بیوگرافی ملیکا شریفی نیا و همسرش امیررضا طلاچیان با عکس های دونفره جدید ملیکا شریفی نیا و ماجرای طلاق تا ازدواج ملیکا شریفی نیا می خوانید. ملیکا شریفی نیا بازیگر ایرانی است که زندگی نامه ملیکا شریفی نیا در این قسمت ستاره پارسی می خوانید .
بیوگرافی ملیکا شریفی نیا و همسرش
ملیکا شریفی نیا متولد 21 آبان 1365 در تهران ، بازیگر است
تحصیلکرده رشته گرافیک می باشد که در کنار بازیگری ؛ عکاسی ، تصویرسازی و گرافیک هم کار کرده و به همت پدرش خانوادگی در سینما و تلویزیون حضو دارند
اعضای خانواده
پدرش محمدرضا شریفی نیا نابغه بازیگری و مشهور به مافیای هنری در سینماست ، مادرش هم خانم آزیتا حاحیان بازیگر و مدرس هنرپیشگی می باشد
خواهر بزرگترش هم مهراوه بازیگر است
عکس و بیوگرافی ملیکا شریفی نیا بازیگر
شروع هنر از 3 سالگی
از سه سالگی به همراه پدر و مادر وارد دنیای تئاتر و سینمای مبتدی شد اما اولین بار سال 1370 در 5 سالگی بود با فیلم اویناز بازی در جلوی دوربین را تجربه کرد
نقاشی از 9 سالگی
از 9 سالگی نقاشی را شروع کردم ، علاقه به این هنر بصورت ارثی از پدر و دایی و خاله هایم رسیده و تمام کودکی ام در سینما و نقاشی خلاصه می شد
حالا هم یکی از بزرگترین مشغله کاری من نقاشی است
شهرت از تلویزیون
سال 1377 وقتی 12 ساله بود با سریال افسانه پوپک طلایی اولین بار وارد قاب تلویزیون شد تا اینکه سال 82 با فیلم مهمان مامان داریوش مهرجویی به چشم آمد
اما بیشتر شهرت او از سال 88 با سریال شمس العماره به کارگردانی سامان مقدم شروع و با سریال آشپزباشی و نون و ریحون ادامه یافت
ازدواج با امیر رضا طلاچیان
ملیکا شریفی نیا در 14 اردیبهشت 1386 وقتی 19 ساله بود با امیر رضا طلاچیان که در صنعت فعالیت دارد ازدواج کرد
این زندگی اما حالا به طلاق ختم شده است
از موسیقی راک تا کتاب
بهترین بخش زندگی ام مطالعه است وقتی سرکار هستم کتاب می خوانم یا در اینترنت مطالبی را مطالعه می کنم ، اگر نتوانم کتاب بخوانم خیلی ناراحت می شوم
موسیقی راک و سنتی مدرن نیز از علایقم می باشد
عکس همسر ملیکا شریفی نیا
همسر ملیکا شریفی نیا امیر رضا طلاچیان کیست + بیوگرافی
لاغری 20 کیلویی
در جشن تولد 29 سالگی به خودم قول دادم وزنمو کم کنم به همین دلیل با یک رژیم اینترنتی در کنار مشاوره متخصص در 7 ماه 20 کیلو وزن کم کردم
اهل تغذیه سالم نیستم
خیلی اهل تغذیه سالم نیستم تا همین چند ساله پیش سالاد و میوه هم کم می خوردم اما مدتی است در باغچه خالم سبزی ، گوجه و خیار پرورش می دهد
همین انگیزه ای شده تا از گیاهان که خودم پرورش می دم استفاده کنم ، چای هم نوشیدنی اول و مورد علاقه من است
نجات غریق ماهر
دوست مادرم مربی شنا بود و مرا از بچگی با خودش به استخر می برد و من این ورزش را به صورت خود جوش یاد گرفتم و تا مربیگری و نجات غریقی هم پیش رفتم
کادو متفاوت دوست دارم
بیشتر ترجیح می دهم دوستانم به کادویی که برام می گیرند فکر کنند ، ممکن است یکی از دوستانم برایم یک شعر بگوید و این کادو برای من صد هزار برابر ارزشمند است
مطالعه نکنم ناراحت می شوم
اگر نتوانم کتاب بخوانم خیلی ناراحت می شوم چرا که از بچگی با کتاب همراه بودم ، یکی از بایدهای زندگیم است ، کسی که مطالعه نمی کند نمی فهمد یعنی چی مطالعه به جهان بینی آدم کمک می کند
بدون دسر هرگز
من عاشق دسر هستم ، تیرامیسو ، کرم کارامل و کرم بروله دسرهای محبوب من هستند البته کرم بروله دسر خوشمزه ای است که در پاریس کشف کردم
ترس از سرنگ و آسانسور
من ترس های زیادی دارم که نمی توانم همه آنها را بازگو کنم ! اما از آسانسور و سرنگ خیلی می ترسم و اساسا فضاهای بسته اذیتم می کند
همین ترس از سرنگ بوده که هیچ وقت سراغ عمل های زیبایی و جراحی نرفتم وقتی هم که مریض باشم دست و پای مرا می بندند می برند دکتر ، در این حد از سوزن می ترسم
خوشبختی ربطی به پول ندارد
مادرم به من یاد داده که همیشه به پایین دست خودم نگاه کنم تا قدر داشته هایم را بیشتر بدانم
بنظرم خوشبخی ربطی به پول و امکانات ندارد ، آدم باید حالش خوب باشد.
از ابتدا علم بازیگری داشتم
اگر در یک خانواده دیگر بزرگ می شدم سمت بازیگری نمی رفتم ، تاثیر خانواده روی من زیاد بود البته از ابتدا علم بازیگری را داشتم ولی الان بازیگری را دوست دارم.
منبع: گرداوری شده از ساتین ، نمناک، برترین ها