دوشنبه 05 آذر 1403 - 25 Nov 2024
تاریخ انتشار: 1398/12/15 18:30
کد خبر: 376

مصاحبه ای جذاب و خواندنی با مریلا زارعی

مریلا زارعی بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است.

به گزارش شما نیوز؛ مریلا زارعی زاده ۲۵ فروردین ۱۳۵۳ است.مریلا زارعی بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است.مریلا زارعی در نطنز به دنیا آمد. مریلا زارعی فارغ‌التحصیل صنایع غذایی از دانشگاه آزاد است. مریلا زارعی خواهر بزرگتر ملیکا زارعی است. 

اولین گفتگوی «مریلا زارعی» پس از سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره امسال؛ ستاره ای که با بازی درخشان در «شیار 143» نقشی ماندگار را خلق کرده.

«فیلمنامه «شیار 143» را کنار رود راین خواندم، همانجا که قهرمان فیلم «از کرخه تا راین» با خدایش نجوا می کرد. قصه همان عطر و طعم را داشت ولی این بار روایتی زنانه بودو از زاویه مادران به فرزندان کرخه نگاه کرده بود.»

مریلا زارعی

از زاویه «الفت» که به قول «مریلا زارعی» مرثیه هایی با شکوه و هول انگیز دارد. مادری که چشم به راه فرزند رزمنده اش است.

زارعی می گوید سیمرغ بهترین بازیگر زن جشنواره سی و دوم حاصل کار کردن در گرمای تابستان کرمان، کوره ذوب مس و تنفس در هوای سنگین فلزی بوده. نتیجه لطف خدا. صبوری هایش و کار و نوشته کارگردان. خانم بازیگر هنوز در حال و هوای فیلم است و می گوید اولین فیلمی است که دوست دارد چند بار دیگر آن را روی پرده ببیند.

مریلا زارعی

زارعی در گفتگو با ما از دنیای بازیگریش، «شیار 143» و بردن سیمرغ جشنواره و منتخب منتقدان بودن می گوید. قرار گفتگو با او را در تهران گذاشتیم، در روزهایی که حسابی سرش شلوغ بود و به شهرهای مختلف کشور سفر می کرد تا در جلسات نقد فیلم هایش و مراسم اختتامیه جشنواره فجر شهرستان ها شرکت کند.

در مشهد هماهنگی های بعدی را انجام دادیم. در کرمانشاه گفتگو کردیم، متن مصاحبه در تبریز به دست او رسید و پیگیری های بعدی در قم ادامه داشت!

مریلا زارعی در پایان دومین دهه بازیگری اش قرارت دارد و در فیلم های مهمی از سینمای ایران بازی کرده و از بهترین بازیگران سینمای ماست اما درست به اندازه الفتِ «شیار 143» خاکی است و احساساتی و صبور و خوش اخلاق.

 

اطلاعات فوری

* متولد 1353، تهران

* فارغ التحصیل صنایع غذایی از دانشگاه آزاد است.

* با فیلم «سلام سینما» به سینما آمد و با «کارآگاه» به تلویزیون.

* در حدود 40 فیلم سینمایی مثل فیلم های دو زن، واکنش پنجم، سربازهای جمعه، حکم، دعوت، درباره الی …، کیفر، گزارش یک جشن، جدایی نادر از سیمین، خوابم می آد، خرس، هیس! دخترها فریاد نمی زنند، چ و شیار 143 بازی کرده

* از کارهای تلویزیونی او می توان به سریال های کارآگاه، دبیرستان خضرا، ولایت عشق، داستان یک شهر، پلیس جوان و کلاه پهلوی اشاره کرد.

* برای بازی در فیلم های زن زیادی، دست های خالی، دعوت و هیس! دخترها فریاد نمی زنند کاندیدای سیمرغ های بهترین بازیگر زن و نقش مکمل در دوره های مختلف جشنواره فیلم فجر شده

* برای بازی در فیلم «سربازهای جمعه» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خودش کرده و برای «شیار 143» سیمرغ بهترین بازیگر زن نقش اول جشنواره سی و دوم

 

 

انگار دنیای بازیگری به عنوان یک فعالیت شما را راضی می کند و مثل بعضی بازیگران دیگر سراغ حوزه های دیگر مثل عکاسی و موسیقی و … نرفته اید. چرا بازیگری اینقدر برای شما جدی است؟ ظاهرا بازیگری برای شما فقط یک شغل نیست و دغدغه جدی زندگی تان است.

– قبل از ورود به این عرصه فکر می کردم هنرمندانی که در مقابل دوربین نقش آفرینی می کنند، تاثیر بزرگی روی جامعه می گذارند. به همین دلیل بازیگری همیشه برایم جذاب بوده. طبعا یک بازیگر در حوزه های دیگر هم باید فعال باشد و مطالعه کند اما من این کارها را بیشتر برای خودمانجام می دهم تال بینش خودم به عنوان یک بازیگر را تکمیل کنم. به خاطر همین با هنرها و فضاهای دیگر هم بیگانه نیستم. فرصت بازیگری برای من مغتنم است و این فرصت را به راحتی به دست نیاورده ام و علاقمند هستم که با مسئولیت، آن را پیگیری کنم.

 

همیشه هم جزو بی حاشیه ترین بازیگرها بوده اید. چرا این مشی را انتخاب کرده اید؟

– حاشیه موردی است که برای تمام کسانی که بین مردم مشهور هستند پیش می آید و راه فراری از آن نیست. خیلی از حاشیه خوشم نمی آید و سعی کرده ام از فضاهایی که ایجاد مسئله و حاشیه می کنند، فاصله بگیرم. تصور می کنم دیگران هم به این احوال من احترام گذاشته اند و حتی اگر اتفاقی بوده، به احترام این روحیه من، آزارم نداده اند. معتقدم هر واکنشی که آزادگی را از بازیگر سلب کند، محکوم است حتی اگر برای او شهرت بیشتری بیاورد.

 

نگران نیستید که مثل بقیه به خاطر حاشیه نداشتن شهرت پیدا نکنید؟

– بیش از اینکه شهرت بازیگری برایم مهم باشد، محبوبیت آن مهم است. به همین دلیل ترجیح می دهم با حضور مسئولانه در عرصه بازیگری محبوب و مشهور شوم. اعتماد مردم برایم بیشتر از شهرت ارزش دارد.

 

اگر چند فیلم مثل «شیار 143» را کنار بگذاریم، در کارنامه کاریتان نقش یک های کمی وجوددارد. این اتفاق حاصل انتخاب های شما بوده یا پیش آمده؟

– با شما مخالفم. من نقش های اول زیادی داشته ام اما چیزی که باعث این تصور شده این است که حضورهایی که من به واسطه آنها در ذهن مخاطب مانده ام، بازی در نقش های مکمل بوده است. در همین جا باید بگویم این اتفاق کاملا آگاهانه پیش آمده. و این نقش ها حاصل انتخابم بوده است. در خیلی از سناریوها نقش های محوری وجود داشته ولی نقش دیگری را در کنار دیده ام که خاصیت و تاثیر بیشتری دارد. هیچ وقت متراژ نقش برایم تعیین کننده و مهم نبوده، ضمن اینکه در برخی فیلم ها ممکن است با یک حضور کوتاه، حضور بزرگ دیگری تحت الشعاع قرار بگیرد.

 

این ویژگی به چشم آمدن شما در نقش هایی غیرمحوری مثل نقش های تان در «درباره الی ..» و «چ» از کجا می آید؟

– اینها حاصل انتخاب های من است، نه حاصل اینکه من در این نقش ها انتخاب شده ام. همیشه برای این انتخاب ها دلایلی داشته ام؛ یکی اش این بوده که فکر می کرده ام بیشتر دیده می شود، یا بیشتر منطبق بر سلیقه و توانایی من است چون گاهی بعضی نقش ها حضور ممتدی در فیلم دارند ولی بن مایه و ذات نقش پیچیدگی زیادی ندارد و شما فقط دیده می شوید. تاثیر نمی گذارید و نمی توانید در خطاره ها وارد شوید. من علاقه دارم نقش هایی را بازی کنم که تاثیرگذار باشد. این اتفاق می تواند در یک نقش محوری بیفتد. پس اگر اینطوری باشد، طبعا این نقش یک را می پذیرم ولی اگر در نقش های بلند و یک، این اتفاق نیفتد، نمی پذیرم و بازی نمی کنم.

 

همیشه هم این مسئله را واگذار کرده ام به خدا. فکر می کنم هر نقشی قسمت هر کسی باشد به سراغش می آید، به او پیشنهاد می شود و او هم اگر تلاش کند، دیده می شود. نمونه بارزش نقشم در «درباره الی …» بود. در سناریو نقش منچندان دیده نمی شد اما قابلیت های خودم را می شناختم، سبک کاری آقای فرهادی را به دلیل همکاری در سریال هایشان می دانستم و انگیزه بالایی داشتم. نتیجه هم این شدکه با همین نقش، هم کاندیدای جشنواره فجر شدم، هم کاندیدای جشن خانه سینما که جایزه خانه سینما را گرفتم.

مریلا زارعی

شما در فیلم های شاخص زیادی بازی کرده اید و با کارگردان های بزرگی مثل آقای حاتمی کیا، فرهادی، کیمیایی و … کار کرده اید. با اینحال چند فیلم تجاری مثل «رژیم طلایی»، «یک اشتباه کوچولو» و … هم در کارنامه تان هست که سطح کیفی متفاوتی با بقیه فیلم هایتان دارد. دلیل انتخاب و بازی در چنین فیلم هایی چیست؟

– نگاه من به فیلم های تجاری متفاوت است. بهترین حسن فیلم های خوبی که متعلق به سینمای بدنه است، آشتی دادن مخاطب با سینما است. دوم اینکه اینگونه فیلم ها مخاطب را به بازیگران آن اثر نزدیکتر می کند. یعنی بازیگر می تواندتوفیق بیشتری بین جماعت بیشتری از قشرهای مختلف داشته باشد. اکثر این مخاطبان، سینما را صرفا سرگرمی می دانند؛ یعنی ممکن است این مخاطبان وسط فیلم دغدغه مندی از سالن سینما خارج شوند. لذا من همیشه دلم می خواسته که مخاطب را برای خودم نگه دارم. به خاطر اینکه من بازیگری نیستم که همه چیز را یک روزه و یک شبه در فیلمی به او هدیه کرده باشند و پله پله حرکت کرده ام. در نتیجه این هم جزو همان سیری است که در کارم دارم.

سعی کرده ام در کارهای تجاری حضور داشته باشم تا در یک قالب خاص کلیشه نشوم. دوست ندارم تماشاگر فیلم هایی که من در آن هستم، فقط آدم های خیلی ویژه باشند. دوست دارم همه طبقه ها و اقشار مردم من را بشناسند و با من ارتتباط برقرار کنند. سومین دلیل هم این است که این فیلم ها برایم مثل زنگ تفریح می ماند. این فیلم ها را جدی می گیرم ولی بازی در آنها مثل این می ماند که بین کارهای سخت، حساس و استراتژیک، یک قطعه موسیقی مفرح گوش بدهید. یا یک فیلم مفرح ببینید یا نقاشی کنید و ورزش. این فیلم ها را فاصله هایی می دانم که تمام آثار روحی و روانی فیلم قبلی ایم را برایم تلطیف و پاک می کنند و من را آماده می کنند برای گرفتن یک قالب جدی و جدید.

فیلمی مثل «خروس جنگی» همینطور است. این فیلم همزمان با «درباره الی …» اکران شد و من به شدت بازخورد آدم ها نسبت به این دو فیلم را در جامعه حس می کرحدم. «درباره الی…» از نظر خیلی از آدم های فرهیخته جامعه فیلم خاص و درخشانی است اما خیلی از آدم ها من را در خیابان به خاطر بازی در «درباره الی…» توبیخ کردند! این نشان می دهد که ما باید برای همه سلیقه ها غذاهای مختلف داشته باشیم. من اتنتخاب کرده ام که بین همه سلیقه ها حضور داشته باشم چون مردمم را دوست دارم و از خط کشی خوشم نمی آید. علاقمندم مخاطب فیلمی مانند «خروس جنگی»، «درباره الی…» را هم ببیند. فیلم «چ» را هم تماشا کند و از «شیار 143» تاثیر بگیرد ولی به ضرس قاطع می گویم که حضور من در فیلم های تجاری هیچ وقت جنبه مادی نداشته.

مریلا زارعی

یک خطر هم وجوددارد؛ در سینمای ما معمولا بازیگرها را براساس شمایلی که از نقش های قبلی شکل گرفته انتخاب می کنند. شما در نقش های متفاوت زیادی بازی می کنید. از این تنوع کاری نمی ترسید؟ این تنوع کاری ممکن است جایگاه بازیگریتان را به خطر بیندازد.

– اصلا. موقعیتم تا به حال به خطر نیفتاده واگر خدا و مردم بخواهند، از این به بعد هم به خطر نمی افتد. ضمن اینکه بازیگر زمانی می تواند توانایی هایش را به رخ بکشد که در قالب های مختلف قابل باور باشد. یعنی همان اندازه که در نقش یک خانم خانه دار در «خروس جنگی» قابل باور باشم، بتوانم در «سربازهای جمعه» و «درباره الی…» و «چ» و «شیار 143» هم باورپذیر باشم. این تنوع برای من هم امتحان است و من را به چالش می کشد.

همین ریسک کردن باعث می شود با حساسیت بیشتری انتخاب و بازی کنم. اگر بازیگرها خودشان را در محدوده ای محصور کنند، حتی اگر تا آخر عمرشان فیلم های فاخر و نقش های درجه یک بازی کنند، همیشه نقش هایی هستند که نتوانسته اند آنها را تجربه کنند و اگر در اوج بازیگری آن نقش ها به آنها پیشنهاد شود، حتما نمی توانند خوب از پس آن بربیایند چون محدوده پرورش استعدادهایشان را باز نکرده اند. من علاقه ندارم در کارم تنبلی کنم.

نقش هایی برای من بازیگر است که به جزییاتش اشراف دارم و بازی کردنش نسبت به فضاهایی که سخت است، برایم آسانتر است. خیلی از نقش هایی که بازی کرده ام ممکن است سلیقه سینمایی من نباشد اما در آن فیلم ها حضور دارم چون علاقه داشتم خودم را امتحان کنم ولو اینکه به شکست منجر شود. مثلا یکی از دلایلی که در فیلم «رژیم طلایی» بازی کردم، همبازی بودن با آقای مهدی هاشمی بود. مگر این فرصت چند بار ممکن است برای من پیش بیاید؟ در این تجربه ها چیزهای زیادی یاد می گیرم که آنها را برای ادامه راه بازیگری ام ذخیره می کنم. به خاطر همین کمی خودخواه هم هستم.

 

از طرفی تثبیت شدن یک شمایل ثابت، خوب یا بد به ستاره شدن خیلی از بازیگرهای سینمای ما کمک کرده. نمی ترسید به خاطر این تنوع کاری ستاره نشوید؟

– هیچ وقت به ستاره شدن فکر نکرده ام. ستاره فقط در آسمان هاست! هر کسی در هر حرفه ای کارش را درست انجام بدهد، ستاره است و ممکن است زمان ثابت کند چه کسی ستاره واقعی است. در لحظه همه اتفاق هایی که برای آدم هایی مثل ما می افتد، یک لباس کاذب دارد که اگر آن لباس کاذب را باور کنیم، مرگ حرفه ای مان فرا رسیده.

 

اگر در فیلمی بدرخشید و بعد از تشویق ها و تاییدها به خودباوری و در ادامه به خودشیفتگی برسید، قطعا به پایان راه نزدیک شده اید. علاقه دارم این زمان برای من هم بگذرد، تحمل کنم، رنج ها و بی مهری ها و شکست هایش را به جان بخرم ولی مطمئن هستم که تلاشم یک روزی و یک جایی که باید، جواب می گیرد. آن موقع مردم می توانند بگویند من بازیگر کجای آسمان هنر جای گرفته ام. به نظرم آن موقع آدم بیشتر از اینکه ستاره باشد و در آسمان، در جایی امن تر سکنی می گیرد، چه جایی امن تر از قلب های مردم سرزمینم سراغ دارید؟

من ترجیح می دهم به جای اینکه ستاره باشم و غیرقتابل دسترس، تصویری ماندگار باشم در خاطره مردمم. اینکه ستاره آسمان شهرت شوم. از یکی از بازیگران مشهور هالیوود پرسیده بودند شما چرا وقتی می توانیدستارته باشید، نقش های کوتاه را فقط قبول می کنید. او هم جواب داده بود من می خواهم ماندگار شوم. شرط ماندگاری هم پله پله بالا رفتن است. اگر پله پله ها را قدم به قدم بالا بروی، با یک نسیم به نقطه صفر پرتاب نمی شوی. البته اسباب و علل این اتفاقات خودخداوند است.

 

در کارنامه تان کارهای طنز زیادی هم دارید. به فیلم های طنز و کمدی دلبستگی خاصی دارید؟ فیلم هایی مثل «خوابم می آد».

– من کمدی را خیلی دوست دارم. در «خوابم می آد» بازی کردم چون اولین تجربه سینمایی رضا عطاران بود. من با رضا عطاران دو تجربه همکاری موفق در کسوت بازیگری دارم وعلاقمند بودم وقتی ایشان به من پیشنهاد می دهد، هر کاری که از دستم برمی آید، برایشان انجام بدهم. «خوابم می آد» با اینکه یک فیلم طنز است اما نگاه انتقادی دارد و خیلی از مسائل را در قالب خودش مطرح می کند و بین فیلم های طنز نگاه تازه و نویی دارد. وقتی این فرصت برای من پیدا می شود که آدمی را که در زمینه طنز قبول دارم، به عنوان بازیگر جلوی دوربینش قرار بگیرم، حتما قبول می کنم. شاید او به عنوان کارگردان بتواند قابلیت های جدیدی را در من کشف کند. در واقع خودم را در چنین فیلم هایی محک می زنم.

 

شما الان در دوره اوج کارتان هستید. هنوز از بازیگری لذت می برید؟

– بله، بازیگری برای من لذتبخش است. هر چند دارم کمی به کارگردانی هم فکر می کنم. نه اینکه کارگردانی برایم پله بعدی بازیگری باشد. کارگردانی یک عرصه دیگری است که به تمرین ها، بینش، تجربه ها و مهارت های دیگری نیاز دارد ولی واقعا دارم به آن فکر می کنم. ان شاءالله که این فکر زمانی به عمل برسد. اگر به عمل برسد، کارم را از نقطه صفر شروع می کنم.

مریلا زارعی

از سیمرغ «سربازهای جمعه» تاغ سیمرغ «شیار 143» 10 سال فاصله است. نزدیک به 20 سال هم هست که در سینما فعالیت می کنید. از گرفتن سیمرغ پس از این همه سال چه حسی دارید؟

– زمانی جایزه گرفتن برایم دغدغه و جذاب بود ولی واقعا دیگر احساس کردم جایزه واقعی را وقتی می گیرم که کار روی پرده می رود و مردم می بینند و منتقدان درباره اش نظر می دهند. به همین دلیل از مدت ها پیش مسیر احوالم راعوض کردم. در نتیجه جایزه برایم فقط جنبه تشیوق پیدا کرد و واقعا هم جایزه گرفتن محدود به همین یکی دو روز ایام جشنواره است. بعدش شما می مانی و کوله باری از مسئولیت و انتظار برای پیشنهادهای بهتر. همیشه علاقمند بودم در فیلمی بازی کنم که مردمم را همراه کنم. فکر می کنم در «شیار 143» دو اتفاقی که برای من جذاب است، تقریبا با هم افتاد؛ یعنی در عرصه بازیگری هم مورد لطف داورها قرار گرفتم، هم مورد تشویق مخاطب. در حال حاضر، بزرگترین جایزه برایم همان تاثیری است که روی مخاطبم می گذارم.

 

یک بار گفته بودید از واکنش های پدر و مادرتان درباره فیلم ها و بازی هایتان می ترسید و مثل یک مرغ کوچولو کنار اتاق می نشینید. هنوز هم واکنش های آنها برایتان مهم است؟

– مهمتر از قبل.هنوز خانواده ام بزرگترین منتقدان من هستند و البته مهمترین. واکنش خانواده ام به من جهت می دهد. هنوز هم مثل قبل برای شنمیدن انتقادهای تندشان به گوشم و دغدغه رضایت آنها را دارم و همچنان دعا و تاییدشان را شرط لازم برای موفقیت می دانم.

 

درباره «شیار 143» چه واکنشی داشتند؟

– خیلی ها درباره این فیلم نسبت به من لطف داشتند اما منتظر نظر مادرم بودم. بانویی که بسیار آدم به روزی است و در زمان حال زندگی می کند. وقتی فیلم را دیدند، اولا به شدت از فیلم تاثیر گرفته بودند، ثانیا به شدت من را تایید کردند و جمله ای گفتند که خیلی دوستش داشتم. بعد از تماشای فیلم گفتند «دخترم در این فیلم چقدر مادر بودی.» برایم خیلی جالب بود، مامان حتی تمایل داشتند یک بار دیگر هم فیلم را ببینند.

خواهرم [ملیکا زارعی (خاله شادونه)] هم همینطور. با وجود اینکه توصیه کردیم که فیلم را نبیند، باز طاقت نیاورد و تماشا کرد. و تاثیر فیلم را تا همین لحظه با خودشدارد اما از همه جالب تر واکنش برادرم بود. برادری که سال هاست ایران زندگی نمی کند و استثنائا در این ایام اینجا بود. او اصلا فیلم ایرانی نمی بیند و بازیگران ایرانی را خیلی قبول ندارد.

همیشه به من می گوید شماها بازیگر نیستید، برای اینکه آنقدر که فیلم های خارجی ما را منقلب می کند، شماها نمی توانید این کار را انجام بدهید. به خاطر همین مخاطب سینمای ایران نیست. وقتی می خواستم به خانواده ام بلیت بدهم از او خواهش کردم شما این فیلم را نبین اما خیلی اتفاقی ایشان فیلم را دید و بعد از 20 سال کار حرفه ای من، برای اولین بار بود که با دسته گل برگشت خانه.

من حیرت کردم چون جوانی است که در ایران زندگی نمی کند و آدمی است با تفکرات و اعتقادات خاص خودش که در جهت فیلم و ماجرای آن نیست اما برای اولین بار به من آفرین گفت. این آفرین از همه جوایز برای من بزرگتر است چرا که جوان است و آرمان ها و اعتقادات خودش را دارد، به خاطر همین احساس کردم وقتی این آدم از «شیار 143» متاثر می شود، من احتمالا کارم را درست انجام داده ام. به خاطر همین آفرین او و مادرم، برایم طعم دیگری داشت.

 

امسال با قطعیت تمام سیمرغا بهترین بازیگر زن جشنواره به شما اهدا شد. اکثر منتقدان هم با قاطعیت به شما رأی دادند. فکر می کنید این رأی قاطع حاصل چه چیزی است؟ تاثیر روی آینده کاری شما خواهد داشت؟

– پیش بینی آینده که کار من نیست. آینده ام را فضایی که اطرافم هست تعیین می کند، ضمن اینکه بسیار خوشحالم که این اتفاق افتاده. گاهی سیمرغ ها وقتی به آدم می رسند که نوبتشان رسیده باشد نه اینکه حقشان باشد ولی این بار انگار این بازی و جایزه به سلیقه منتقدها نزدیک بوده. این باعث خوشحالی ام است ولی تضمینی نیست که در نقش دیگری که می خواهم ظاهر شوم آیا این همه تایید خواهم گرفت یا نه. مسیر و روش من هیچ تغییری نخواهد کرد.

همان آدم قبل از این جایزه ام. بین پیشنهادهایی که خواهم داشت انتخاب خواهم کرد ولی همیشه سعی می کنم انتخاب کنم. کما اینکه امسال فقط در همین فیلم «شیار 143» بازی کردم. با وجود اینکه خیلی از سناریوهای دیگر امسال را خوانده بودم. کسی که جایزه می گیرد، قرار نیست برای همیشه در آن نقطه باشد. به هر حال ما راه خودمان را می رویم. گاهی در این مسیر زمین می خوریم و گاهی پرواز می کنیم. همه اینها به لطف خداوند بستگی دارد. خدا کند نقش های سخت تری نوشته و دغدغه های بزرگتری مطرح شود که بازیگران بتوانند قدرت های دیگری را از خودشان به نمایش بگذارند. تا زمانی که نقش های خوب نوشته نشود، مابین بد و بدتر مجبوریم بد را انتخاب کنیم. دعا کنید اغتفاق های خوب بیفتد.

 

زارعی از همکاری با حاتمی کیا می گوید

«چ» یک ورک شاپ 5 ماهه بود

ابراهیم حاتمی کیا نقش «هانا»ی «چ» را به زارعی سپرده بود. نقش یک زن که در چند مقطع فیلم با چمران روبرو می شود و حسابی به چشم می آید. زنی که بین دو قطب قرار می گرفت؛ بین همسرش که همراه چمران، قهرمان داستان است و برادرش که پاره تنش است و مخالف آن جناح. خانم بازیگر می گوید فیلم را دو باری دیده و حسابی از حاصل کارش راضی است. این سومین همکاری او با حاتمی کیا بعد از فیلم های «دعوت» و «گزارش یک جشن» است.

 

چرا به گروه بازیگران فیلم «چ» اضافه شدید؟

– به نظرم خود آقای حاتمی کیا باید به این سوال پاسخ بدهند. من فقط می توانم دلایلم را برای قبول پیشنهاد همکاری با ایشان بگویم. بالطبع کار کردن با کارگردانان صاحب سبک آرزوی هر بازیگری است. من هم از این قاعده مستثنا نیستم، ضمن اینکه قبل از «چ» ما دو همکاری دیگر هم در دو فیلم «دعوت» و «گزارش یک جشن» داشتیم وهمین می توانست انگیزه من را برای حضور در فیلم «چ» قوت ببخشد. به خاطر همین «چ» برای من مثل یک ورک شاپ پنج ماهه بود که از تجربیات آقای حاتمی کیا استفاده کنم. و مورد آخر اینکه نقش وجوهی داشت که برای من متفاوت از قالب هایی بود که تا آن زمان گرفته بودم. بازی در یک فیلم بزرگ با حرفی مهم، در لباسی متفاوت، با زبانی دیگر از زنان سرزمینم.

 

از حاصل کارتان در «چ» راضی هستید؟

– من تمام توانم را در جهت اهداف کارگردان به کار گرفتم. میزان رضایت را باید اول صاحب اثر و بعد مردم قضاوت کنند.

 

شما هم در «چ»، هم در «شیار 143» نقش هایی را بازی می کردید که لهجه داشتند. چه کار کردید که لهجه داشتن توی ذوق نخورد؟

– هانای «چ» زبان متفاوتی داشت. کحردی معمولی نبود، کردی اورامی بود. همین کار را دشوارتر می کرد. در حدی که دیالوگ های هانا در فیلم زیرنویس شده اما در کنارمان استادی به نام مبین میرزایی قرار داشت که اهل همان منطقه بود و به من در رسیدن به این زبان کمک کرد. در «شیار 143» هم لهجه کرمانی داشتم که استادم، یداله شادمانی آن را به من یاد داد که خودشان هم بازیگر بودند و هم اهل کرمان.

در همه لحظات کنارم بودند که کلمات را درست ادا کنم. نکته ای که در «شیار 143» وجود داشت، آهنگین بودن لهجه کرمانی بود. این آواها و آهنگ ها بدن را به سمت نوعی نرمی پیش می بردند که با حال و احوال نقش الفت در تضاد بود و این کار را دشوار می کرد. اما در شخصیت هانا، زبان کردی به دلیل محکم بودن بسیار با نقش، حرکاتش و حضورش همخوان تر بود. به هر حال وجود زبان ها و لهجه های متفاوت در نقش ها، کار بازیگر را دشوارتر می کند چون بازیگر باید با گویشی که دارد، میمیک صورت را هم منطبق کند.

هزار بهانه آوردم که نقش الفت را بازی نکنم!

«پیشنهاد این نقشه، وسوسه ای دوگانه را در وجودم بیدار کرد. نقش مادر تازگی داشت اما می ترسیدم از کم تجربگی خالق آن و اعتراف می کنم این ترس تا امروز که به تماشای فیلم نشستم با من همراه بود.ترس از اینکه الفت قصه ما که به نوعی مام وطن بود به درستی خلق نشود.» او اما توانست این نقش را بسازد. نقشی که می گوید برای شخصیت پردازی و اجرای آن زحمت های زیادی کشیده.

 

خانم آبیار چرا برای نقش الفت سراغ شما آمدند؟ خودتان چرا این نقش را انتخاب کردید؟

– «شیار 143» به چند جهت برایم فیلم خاصی است. من تمام تلاشم را کردم که نقش و مسئولیت آن را نپذیرم. بهانه های مختلفی هم برای آن جور کردم! به خاطر اینکه احساس می کردمنقش بسیار سختی است و من را بیش از ظرفیت و اندازه ام به چالش می کشد. چون قرار بود شخصیتی را بازی کنم که تیپ نیست. دوست نداشتم ادای کسی را دربیاورم و حاصل کار روی پرده به ساحت آدم های واقعی که نقش آنها را بازی می کنم، لطمه وارد کند.

در نتیجه مسئولیت آن خیلی برایم سنگین بودو تنبلی که در آن مقطع داشتم، باعث می شد دور شوم اما پافشاری خانم آبیار و گروه تولیدکار باعث شد که من هی خودم را مجبور و قانع کنم که این کار را باید انجام بدهم. دلیلخانم آبیار این بود که فکر می کردند این نقش را فقط من باید بازی کنم. طبعا صبغه ای از من در بازیگری داشتندن که باعث می شد احساس کنند می توانم این نقش سخت را بازی کنم.

 

انگار از کار کردن با کارگردانان کم تجربه هم نمی ترسید.

– من با کارگردان های جوانی مثل مهدی رحمانی در اولین تجربه اش در فیلم «دیگری» کار کرده ام؛ اما از شما چه پنهان از آنجایی که بازیگر قائم به کارگردان هستم، خیلی علاقه به کار کردن با کارگردانان اول را ندارم. هر چند به این معتقدم استعدادهای جوان، فکرهای نو و نگاه تازه ای را با خود به همراه می آورند اما معمولا در یک رودربایستی با بازیگر حرفه ای قرار می گیرند که در مواجهه با آنها خیلی تکلیفم روشن نیست.

مگر اینکه کارگردان اعتماد به نفس بالایی داشته باشد، یا به قولی تکلیفش با کار و در نهایت بازیگر روشن باشد. «شیار 143» هم کار دوم خانم آبیار بود. فیلم اول او را دیده بودم و ویژگی هایی را نداشت که من را برای حضور در کار د.م شان به وجد بیاورد. به خاطر همین سعی کردم مدام بهانه بگیرم اما خانم آبیار و دوستان گروه تولید خیلی پافشاری کردند.

من هم کمی تامل کردم و در خلوت داستان را خواندم. فضا و نشانه هایی که به آن اعتقاد دارم، دست به دست هم دادند و من را موظف کردند که این نقش را بازی کنم. از روز اول به خانم آبیار گفتم این نقش را بازی خواهم کرد ولی روی من فقط به عنوان یک بازیگر حساب نکنید. من می خواهم این نقش را بسازم. خب این حرف می تواند برای یک کارگردان جوان زنگ خطر باشد ولی خانم آبیار پذیرفت. مثل همه قراردادهایم یک «بسم ا…» گفتم و قرارداد را امضا کردم و رفتم که نقش را خوب و درست بازی کنم و واقعا برای بازی کردنش با تمام وجود از خدا مدد گرفتم. هیچ راه دیگری جز این نبود چون خطر بازی در این نقش خیلی زیاد بود.

در کار هم تعامل خوبی بین گروه های گریم، لباس، صحنه، فیلمبرداری، صدابرداری، فضای اطراف، همکارانم، بازیگران محلی و … وجودداشت. هر کدام بازویی شدند تا بتوانم این نقش را بازی کنم. الان خدا را شاکرم به خاطر اینکه من را هدایت کرد که این نقش را قبول کنم چون نمی دانم اگر بازیگر دیگری این نقش را بازی می کرد چه اتفاقی برای نقش و فیلم می افتاد ولی این را مطمخئن هستم که درجه انرژی و احوالی که من در این فیلم خرج کردم، خیلی بالا بود.از این بابت احساس سبکی دارم. الحمدلله که بین مردم و اهل نظر و رأی هم مقبول افتاده.

 

بعد از خواندن فیلمنامه «شیار 143» چه تصویری از کاراکتر الفت در ذهن شما شکل گرفت؟

– من تصویر شهری این آدم را داشتم. این تصویر از طریق تصاویر تلویزیون، مستندها و فیلم هایی که دیدم و کتاب هایی که خواندم، شکل گرفته بود. هیچ مابه ازایی در زندگی واقعی ام نبوده و نمونه روستایی اش را واقعا نمی شناختم. اما هر آنچه که از الفت با همه جزیاتش شکل گرفت و روی پرده رفت، همان آدمی بودکه من خواندم. چیزی که حاصل شده، احتمالا بیش از اینکه به من برگردد، به خود خانم آبیار که نویسنده اینآدم است، برمی گرد. من به عنوان یک بازیگر سعی کردم تمام تجربیاتم در این سال ها را در این فیلم به کار بگیرم. با تمام قوا پای این نقش ایستادم که حاصلش شد الفت.

 

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://setareparsi.com/d/o395e2