به گزارش ستاره پارسی: ساخت فیلم می تواند دشوار و خطرناک باشد. ساده است که فکر کنید بازیگران روزگار خوش و بدون دردسری در روزهای فیلمبرداری دارند و همه چیز خوش و خرم پیش می رود، جایی که بازیگران با شخصیت های مشهور خوش می گذرانند و فیلمبرداری ها اغلب در لوکیشن های باشکوه در سراسر جهان انجام می شد. اگر چه این موضوع گاهی اوقات درست است اما ساخت یک فیلم می تواند کار خطرناک و شکنجه واری باشد که شامل ساعات طولانی فیلمبرداری، ماه ها دوری از خانواده و حتی خطرات واقعی خواهد بود. اگر چه بدلکاران اکثر بخش های سنگین بازیگری را انجام می دهند وقتی پای سکانس های خطرناک و اکشن در میان باشد اما هنگام فیلمبرداری بازیگران نیز اغلب اوقات صدمه می بینند یا باعث صدمه دیدن دیگر بازیگران می شوند.
بعضی از جراحات و صدماتی که در حین فیلمبرداری برای بازیگران رخ می دهد باعث می شود که رفتن به بیمارستان ضروری شده و حتی بازیگران مجبور شوند زیر تیغ جراحان بروند. بازیگران زیادی یک یا چند شب را به خاطر صدمات وارده هنگام ساخت یک فیلم، در بیمارستان گذرانده اند اما اغلب اوقات این جراحت ها شامل کبودی، رگ به رگ شدگی و تورم های کوچکی بوده که نیاز به استراحت زیادی نداشته و بازیگران تقریباً به سرعت توانسته اند به سر صحنه بازگردند. با این وجود، در برخی موارد، صدمه وارد شده به بازیگران چنان جدی و شدید بوده که به جراحی نیاز داشته است. در مواردی حتی بازیگران به چندین جراحی و مدت های طولانی برای ریکاوری نیاز داشته اند تا بتوانند دوباره به کار برگردند، چه برسد به بازگشت به زندگی روزمره شان. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با بدترین حوادث برای بازیگران در صحنه فیلمبرداری آشنا کنیم که باعث شد این بازیگران مجبور به جراحی شوند.
اگر چه در نهایت به نظر می رسد که به خاطر پیدا کردن فرصت بازی در نقش مامور ۰۰۷ قدردان است، دانیل کریگ بارها در مورد بازی در نقش جیمز باند غرولند کرده و هرگز ابایی از شکایت کردن در این مورد نداشته است. اگر صادق باشیم، بخش زیادی از شکایات کریگ به مدت زمان ساخت این فیلم ها و کنفرانس های خبری و پروموت های بعدی آن باز می گشت، جدای از اینکه او در هنگام بازی در نقش جیمز باند، فرصت و شانس کمتری برای بازی در نقش های دیگر داشت که هر دو شکایت های موجهی است. اما یکی از دلایل اصلی شکایات و احساسات متناقض کریگ نسبت به نقش جیمز باند و تلاش او برای کناره گیری از حضور در فیلم های جیمز باند، میزان فشار و آسیبی بود که نقش مامور ۰۰۷ به بدن او وارد کرده بود، موضوعی که در نهایت باعث شد وی پس از No Time to Die به طور رسمی از این نقش خداحافظی کند.
علاوه بر اینکه بازی در نقش جیمز باند به قدرت فیزیکی قابل توجهی در یک دوره طولانی فیلمبرداری نیاز داشت، کریگ در دوران بازی در فیلم های جیمز باند بارها دچار آسیب دیدگی شد، از جمله یک مورد که باعث شد تولید آخرین فیلم او در این فرانچایز به تعویق بیفتد. اما جراحتی که باعث شد کریک نیاز به جراحی داشته باشد در سال ۲۰۱۵ و در هنگام ساخت فیلم Spectre رخ داد که در آن کریگ دچار پیچ خورد مفصل زانو شد. اما کریگ که همیشه یک بازیگر حرفه ای بود، تصمیم گرفت تا زمان توقف از پیش برنامه ریزی شده ساخت فیلم صبر کرده و در این زمان بود که جراحی آرتروسکوپی انجام داده و بدین ترتیب از تاخیر در فیلمبرداری جلوگیری کرد.
بلیک لایولی به خاطر انتخاب های خاصی که در دوران بازیگری خود انجام داده شایسته تقدیر است. او می توانست خیلی راحت تنها به حضور در فیلم های کمدی رمانتیک بسنده کند یا مسیر کم خطر مشابهی را در پیش گیرد اما به جای آن تصمیم گرفت خو را به چالش کشیده و بازی در فیلم های مستقل، فیلم های شخصیت محور و فیلم هایی بدور از مسیر اصلی سینمای هالیوود را در پیش گرفت. در سال ۲۰۲۰، او نقش اصلی یک فیلم اکشن تریلر به نام The Rhythm Section را پذیرفت، فیلمی در مورد زنی به نام استفانی پاتریک که بعد از کشته شدن خانواده اش در سقوط هواپیما که عامل آن تروریست ها بودند، تصمیم می گیرد خود به دنبال اجرای عدالت و انتقام برود.
اگر چه اکثر نقدهای فیلم The Rhythm Section منفی بودند، لایولی به خاطر بازی قوی خود در نقش اصلی توسط بسیاری از منتقدان مورد تمجید قرار گرفت. خیلی خوشایند می بود اگر لایولی می توانست مهارت هایش در بازیگری را در فیلم بهتری به عنوان نقش اصلی به نمایش می گذاشت، هر چند با توجه به جراحت هایی که وی بابت بازی در فیلم The Rhythm Section متحمل شد، نمی توان بر او خرده گرفته که چرا این ژانر را به کلی رها کرد. در جریان سکانس مبارزه با شخصیت جود لا، دست لایولی به آرنج لا می خورد که باعث خرد شدن دستش می شود به نحوی که لایولی مدعی شده در این حادثه دستش به «پنیر فتا» تبدیل شد. بدین ترتیب ساخت فیلم به مدت ۶ ماه متوقف شده و لایولی مجبور شد دو جراحی برای ترمیم آسیب دیدگی دستش انجام دهد.
با توجه به تعداد فیلم های اکشن متعددی که در طول شش دهه حضورش در سینما ساخته است- غیر از فیلم هایی که وی پیش از رسیدن به شهرت ساخته بود- جای تعجب دارد که بیشترین صدمات وارده به سیلوستر استالونه در دورانی رخ داد که وی هنوز سی و چند ساله بود و این اتفاقات در سری فیلم های مرتبط با دنیای بوکس او رخ داد. استالونه که در سری فیلم های Rocky تمام سکانس های بوکسش را خودش انجام داده بود، در هنگام ساخت یکی از سکانس های مبارزه در فیلم راکی ۲ با پارگی شدید عضله سینه مواجه شد. استالونه خود در مورد این جراحت می گوید: «پارگی چنان عمیق بود که مجبور شدم جراحی کنم تا همه چیز را دوباره به هم گره بزنم».
این صدمات چنان شدید و دوران ریکاوری چنان دردناک بود- به خاطر این جراحی، استالونه ۱۶۰ بخیه زیر بازوی راست خود دارد- که استالونه به سختی می توانست مشت بیندازد و بدین ترتیب بخش زیادی از سکانس مبارزه بزرگ بین راکی و آپولو کرید در حالت کلوزآپ گرفته شد زیرا استالونه از لحاظ فیزیکی توانایی زدن ضربات مشت محکم را نداشت. دلیل اینکه در لحظه بزرگ داستان، راکی بار دیگر به سبک طبیعی زدن مشت با دست راست باز می گردد تا کار کرید را تمام کنید- علیرغم اینکه در بخش اعظم داستان از دست راست خود برای مبارزه با کرید استفاده کرده بود- همین جراحت بود، اگر چه در فیلم گفته می شود که راکی به خاطر حفاظت از چشم آسیب دیده اش مجبور می شود گاردش را از راست به چپ تغییر دهد.
میشل یئو بعد از بازی در فیلم تحسین شده Everything Everywhere All at Once، دوران بسیار خوبی را می گذراند که شایستگی آن را نیز داد. فراتر از این فیلم، بازی های او در فیلم های اخیر مانند Star Trek: Discovery و Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings نیز با نقدهای مثبتی مواجه شده اند، در حالی که حضور او در فرانچایز آواتار نیز با قسمت سوم آغاز می شود. اما این بازیگر کهنه کار از دهه ۱۹۸۰ بسیار پرکار بوده و فیلم های کلاسیک بسیاری را در رزومه خود دارد. از آنجای که دوران حرفه ای یئو بسیار طولانی و پربار است، سخت است که یک نقش خاص او را خاص و نقطه عطفی در کارنامه اش نامید اما بازی در نقش یو شو لین در فیلم حماسی رزمی برنده اسکار Crouching Tiger, Hidden Dragon یک نقش متمایز بود.
یئو شاید خود نظر متفاوتی در مورد این فیلم داشته باشد زیرا سخت کوشی اش در سکانس های رزمی فراوان فیلم باعث شد که به جراحی نیاز داشته باشد. یئو گفته است که بازی در این فیلم «یکی از دردناک ترین تجربیات فیلمسازی» او بوده است زیرا یئو در جریان سکانس دویدن روی سقف خانه ها دچار پارگی رباط صلیبی شد. سه ماه طول کشید تا یئو کامل خوب شود اما او با همان وضعیت به ادامه فیلمبرداری پرداخت و یک اتل زیر شلوار گشاد شخصیتش می پوشید. یئو جراحی رباط خود را نیز تنها به این دلیل انجام داد که برای سکانس نبرد پایانی فیلم که مهم ترین سکانس آن بود آمادگی کامل داشته باشد.
گاهی اوقات، یک بازیگر چنان در هنگام ساخت یک فیلم آسیب می بیند که کل فیلم را نیز با خودش به زیر می کشد. در سال ۲۰۰۴، در هنگام مراحل پیش تولید و آموزش برای تیمی که Flora Plum نام داشت- که قرار بود سومین تجربه کارگردانی جودی فاستر باشد- راسل کرو چنان دچار پارگی بافت های شانه چپ شد که برای چندین جراحی به زیر تیغ جراحان رفت. به خاطر همین جراحات و طولانی شدن دوران ریکاوری، راسل کرو به طور کامل از این پروژه کناره گیری کرد و اگر چه فاستر چند سال بعد تلاش کرد بازیگر دیگری را برای این نقش انتخاب کند و دوباره ساخت فیلم را از سر بگیرد، ساخت فیلم Flora Plum به کلی به بایگانی منتقل شد.
از بخت بد کرو، این آخرین باری نبود که جراحت شانه باعث شد که راسل کرو به بیمارستان برود. هنگام کار روی فیلم زندگینامه ای ورزشی Cinderella Man، بوکسور المپیکی سابقی که کرو با او تمرین می کرد ضربه ای به آرنج او وارد می کند که اوضاع شانه مصدوم کرو را بدتر کرد و یک بار دیگر او برای ترمیم این پارگی ها به زیر تیغ جراحان رفت.
در نوامبر ۲۰۱۳، پل واکر به خاطر جراحات وارده در تصادف خودرو درگذشت. اگر چه در آن زمان واکر تنها ۴۰ سال داشت، وی از قبل رزومه ای قابل توجه برای خودش فراهم کرده بود که غیر از یکی از نقش های اصلی در فرانچایز محبوب و پرفروش سریع و خشن، نقش هایی در فیلم هایی مانند Pleasantville، She’s All That، Joy Ride و Flags of Our Fathers را شامل می شد. در ماه فوریه پیش از مرگش، واکر ورزش پارکور را نیز به فهرست استعدادهایش افزود، وقتی این مهارت را برای بازی در فیلم Brick Mansions یاد گرفت که یکی از سه فیلمی بود که بعد از مرگ واکر منتشر شد. هنگام فیلمبرداری فیلم Brick Mansions، واکر با درد زانوی ناشی از جراحی پارگی رباط صلیبی ناشی از جراحت در ساخت فیلم Fast & Furious 6 بازی می کرد، یکی از دو فیلم آخر فرانچایز سریع و خشن که واکر پیش از آن حادثه تراژیک در آن ایفای نقش کرده بود.
شارلیز ترون مدت هاست که به عنوان یک ستاره اکشن سرسخت و قوی خود را ثابت کرده، با فیلم های پرتنش و اکشنی مانند Mad Max: Fury Road، Atomic Blonde و Hancock که تنها مثال های اندکی از حضور او در این ژانر هستند. همچنین ترون ابایی از انجام دادن اکثر سکانس های اکشن و پرخطر این فیلم ها ندارد و صدمات متعدد وارد شده به بدنش در جریان ساخت سکانی هاس مبارزه یا بدلکاری های این فیلم ها شاهدی بر این مدعاست. هنگام فیلمبرداری Aeon Flux، ترون تا آستانه فلج شدن پیش رفت وقتی که یک پشتک رو به عقب مطابق انتظار پیش نرفت و به گفته خودش «من یک سانتیمتر تا فلج شدن کامل برای تمام عمرم فاصله داشتم». اما، این اتفاق باعث ترس ترون از سکانس های دشوار و انجام حرکات ورزشی در دیگر پروژه هایش نشده و البته اخرین باری هم نبود که او در جریان ساخت یک فیلم به خود آسیب می زد.
ترون گفته است که در جریان فیلمبرداری سکانس مبارزه ای در فیلم The Old Guard برای نتفلیکس، رباطش پاره شد و برای چند ماه با همین آسیب دیدگی به فیلمبرداری ادامه می داد تا اینکه در نهایت نزد پزشک رفت. زمانی که فیلمبرداری این فیلم چالش برانگیز تمام شد، ثرون به سه جراحی نیاز داشت: یکی برای جراحی رباط انگشت، و دو جراحی دیگر برای صدمات وارده به آرنج و زانو. اما این پایان جراحت های شارلیز ترون نبود زیرا دنباله آن با نام The Old Guard 2 نیز برای وی با جراحت همراه بود به طوری که ترون در یکی از سکانس های شمشیربازی فیلم دچار حادثه شد و شانه اش را به تیغ جراحان سپرد، در شرایطی که این دنباله قرار است در سال جاری میلادی منتشر شود.
اکثر بازیگران دوران حرفه ایشان بدون بازی در نقشی نمادین مانند هان سولو یا ایندیانا جونز به پایان می رسد. از طرف دیگر، هریسون فورد، هر دوی این نقش ها را بازی می کند، علاوه بر اینکه نقش های جک رایان و ریک دکارد را نیز در رزومه خود دارد. این بازیگر افسانه ای بسیاری از بدلکاری هایش شخصیتش را در هنگام بازی در نقش این شخصیت انجام داد. تقریباً با اطمینان می توان گفت که جایگاه فورد در میان قهرمانان فیلم های اکشن کاملاً تثبیت شده است اما این جایگاه بدون دست اندازهای متعدد در راه و آسیب های بدنی بدست نیامد. یکی از اولین جراحت های مرتبط با فیلم های بزرگ فورد در جریان ساخت فیلم Raiders of the Lost Ark رخ داد، جایی که به دلیل رد شدن یک هواپیما از رویش، با پارگی رباط صلیبی مواجه شد. او بعدها در هنگام ساخت فیلم The Fugitive نیز دچار پارگی یک رباط دیگر شد که برای آن زانویش را به تیغ جراحان سپرد.
اخیراً نیز هنگام فیلمبرداری Star Wars: The Force Awakens، در جریان حادثه ای مرتبط با نقص مکانیکی هیدرولیک های درهای شخصیت میلنیوم فالکون، پای هریسون فورد آسیب دید. این آسیب چنان جدی بود که نیاز به جراحی داشت اما خبر می رسد که این حادثه می توانست بسیار بدتر و حتی مرگبار باشد. اما نه صدمه در فیلم The Force Awakens و نه دیگر صدمات وارد شده به بدن هریسون فورد باعث نشد که وی برای آخرین بار در نقش ایندیانا جونز در فیلم اخیر Indiana Jones and the Dial of Destiny بازی نکند. این واقعیت که فورد تا اواخر دهه ۷۰ زندگی اش بدنش را در معرض بازی در چنین بازی های اکشن و پرفشاری قرار داد، شاهدی بر عشق او به شخصیت ایندیانا جونز و حرفه او در کلیت آن است.
بعد از تبدیل شدن به یک ستاره بزرگ در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ و بازی در سری فیلم های محبوب مومیایی، برندن فریزر در دهه ۲۰۱۰ به مقدار قابل توجهی از دنیای بازیگری فاصله گرفت. اگر چه در واقعیت او هرگز دست از بازی در سینما و تلویزیون دست بر نداشت، اما به نظر می رسید که فریزر دیگر در نقش های بزرگ حضور نمی یابد و جایگاه او در هالیوود به شدت نزول کرده است. با بازگشت اخیر او به لطف بازی در فیلم های The Whale، No Sudden Move و Doom Patrol، فریزر بیش از پیش در مورد اینکه چرا فاصله اش از اوج هالیوود حفظ کرده را آشکاراتر از قبل گفته است. ظاهراً یکی از دلایل بزرگ وی صدمات قابل توجهی است که فیلم های اکشن متعددش به بدون او وارد کرده اند، در شرایطی که بدترین اتفاقات برای او در هنگام ساخت فیلم های مومیایی رخ داد.
فریزر در مورد تعداد متعدد جراحاتی که در هنگام ساخت این فیلم ها متحمل شده و دردهایی که کشیده بارها صبحت کرده و از تاثیرات ویرانگر این جراحات بر بدن خود گفته است. بعد از سال ها تلاش برای کنار آمدن با این شرایط، بالاخره این جراحات تاثیر خود را بر فریزر گذاشت. او مجبور شد چند جراحی انجام دهد تا این صدمات را ترمیم کند، که یکی از آن ها تعویض نسبی زانو بود. این جراحات باعث شد که فریزر از بازی در نقش های اکشن کناره گیری کرده و تمرکز خود را روی فیلم های شخصیت محور قرار دهد. خوشبختانه، این تغییر رویه در نهایت به تحسین های قابل توجه و نامزدی های مختلف برای بازی او در نقش چارلی در فیلم The Whale منجر شد.
می توان یک فهرست کامل را تنها به جراحات جکی چان در هنگام ساخت فیلم هایش اختصاص داد، با جراحی های متعددی که وی در دوران حرفه ایش به خاطر این جراحات انجام داده است. این جراحات زمانی رخ می دهد که حوزه کاری یک بازیگر عمدتاً مرتبط با هنرهای رزمی باشد و این کار برای شش دهه متوالی ادامه یابد، جایی که شما تمام سکانس های مبارزه و بدلکاری هایتان را خودتان انجام می دهید. از این رو، برای این فهرست، تنها روی یکی از جراحت های بسیار جدی تمرکز می کنیم که جکی چان در هنگام ساخت پروژه های سینمایی اش متحمل شده و مجبور شد جراحی های متعددی روی آن انجام دهد. نکته بسیار جالب در مورد این جراحت جکی چان که در هنگام ساخت فیلم Armour of God رخ داد این بود که این اتفاق در جریان یکی از خطرناک ترین بدلکاری هایش رخ نداد.
در واقع، بعد از سقوط در جریان یک پرش نسبتاً ساده بین یک درخت و یک دیوار، صدمه ای به جمجمه جکی چان وارد شد که برای برداشتن یک تکه از جمجمه شکسته شده اش، مورد جراحی مغز قرار گرفت. در جریان این سکانس، شاخه درختی که جکی چان روی آن بود ناگهان شکسته و وی با سر روی سنگ های پایین افتاد. از آنجایی که فیلم Armour of God در سال ۱۹۸۶ ساخته شد- پیش از اینکه چان به اوج شهرت و شناخته شدن در سطح بین المللی برسد- بسیار حیرت انگیز است که این جراحت شدید مغزی باعث نشد که وی از مسیر رو به رشدش خارج شده و کارهایش با افت کیفی و کمی از لحاظ سکانس های اکشن و خطرناک مواجه شوند. نکته جالب تر اینکه جکی چان این سانحه را به بخشی از خود فیلم نیز تبدیل کرد.