. بعد هم کارش به راه رفتن با واکر میرسد. در این مدت مهرجویی سرگرم انتخاب بازیگران فیلم «لیلا» بوده که آن موقع «یک داستان واقعی» نام داشته. دست بر قضا هم مدرسهای هدیه تهرانی در شهرک اکباتان، آناهیتا همتی، گذرش به دفتر مهرجویی میافتد. در فرم ثبتنام مقابل آدرس مینویسد، اکباتان و همانجا از او میپرسند کسی به اسم هدیه تهرانی را در اکباتان میشناسد و او هم پاسخ مثبت میدهد.
تماسها دوباره شروع میشود. او چند روز بعد به دفتر مهرجویی میرود، فیلمنامه را مهرجویی برایش تعریف میکند و چند عکس هم از او میگیرد. مهرجویی از او میپرسد که چرا اینقدر چاق شده و تهرانی میگوید که داروی کورتن در زمان بهبودی مصرف میکرده و همین باعث شده ۱۵ کیلو اضافه وزن پیدا کند.
از دفتر که بیرون میآید قید بازی در این فیلم را هم میزند، چون برایش قابل هضم نبوده که یک مرد زندار به خاطر نازا بودن همسرش به فکر ازدواج دوباره بیفتد، خودش بعدها گفته اگر موقعیتسنجی داشته حتما باید این نقش را قبول میکرد، اما آن موقع قبول نمیکند، ولی وزنش را کم میکند.
پیدا شدنش پس از یک مدت ناپدید شدن باعث میشود تا چند ساعت پس از بیرون آمدن از دفتر مهرجویی آقای رخشا با او برای بازی در فیلم «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری تماس بگیرد. قرارها گذاشته میشود. در ملاقات حضوری رخشا به او میگوید که خوشحال است سالم و سلامت میبیندش چون میترسیده آن تصادفی که وصفش را شنیده منجر به نقص عضو او شده باشد.
بعد عیاری را میبیند و فیلمنامه را میخواند و میپسندد. کار تحقیق را آغاز میکند و به سراغ بیماران قلبی هم میرود، چون قرار بوده نقش دختری را بازی کند که بیماری قلبی دارد. اما بازی در این فیلم هم به نتیجه نمیرسد و دست آخر زنده یاد عسل بدیعی در این نقش ظاهر میشود.
پس از این ماجرا یک روز دستیار مسعود کیمیایی با او تماس میگیرد. سامان مقدم پس از یک صحبت کوتاه گوشی را به مسعود کیمیایی میدهد و کیمایی با هدیه تهرانی صحبت میکند، قرار میگذارد واو هم بالاخره این فیلمنامه را میپذیرد. سال ۱۳۷۵ برای نخستین بار در یک فیلم آن هم در نقش اول ظاهر میشود. نتیجه برای خودش دلچسب نیست، اما سکوی پرش خوبی برای آینده او میشود. بلافاصله موج پیشنهادها آغاز میشود. سال بعد (۱۳۷۶) او در سه فیلم باز میکند و در این بین برای بازی در «قرمز» فریدون جیرانی نخستین سیمرغ دوران بازیگریاش را به دست میآورد.
سال ۱۳۷۷ بهروز افخمی به سراغ ساخت فیلمی میرود که حالا از آن به عنوان یک تابوشکنی در سینما نام برده میشود. برای ایفای نقش اول زن افخمی هدیه تهرانی را انتخاب میکند و هدیه تهرانی هم به این پیشنهاد جواب مثبت میدهد تا نقش یک زن مستقل را در فیلم «شوکران» ایفا کند، «شوکران» بلافاصله بعد از اکران به نقطه عطف کارنامه بازیگری او تبدیل میشود. در همین سال او در فیلم دیگری هم بازی میکند. «سیاوش» به کارگردانی سامان مقدم و «دستهای آلوده» کار سیروس الوند.