دوشنبه 12 آذر 1403 - 02 Dec 2024
تاریخ انتشار: 1399/01/24 18:22
کد خبر: 1098

انتقادهای تند حمیدرضا آذرنگ از نیکی کریمی

فیلم سینمایی «آذر» که از هفته گذشته اکران خود را آغاز کرده، در تبلیغات و حاشیه هایش بیش از همه با نام نیکی کریمی گره خورده است.

به گزرش ستاره پارسی؛ حمیدرضا آذرنگ زاده ۲ خرداد ۱۳۵۱ است.حمیدرضا آذرنگ زاده تهران است.حمیدرضا آذرنگ نمایشنامه‌نویس، کارگردان، و بازیگر تئاتر و سینما ایرانی است.حمیدرضا آذرنگ جایزه بازیگری جشن خانه سینما را برای بازی در فیلم ملکه به دست آورده و تا کنون برنده پنج جایزه از جشنواره تئاتر فجر در زمینه‌های متعددی چون نویسندگی و بازیگری شده‌است از جمله برای دو لیتر در دو لیتر صلح و خنکای ختم خاطره. حمیدرضا آذرنگ همچنین دریافت‌کننده و نامزد دریافت جایزه‌های دیگری در سایر جشنواره‌های داخلی و خارجی تئاتری و سینمایی نیز بوده‌است.حمیدرضا آذرنگ عضو هیئت مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر و دانش‌آموخته این حرفه نزد استاد بهرام سامنی، منتقد سینما است.

نیکی کریمی

این ستاره 46 ساله سینما، تهیه کنندگی «آذر» را برعهده دارد و نقش اصلی فیلم را هم بازی کرده است. مدتی درگیر حواشی پخش تیزرهای تلویزیونی اش از صداوسیما بود، بعد نامه ای سرگشاده نوشت و سینما و تلویزیون را به نادیده گرفتن زنان، متهم کرد. چند روز بعد هم با انتقادات بدلکار فیلم و مربی موتورسواری اش مواجه شد و حواشی اش دوچندان شد. حالا حمیدرضا آذرنگ بازیگر نقش اول مرد فیلم، در گفت وگو با سینماسینما، انتقادهای تندی از نیکی کریمی کرده است. اگرچه آذرنگ، این حرف ها را بدون نام بردن از کسی، مطرح کرده ولی با توجه به آدرس هایی که داده، مشخص است که طرف حسابش نیکی کریمی است. به نظر نمی رسد ماجرا با همین حرف ها تمام شود و احتمالاً حواشی اکران «آذر»، در روزهای آینده هم با پاسخ های احتمالی، ادامه داشته باشد. حرف های حمیدرضا آذرنگ را بخوانید:

 

1-خودم را عضوی از فیلم نمی دانم
به عنوان یک مخاطب و نه کسی که نقش اصلی این فیلم را بازی کرده است می گویم امیدوارم این فیلم موفق باشد و مخاطبان هم از دیدن آن لذت ببرند. اما خودم را عضوی از خانواده فیلم «آذر» نمی دانم. در این مدت به حدی اتفاقات ناخوشایند و چرک افتاده است که خودم را متعلق به این فیلم نمی دانم. جالب است دوستان به گونه ای رفتار می کنند که این فیلم فقط متعلق به یک نفر بوده است و انگار هیچ کدام از ما در این فیلم حضور نداشته ایم. به عنوان بازیگر برای این فیلم زحمات زیادی کشیده ام، و به هیچ عنوان کوتاهی از من سر نزده است، اما مثل این که برای دوستان خوشایند نیست که ما هم جزئی از این فیلم باشیم. عادت دارم تمام توانم را در هر پروژه ای به کار ببرم، اما می بینم در تبلیغات مجازی، شهری یا هر جای دیگری اسمی از ما برده نمی شود، به نوعی که انگار ما حضور نداشته ایم. معنای این رفتار را متوجه نمی شوم. مردم نمی دانند که من به عنوان نقش اصلی در این فیلم حضور داشته ام.

حمید آذرنگ

2-این خانم محترم، برود فیلم شخصی بسازد!
یک مجموعه ارتباطات هست که من از آن ها خبر ندارم. من انسان هایی را که اهانت می کنند و احترام نمی گذارند، به هیچ وجه قبول نمی کنم. متاسفانه این روزها پروردگاران زمینی زیاد شده اند که بسیاری نیز برای آن ها احترام قائل هستند و نمی دانند که به چه کسی یا چه چیزی خدمت می کنند. سکوت کرده بودم، مایل نبودم صحبت کنم. من را به عنوان یک انسان معترض در این جامعه می شناسند. چرا که عقیده دارم جامعه ای که اشتباه حرکت می کند به کسانی نیاز دارد که نقدش کنند. اما در جامعه ما همه چیز برعکس است. یعنی اگر امروز من اعتراض می کنم باید محکوم به فنا شوم. هیچ قانونی برای من بازیگر وجود ندارد که بگوید آقای آذرنگ اگر امروز حق تو را پایمال کردند به کجا و چه کسانی می توانی اعتراض کنی تا بتوانی حقت را بگیری. با این رفتارهایی که می بینیم من باید دست به دامن چه کسانی شوم؟ منظور من حقوق مادی نیست بلکه حق معنوی من در این فیلم است. هر جا که می رویم می بینیم هیچ اثری از ما وجود ندارد. برای خودم سوال شده است که آیا ما هم در فیلم «آذر» حضور داشته ایم؟ این خانم محترم چرا نمی رود برای خودش یک فیلم شخصی بسازد؟ !

 

3-فیلم را برای خودشان می خواستند
یک بازیگر در ابتدا با فیلم نامه یا داستان فیلم قرارداد می بندد. فیلم نامه «آذر» به صورت کامل و مشخص در ابتدا نوشته نشده بود. نویسنده اصلی فیلم در ابتدا احسان بیگلری و قرار بود فیلم نامه را بازنویسی کند. اما اتفاقاتی رخ داد که احسان بیگلری نتوانست ادامه همکاری دهد. فرد دیگری آمد و چیزهایی می نوشت که به من به عنوان بازیگر این اثر، توهین می شد و من از این موضوع دلخور می شدم. چیزهایی را می فهمیدم؛ این که من از خیلی ها کوتاه تر هستم، اما بسیاری هم قدوقامت شان به من نمی رسد! موضوعاتی را مطرح می کردم که مفید بود، اما دوستان ناراحت می شدند، زیرا فیلم را تمام و کمال برای خودشان می خواستند.

به جای این که من تمام لحظات و تمرکزم درگیر فیلم باشد، دوستان به این فکر می کردند که من چقدر داخل فیلم باشم و حضورم تا چه حد تاثیرگذار باشد یا نباشد. اما امروز که با شما صحبت می کنم، به من توهین شده است. ما حقوق یکدیگر را محترم نمی شماریم. در کنار محمد حمزه ای سعی کردم تمام تلاشم را به خرج دهم تا اولین فیلم او اثری ماندگار و تاثیرگذار باشد. چرا حال محمد حمزه ای باید امروز بد باشد؟ «آذر» فرزند اول محمد حمزه ای است اما این بچه به نام و در اختیار شخص دیگری قرار گرفته است. فرزند یک انسان را به نام فرد دیگری ثبت کرده اند. این بچه به نام کسی ثبت شده که در تربیت این فرزند نقشی نداشته است. اگر هم داشته، با این بچه رفتار خوبی نکرده است.

 

4-کارگردان می خواست فیلم را رها کند
محمد حمزه ای برای ساخت این فیلم خون دل خورده، این دایره به حدی محدود و بسته شده بود که محمد حمزه ای قصد ترک فیلم را داشت. او هم باید درباره این مسائل صحبت کند. بارها سر صحنه به حمزه ای گفتم که فیلم را رها نکن. این فیلم اول است و باید محکم به ساخت آن ادامه دهی. کارگردان، سرپرست و خالق یک اثر است. با نویسنده و کارگردان این فیلم برخوردهای بدی شد، با من بازیگر هم به همین منوال. هر کاری خواستند انجام دادند. برای من دعوتنامه فرستادند که آقای آذرنگ به همراه خانواده تشریف بیاورید و فیلم را ببینید. مگر من مخاطب عام فیلم هستم که این گونه برخورد می کنید؟ من همکار شما هستم یا نه؟ من در این فیلم زحمت کشیده ام. در جهانی که فالوئر اینستاگرام دغدغه شده است، و دوستان منتظر هستند تا ببینند مردم به چه میزان برای استقبال آن ها خواهند آمد، فقط باید تاسف خورد. ما ذره ای ارزش و احترام برای فرهنگ این جامعه قائل نیستیم. امروز همه چیز به پول و فروش ختم می شود. به عنوان بازیگر این فیلم احساس ندامت دارم. جامعه ما پر شده است از آدم های کوتاه قامت که فقط سایه های بلند دارند. به این دلیل که خودشان را نزدیک می کنند به منابع نوری که بتوانند سایه هایشان را بلند کنند.

 

5-دغدغه یک نفر فقط کلوزآپ است!
متاسفم که دغدغه یک انسان، فقط بستن «کلوزآپ» است و به «توشات» معتقد نیست. پس چطور این میان، درام اتفاق بیفتد؟ همین اتفاق در تبلیغات این فیلم افتاده است. آقای فرید سجادی حسینی کسی است که زحمت زیادی کشیده است. دیر رسیده اما باشکوه رسیده است. دیر دیده شده، اما باشکوه بوده است. آیا شما عکسی از این آقا در تبلیغات و مراسم دیده اید؟ من وکیل مدافع او نیستم ولی دلم برای همکارانم می سوزد. من از توبیخ و توهین نمی ترسم. با کوتاه کردن افراد که قد انسان ها بلند نمی شود. این کارها دوامی ندارد. ما مردم باهوشی داریم. وقتی چنین موضوعاتی رخ داده است، شما انتظار شکوهمندی دارید؟ این اثر می توانست خیلی بهتر از این چیزی که امروز می بینیم باشد. با محمد حمزه ای صحبت کردم و متوجه شدم او تا چه حد زحمت می کشد و می داند می خواهد چه فیلمی بسازد. اکنون نباید محمد حمزه ای از من عذرخواهی کند. به خوبی به یاد دارم حمزه ای به دلیل فشارهایی که به او وارد می کردند، به حال سکته افتاده بود. او خودش یکی از حذف شده های فیلم است، او چرا باید از من طلب بخشش کند؟ من واقعا خجالت می کشم. امروز با اعتبار من بازی شده است. چه کسی حقوق من را امروز خواهد گرفت؟ بسیاری از مردم و همکاران تماس می گیرند و می گویند چرا پذیرفتی در این فیلم حضور پیدا کنی؟ جالب است که در قرارداد نوشته شده است که طرف دوم که من بازیگر باشم اگر خطایی انجام دهم توبیخ خواهم شد! به حدی درگیر چیزهای بیهوده شدیم که دیگر به فرم، کیفیت و محتوا دقت نمی کنیم. ما چگونه می توانیم اعتبارمان را برگردانیم؟

 

6-کارگردان حذف شده است
به دلیل این که چهار خط در قرارداد به نفع خودشان نوشته اند ما هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم. اکنون کارگردان یک فیلم، حذف شده است. کجای این قرارداد نوشته که یک کارگردان اگر حذف شد می تواند از حق خود دفاع کند؟ فقط می توانم بگویم متاسفم. همین. ما با این کارها سلامت روانی و جسمی یکدیگر را نیز دچار مخاطره می کنیم. اگر این اتفاقات برای یک فرد چند بار رخ دهد او قطعا دچار بحران روحی می شود. بد نیست روی اعتبار افراد هم قیمت بگذاریم.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://setareparsi.com/d/27qyn3