فرح پهلوی با نام اصلی فرح دیبا سومین و آخرین همسر محمدرضا شاه پهلوی است. محمدرضا پهلوی مردی زنباره بود و از دوران نوجوانی بدین رفتار عادت داشت. شاه پس از ازدواج با فرح پهلوی که دختری بیاصل و نسب بود و به لحاظ تبار، با همسران قبلی وی تناسبی نداشت راه را برای خیانتها و هرزهگردیهای خود هموارتر دید.این وضعیت فرح پهلوی را نیز به واکنش متقابل و ارتباط بیشتر با مردانی از حلقه دوستان خود واداشت. از قدیمیترین دوستان ایام تحصیل فرح پهلوی در پاریس فریدون جوادی بود. به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت.
فرح پهلوی در یک خانواده بیبند و بار تربیت شده بود. پدرش یک استوار ارتش بود که به علت سرطان درگذشت و او بهزودی با مادرش راهی تهران شد. دایی فرح، محمدعلی قطبی سرپرستی هر دو را بر عهده گرفت. در این خانواده هیچیک از امور شرعی مراعات نمیشد. فرح در تهران در مدرسه ژاندارک تحت نظر راهبههای فرانسوی دبستان و دبیرستان را طی کرد. به گفته مادر فرح، فرح با پسرداییاش، رضا قطبی «در زیر یک سقف زندگی میکردند.
رابطه ی فرح پهلوی با فریدون جوادی
جوادی دوست سفر و حضر فرح بود. کشف رابطه فرح با فریدون جوادی، معروفترین فساد جنسی او بود، اما رابطه فرح و جوادی در یک دربار فاسد، امر غیرمنتظرهای جلوه نمیکرد و تنها در موقع بروز رقابتها و حسادتها تجلی میکرد. فرح نهتنها از فاش شدن این ماجرا واهمهای نداشت، بلکه دستور داد تا اتاق یکی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد. احمدعلی مسعود انصاری که مادرش، خاله فرح بود و به خاطر همین نسبت خانوادگی با فرح، به حلقه دوستان خصوصی شاه و فرح راه یافته بود، در خاطراتش به رابطه خاص و به قول خود او، غیرعادی بین فرح و فریدون جوادی اشاره کرده است: «یک نکته مهم، مسئله فرح و جوادی بود و آن اینکه در رفت و آمدهای مکرر به دربار به وجود یک رابطه غیرعادی بین فرح و فریدون جوادی پیبرده بودم و چندبار به وسایل مختلف و با اخم و تَخم به جوادی حالی کرده بودم که این راز در پرده باقی نمیماند، اما تأثیری نداشت. من هم این مسئله را با خالهام (مادر فرح) در میان گذاشتم. خانم دیبا حقیقتاً ناراحت شد و ظاهراً بعداً این مسئله را با فرح در میان گذاشته بود، مدتی بعد فرح با حالت عصبانیت خطاب به من گفت: حالا برای مادرم درباره رفتار من جاسوسی میکنی؟!» درست است که شهبانوی مملکت دوستپسر داشته باشد؟
ملکه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً کاری میکرد که به محمدرضا لطمه بخورد.» تاجالملوک مادر محمدرضا پهلوی که به گفته خودش از سال ۱۳۵۲ با فرح قهر کرده و کلمهای با او سخن نگفته بود، بارها برخوردهای تند و خشنی در قبال رفتارهای فرح داشت: «یک بار آقای رئیس خدمه کاخهای سلطنتی با ترس و لرز و هزار، اما و اگر و ببخشید و جایی نگویید و اینگونه مقدمات گفت: قربانت گردم، آیا این درست است که شهبانوی مملکت دوستپسر داشته باشد و او را با خود به داخل کاخ بیاورد؟ البته ما میدانستیم که فرح با فریدون جوادی قاطی شده است، اما نه اینکه او را به کاخ بیاورد! این بود که یک روز، خود فرح را خواستم و به او نهیب زدم که زنیکه گدا! خجالت نمیکشی این قبیل کارها را در جلوی چشم کارکنان دربار انجام میدهی؟ فرح گفت: درست گفتهاند که شاه میبخشد، شیخ علیخان نمیبخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت باید به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایینتنهام را دارم! خلاصه خیلی بیحیایی کرد.